ویل اسمیت یکی از ستارگان بزرگ آمریکایی هالیوود است که داستان زندگی عجیب و آثار بینظیری همچون در جستجوی خوشبختی دارد. در این مقاله به زندگینامه و معرفی فیلمها و سریالهای برتر او میپردازیم. پس همراه بهترین سرگرمی باشید.
بیوگرافی ویل اسمیت
سه دهه از زندگی حرفهای او میگذرد و ویل اسمیت همچنان یکی از موفقترین بازیگران نسل خود است. او هنوز هم از شرکت در پروژههای کوچک هیچ واهمهای ندارد. آثار اولیه اسمیت درعرصه سینما با حضور او در نقشهای فرعی آغاز شد. از جمله این آثار میتوان به فیلمهای ” جایی که روز شما را میبرد – 1992 “، ” ساخت آمریکا – 1993 ” و نقشی کوچک در فیلم ” شش درجه جدایی – 1993 ” اشاره کرد. این آثار همگی درامهایی بودند که مورد استقبال منتقدان قرار گرفتند؛ با این حال در فروش گیشه محدود خود خیلی خوب عمل نکردهاند.
دوران اوج ویل اسمیت
ویل اسمیت در ادامه، اهداف شغلی خود را مورد بازبینی قرار داد. او متوجه شد که فروش گیشه برای افزایش طول عمر حرفه بازیگری او اهمیت زیادی دارد. اسمیت درباره عوامل لازم برای تبدیل فیلمها به آثار پرفروش تحقیق کرد و به برگهای برنده دست پیدا کرد.
در دهه بعد، اکثریت قریب به اتفاق فیلمهایی که وی در آنها بازی کرده است به این هدف دست یافتند. پروژههایی با بودجه بالا که معمولاً در تابستان اکران میشوند و به فروش خوبی دست پیدا میکنند. ” مردان سیاه پوش “، ” پسران بد “، ” روز استقلال ” ، ” من افسانه هستم ” و ” دشمن کشور ” از این دسته هستند. حتی فیلم ضعیفی چون” هنکاک” هم که بودجه 150 میلیون دلاری داشت، به فروشی بیش از 600 میلیون دلار در سراسر جهان دست پیدا کرد.
این ستاره نام آشنای سینما در سال 2007، در 39 سالگی گفته است: ” من واقعاً هرگز در خودم استعداد خاصی ندیدهام. از نظر استعداد خودم را کمی بالاتر از حد متوسط میدانم. بخشی که من در آن خوب هستم مسخره بازی و اخلاق کاریام است. میدانید، وقتی دیگران خواب هستند من کار میکنم. وقتی دیگران غذا میخورند باز هم من در حال کار کردن هستم “.
این همه سخت کوشی او بی نتیجه نماند. اسمیت به سرعت به یکی از بازیگران قابل قبول در هالیوود تبدیل شد. او یک فوق ستاره بین المللی است که به خاطر جذابیت سینمایی فراوان خود شهرت داشت. ویل اسمیت پای خود را از آن چه از یک بازیگر آمریکایی – آفریقایی انتظار میرفت فراتر گذاشت.
روزهای تاریک ویل
با این حال، زندگی همیشه مجموعهای از فراز و نشیبها است. گذر زمان لازم بود تا اسمیت متوجه این واقعیت شود که او هم شخصی فانی است و نه خدای همیشگی گیشهها. در سال 2013 پس از شکست مهم تجاری فیلم ” پس از زمین ” به کارگردانی امنایت شیاملان، او با این واقعیت رو به رو شد. فیلم با بازی اسمیت و پسرش جیدن اسمیت، مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت. فیلم با کسب امتیاز 11/100 در روتن تومیتوز، همچنان جایگاه بدترین فیلم وی را در اختیار دارد.
پس از حضور در این فیلم بود که هویت اسمیت به عنوان ستاره بی چون و چرای گیشه، زیر سوال رفت.
در همان سال او در مصاحبهای فاش کرد که قصد دارد خود را از فیلمهای پرهزینه و پرطرفدار دور کرده و به سمت پروژههای کوچک و خطرناکتر برود. او یک سال پس از اکران فیلم ” جنگوی زنجیر گسسته ” گفت : ” چیزی در ساخت فیلم وجود دارد که واقعاً من را هیجان زده میکند “. اسمیت در ادامه اعتراف کرد که بازی در نقش اصلی این فیلم را رد کرده است. ” من عاشق این هستم که مخاطبان در پیچیدگی داستان غرق شوند و در پایان با یک خط عاطفی مناسب رو به رو شوند. پرفروش بودن این فیلم بدون شک امری قابل پیش بینی بود؛ با این حال من به شخصه گمان میکنم که باید این مرحله خارج شوم. لازم است که خطر و ریسک بیشتری را در انتخابهای هنریام بگنجانم “.
از آن زمان تا کنون فیلمهای اسمیت چندان چنگی به دل نزدهاند. برای مثال یکی از آخرین آثار او ” مرد ماه جوزا ” است . این فیلم علی رغم کارگردانی آنگ لی برنده اسکار و نوآوری تکنولوژیکیاش در بخشهای مهیج و اکشن، با امتیاز 27 خود یکی از بدترین فیلمهای اسمیت در تمام دوران حرفهایاش محسوب میشود.
جدا از چنین فیلمهایی، در لیست زیر ما با بهترین فیلمهای این بازیگر مطرح سینما آشنا خواهیم شد.
پسران بد (Bad Boys) – 1995
پلیس میامی مایک لوری (ویل اسمیت) به همراه مارکوس برنت (مارتین لارنس) در جست و جوی مواد سرقت شده هستند. این تلاش، آنها را در چشم انداز قاچاقچی خشن مواد مخدر فرانسوی، فوچت ( چکی کاریو) قرار میدهد. این قاچاقچی خطرناک پشتهای از اجساد را به دنبال خود میکشد. تنها یک شاهد بازمانده است : جولی موت (ته لئونی). این شاهد توسط قهرمانان ما در این فیلم کمدی اکشن همراهی میشود.
ترکیب اسمیت و لارنس نقطه قوت فیلم است. این دو سهم عجیبی از کمدی، تک گوییهای سرعتی، ضربات خونین و تعقیب و گریزهای فوق العاده در خودرو را با خود به همراه آوردهاند
پسران بد اولین فیلم پرفروش اصلی مایکل بی به حساب میآید. تیا لئونی به صورتی برجسته به ایفای نقش در این فیلم پرداخته است. پسران بد همچنین بازگشتی شکوهمند برای تهیه کنندگان فوق العاده، جری بروکهایمر و دان سیمپسون در راستای بر هم زدن قواعد رایج در فیلمهای دهه 80 بوده است.
روز استقلال (Independence Day) – 1996
یک روز در اوایل ژوئیه، وضعیت سیستمهای ارتباطی سراسر جهان به دلیل تداخلهای جوی عجیب و غریب به آشوب کشیده میشود. در ابتدا تصور میشود که عامل این اختلال شهاب سنگ است. بعدتر فضاپیمای غول پیکری شناسایی میشود که توسط گونههای بیگانه اسرارآمیزی هدایت میشود. این بیگانهها در حال برنامه ریزی حملهای هستند که قرار است اکثر شهرهای بزرگ جهان را نابود کند.
رهبری افراد آمریکایی را بیل پولمن در نقش یک رئیس جمهور آرمانگرا بر عهده دارد. ویل اسمیت به عنوان یک خلبان جدی و در عین حال سرسخت ایفای نقش میکند. جف گلدبلوم به عنوان یک تکنسین با استعداد و بی نظیر وی را در این مسیر همراهی میکند. این افراد برای دفاع از زمین در حین آخرین تلاش برای نجات نسل بشر پیشرو هستند.
فیلم توسط رولان امریش کارگردانی شده است. روز استقلال تقریبا از تمامی فیلمهای مربوط به بیگانگان پیش از خود از جمله ” جنگ دنیاها ” (1953) الهام گرفته است. طرح فیلم و شخصیت پردازی اشکالاتی دارد. اشتباهات منطقی و عقلانی موجود در روایت گاهی اوقات بیش از حد توی ذوق میزنند. با این حال، روز استقلال به عنوان فیلمی پر سرعت و جذاب برای مخاطبان جهانی خود عمل کرده است. این فیلم پرفروش ترین فیلم کارنامه هنری ویل اسمیت به حساب میآید.
هیچ (Hitch) – 2005
الکس هیچنز نیویورکی با بازی ویل اسمیت یک دلال ازدواج است. مشتری فعلی او آلبرت (کوین جیمز) در حال تلاش برای به دست آوردن دل آلگرا کول زیبا با بازی امبر والتا است. هم زمان، سارا ملاس، ستون نویس بخش شایعات در روزنامه با بازی اوا مندس را میبینیم که دل اسمیت را برده است. آیا این متخصص روابط عاشقانه میتواند از دانش خود برای جان سالم به در بردن از این عشق به نحو احسنت استفاده کند؟
اسمیت پس ازمجموعهای پرفروش از فیلمهای اکشن و ماجراجویی با بودجه هنگفت، خود را در یک کمیک کم خرج و عاشقانه امتحان میکند. او با بازی خود شخصیت جدیدی از مرد عاشق را در این ژانر نشان داده است. علاوه بر این، نیویورک و فضاهای متعدد شهری به جذابیت کلی فیلم اضافه کرده است.
فیلم با حضور بسیاری از بازیگران دو رگه ساخته شده است. اسمیت در مصاحبه با روزنامه انگلیسی Birmingham Post در خارج از کشور گفت : ” استودیو (سونی) میترسید که عاشقانه آفریقایی – آمریکایی به فروش فیلم لطمه بزند. همچنین یک جفت سیاه پوست و سفیذپوست ممکن بود بینندگان آمریکایی را آزرده خاطر کنند. به همین دلیل فیلم در نهایت با حضور یک مرد آفریقایی – آمریکایی (اسمیت) و یک زن لاتین (مندس) به روی پرده رفت “. علیرغم دلایل وحشتناکی که در پشت پرده این روند وجود داشت، فیلم به فروشی بیش از 360 میلیون دلار در سراسر جهان دست پیدا کرد. هیچ همچنان در جایگاه سوم فیلمهای کمدی رمانتیک پرفروش تاریخ سینما قرار دارد.
مطالب مرتبط: بیوگرافی سیلوستر استالونه (Sylvester Stallone)+ معرفی فیلمهای او
دشمن کشور (Enemy of the State) – 1998
روبرت کلیتون دین، وکیل دادگستری هدف دستگاه های نظارتی NSA قرار میگیرد. دلیل این اتفاق در اختیار داشتن یک ضبط صوت است. این ضبط صوت به طور تصادفی اطلاعاتی از قتل یک نماینده کنگره را ضبط کرده است. او که امنیتش را از دست داده مجبور میشود با عوامل سرکش NSA که برای سرپوش گذاشتن بر قتل توطئه کردهاند، مبارزه کند.
در این فیلم هیجان انگیز و بین نژادی، دین (ویل اسمیت) با یکی از عوامل سابق سازمان اطلاعات، بیل (جین هکمن) همراه میشود. او دین را از خطر دور نگه میدارد. تعقیب و گریز خودروها، انفجارها و تصویرپردازیهایی با تکنولوژی بالا در این فیلم سینمایی مشاهده میشوند. همه اینها در زمانی اتفاق میافتند که دین شروع به درک واقعیتهای متغیر در دنیای مدرن میکند.
فیلم در سال 1998 ساخته شده است. در این زمان ساخت چنین فیلمی حول محور امنیت ملی و حفظ حریم خصوصی، کاری جلوتر از زمان خود بوده است. در سال 2013، ادوارد اسنودن اطلاعات بسیار محرمانهای را از NSA فاش کرد. او نشان داد که برنامههای نظارتی متعددی، علی الخصوص از سمت NSA، در همکاری با شرکتهای مخابراتی و دولتهای خارجی، بحث امنیت ملی و حریم خصوصی افراد را زیر سوال بردهاند.
من افسانه هستم (I am Legend) – 2007
داستان در شهر نیویورک پس از انتشار ویروسی که در اصل برای درمان سرطان ایجاد شده بود آغاز میشود. این ویروس بخش اعظمی از بشر را از بین برده و عده زیادی را به گونهای وحشی و شب زی تبدیل کرده است. رابرت نویل که دانشمندی برجسته است به عنوان آخرین انسان زنده در نیویورک باقی مانده است. نویل در برابر این ویروس مصون است. او در حین تلاش برای بقا در برابر این افراد، به دنبال پیدا کردن راه درمانی برای افراد مبتلا به این ویروس است.
فیلم توسط فرانسیس لارنس کارگردانی شده است. اجرای قدرتمند ویل اسمیت برگ برنده فیلم است و همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است. من افسانه هستم سومین اقتباس از رمان ریچارد متسون در سال 1954 با همین عنوان است. ” آخرین مرد روی زمین ” در سال 1964 و ” مرد امگا ” در سال 1971 اقتباسهای دیگر این رمان پیش از من افسانه هستم بودهاند. این فیلم هم به خوبی دیگر نسخهها از پس هدف خود برآمده است.
فیلم نقدهای عمدتا مثبتی دریافت کرده است. افتتاحیه فیلم یکی از بزرگترین مراسم افتتاحیه ایالت متحده آمریکا در زمان خود و در ماه دسامبر بود. من افسانه هستم چهارمین فیلم پرفروش دوران حرفهای ویل اسمیت است.
در جست و جوی خوشبختی (The Pursuit of Happyness) – 2006
کریس گاردنر (اسمیت) فروشنده با استعداد و سخت کوشی است که مشکلات زیادی دارد. او و پسر پنج سالهاش (جید اسمیت) مجبور به تخلیه آپارتمانشان در سانفرانسیسکو میشوند. گاردنر برای کارآموزی در یک شرکت معتبر کارگزاری بورس مشغول به کار میشود. او و پسرش در مسیر یافتن یک زندگی بهتر سختیهای زیادی را متحمل میشوند.
این درام زندگی نامه توسط گابریله موچینو کارگردانی شده است. فیلم بر اساس تلاشهای یک ساله کریس گاردنر واقعی، یک کارآفرین بی خانمان ساخته شده است. با این که اغلب فیلم مبتنی بر واقعیت است اما در بخشهایی هم خود را آزاد گذاشته است. برخی از حوادث که طی چند سال اتفاق افتادهاند در فیلم به صورت فشرده به نمایش گذاشته شده است. اگرچه جیدن هشت ساله نقش پسری پنج ساله را ایفا میکند اما در واقعیت فرزند گاردنر یک کودک نوپا است.
با تمام این اوصاف، فیلم با استقبال خوب منتقدان رو به رو شد. اسمیت دومین نامزدی اسکار خود را برای بازی در این فیلم به دست آورده است.
شش درجه جدایی (Six Degrees of Separation) – 1993
هنگامی که فلن و اویسا کیتردج (دونالد ساترلند و استاکرد چنینگ) دلالهای هنری ثروتمند منهتن با یک جوان باهوش و جذاب به نام پل (ویل اسمیت) آشنا میشوند، دنیای آنها به طرز شگفت انگیزی دگرگون میشود. نتیجه یک فیلم درام پیچیده و پر رمز و راز و هوشمندانه درباره پیش فرضها و پیامدهای ناشی از آن است.
طرح فیلم از داستان واقعی دیوید همپتون الهام گرفته شده است؛ یک مرد کلاهبردار که در دهه 1980 چندین نفر را متقاعد کرد که پسر بازیگر مشهور، سیدنی پوآتیه است.
کارگردانی فیلم را فرد شپیسی، با اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام اثر جان گوار، نامزد جایزه پولیتزر بر عهده داشته است. کارگردانی هوشمندانه و بازیهای خوب، به ویژه از سوی اسمیت جوان در اوایل کار خود، نقش بسیاری در موفقیت فیلم داشتهاند.
اسمیت به دلیل خودداری از بوسیدن آنتونی مایکل هال (معشوق او در فیلم) مورد انتقاد قرار گرفت. در فیلم در حین این اتفاق فقط پشت سر آنها نمایش داده میشود. اسمیت بعدتر از این که از این بوسه اجتناب کرده بود اظهار پشیمانی کرد. او بیان کرد: ” این کار از نظر من بسیار بچگانه بود. من در آن لحظه به این فکر میکردم که دوستان من ممکن است در مورد من چه فکری بکنند؟ از نظر احساسی آن قدر پایدار نبودم که بتوانم از لحاظ هنری به این جنبه از فیلم متعهد باشم “.
اگر این ایراد را کنار بگذاریم، فیلم اقتباسی کاملاً تحسین برانگیز از اثر گوار است. اسمیت اجرای متفاوتی را در این فیلم رقم زده است.
مطالب مرتبط: معرفی تام کروز (Tom Cruise) + بهترین فیلمهای او
مردان سیاه پوش (Men In Black) – 1997
اقتباس بری ساننفلد از یک کتاب کمیک علمی تخیلی از نظر بصری اثری دقیق و طنزآمیز است. اسمیت در نقش جیمز ادواردز، یک پلیس ورزشکار و بد دهن از شهر نیویورک در فیلم ظاهر شده است. او توسط “K” (تامی لی جونز) کهنه کار برای کار در یک آژانس مخفی دولتی که بیگانگان روی زمین را ردیابی میکند، استخدام میشود. ماموران به دلیل لباسهای اختصاصیشان که شامل کت و شلوار مشکی، کفش، کراوات و عینک آفتابی است، با نام مستعار ” مردان سیاه پوش ” شناخته میشوند. ماموریت این دو نفر این است که جواهری سرقت شده توسط تروریست بین کهکشانی را بازیابی کنند. نقش تروریست را وینسنت دانوفریو به طرزی فوق العاده ایفا کرده است.
جست و جوی آنها ممکن است بشر را در یک جنگ بین سیارهای قرار دهد. “K” و همکار جدیدش که به “J” تغییر نام داده است باید تلاش کنند جلوی فاجعه را بگیرند. این دو در ادامه با یک پزشک خودسر با بازی لیندا فیورنتینو آشنا میشوند. حافظه او چندین بار توسط دستگاه پاک کننده بازرس K تحت تاثیر قرار میگیرد.
این فیلم به خاطر طنز قوی، طرح فوق العاده و درعین حال سکانسهای اکشن پویا و جلوههای ویژهاش شایسته ستایش است. بازیهای جذاب بازیگران و موسیقی سرگرم کننده دنی الفمن را نباید نادیده بگیریم.
فیلم مردان سیاه پوش با فروش بیش از 589.3 میلیون دلار در سراسر جهان در برابر بودجه 90 میلیون دلاری، سومین فیلم پرفروش سال شد. تولید قسمتهای دیگری از فیلم تا 20 سال بعد ادامه داشت. فیلم الهام بخش یک مجموعه تلویزیونی انیمیشن کودک هم شده است.
علی (Ali) – 2001
ویل اسمیت در این فیلم نقش محمد علی کلی را بازی کرده است. روایت این فیلم از سال 1964 (زمانی که محمدعلی عنوان قهرمانی جهان در سنگین وزن را به دست آورد) تا سال 1974 (هنگامی که او برای مبارزه و شکست دادن جورج فورمن به زئیر میرود) است. علی یک فیلم مشت زنی درباره معروفترین بوکسور تاریخ است. با این حال، بیشتر از بوکس در رابطه با تاریخ سیاسی آن دوران است.
شاید غیرممکن باشد که بتوان در مورد زندگی و شخصیت جذاب محمدعلی کلی به طور کامل عدالت سینمایی را رعایت کرد. با این حال، کارگردانی مطمئن مایکل مان و بازی بازیگران اصلی به اندازه کافی ارزشمند هستند. اسمیت در بهترین دوران حرفهای خودش است و بازی جیمی فاکس به عنوان مربی “بوندینی” چشمگیر است. از نکات برجسته دیگر میتوان به طراحی دقیق مبارزات و همچنین بازسازی اتفاقات تاریخی صحیح از طرف مان اشاره کرد.
علی منجر به نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای ویل اسمیت شد. این فیلم همچنین نامزدی جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای جان وویت در نقش هاوارد کوسل به ارمغان آورده است.
شاهزاده تازه بل ار (The Fresh Prince Of Bel Air) – 1990-1996
این گزینه یک مجموعه تلویزیونی است و نه یک فیلم؛ با این حال حضور این سریال در این لیست ضروری است. این فیلم نقطه آغاز فعالیت هنری ویل اسمیت است.
پس از فعالیت موفق اسمیت در جایگاه رپر، شاهزاده تازه جایی بود که او استعدادهای بازیگری خود را تقویت کرد. اسمیت را میتوان به عنوان ستاره فوق العاده این مجموعه تلویزیونی که به مدت 6 فصل پخش شد به حساب آورد. علیرغم شایعاتی در مورد درگیریهای روی صحنه، این سریال یک گزینه عالی برای این بازیگر جوان بود.
در سال 1990، شبکه NBC با اسمیت جوان که در آن زمان یک رپر بود قرارداد بست. این مجموعه تلویزیونی حول محور کاراکتر خود او ساخته شده است. این اتفاق موفقیت بزرگی برای اسمیت به ارمغان آورد. اغراق نیست که بگوییم اگر این سریال نبود ویل اسمیتی هم که ما امروز میشناسیم احتمالاً وجود نداشت.
این سریال اسمیت را در معرض دید مخاطبان زیادی قرار داد. سریال منجر به آشنایی مخاطبان زیادی که با صنعت هیپ هاپ بیگانه بودند با وی شد. چنین مواجههای بعدتر به او اجازه داد تا وارد بازار حرفهای سینما شود.
در حال حاضر پخش مجدد این مجموعه از شبکههای سراسر جهان آغاز شده است. تولید کنندگان سری جدید از نظرات طرفداران برای جذابتر کردن سریال الهامات بسیاری گرفتهاند.
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…