وکس لوکس فیلمی سینمایی در ژانر درام و موزیکال است که بردی کوربت آن را کارگردانی کرده است. این اثر در سال ۲۰۱۸ اکران شد. با ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی همراه باشید.
نام | وکس لوکس (Vox Lux) |
تهیهکننده | کریستین واچون، برایان یانگ، میشل لیتواک، اندرو لورن |
منتشر کننده | استودیو نئون Neon |
کارگردان | بردی کوربت |
نویسنده | بردی کوربت |
آهنگساز | اسکات واکر |
تاریخ انتشار | 4 سپتامبر 2018 |
ژانر | درام موزیکال |
مدت زمان | 110 دقیقه |
رویای یک خواننده
لحظهی خیرهکنندهای است؛ سلست 15 ساله (رافی کسیدی) با مردی که بهتازگی ملاقاتش کرده در رختخواب دراز میکشد. مرد که از او بسیار مسنتر است بخاطر مدهوشی ناشی از مصرف قرص، سرگردان به این طرف و آنطرف میرود. یک تکه پارچه نقرهرنگ به دور گردن سلست پیچیده شده و آثار لکههای سیاه ریمل در چشمانش پیداست. جوان و بسیار خسته به نظر میرسد. در حالی که به دوربین خیره شده مونولوگی را با صدای صاف و لهجهی نیویورکی ادا میکند؛ مونولوگی درباره اینکه چطور و چرا عاشق موسیقی پاپ است. اینچنین میگوید: “من نمیخواهم مردم بیش از حد فکر کنند. فقط میخواهم احساس خوشایندی داشته باشند.” او از رویای مدام تکرار شوندهاش میگوید؛ جایی که از میان یک تونل طویل بهطرف مقصدی ناشناخته و احتمالاً شوم در حرکت است، سپس دیدگاهاش درباره یکنوع موسیقی همه آن رویا را بهکل از بین میبرد.
وکس لوکس؛ تصویرگر لحظاتی با محتوای موسیقی
“وکس لوکس” (Vox Lux) -به نویسندگی و کارگردانی بردی کوربت که فیلم “کودکی یک رهبر” (The Childhood of a Leader) او یکی از برترین فیلمهای سال 2016 بود- لحظات کوچک و آرامی مانند صحنهی بالا را با سکانسهای فوق سبکی، تقابلهای احساسی خام، موزیک ویدئوها و کنسرتها بههمراه رقصندگان پشتیبان و تماشاگران فرقهگونه که در حال آواز خوانی هستند، ادغام میکند. این فیلم بیامان میتازد، گاه احمقانه و گاه عمیق میشود، اما همواره خیرهکننده و احساسی است و بهطرز شگفتآوری به خودش مطمئن است.
حضور یک راوی تفسیرگر
فرآیند تبدیل شدن سلست به یک خواننده مشهور پاپ، نیمه ابتدایی فیلم را به خود اختصاص میدهد (ستارهی فیلم، ناتالی پورتمن، حتی با گذشت یک ساعت از فیلم هم ظاهر نمیشود). سلست بهواسطهی صدای یک راوی معرفی میشود؛ صدا بلافاصله قابلتشخیص و آشنا است. راوی، چندباری در فیلم ظاهر میشود، به تفسیر (اجتماعی و سیاسی) میپردازد و فیلم را بهسمت بدشگونیِ تقریباً وحشتآوری میکشاند. او در جایی از فیلم میگوید: “از دست دادن معصومیتاش بازتابگر از دست دادن معصومیت ملت است.” “او اسیر یک زمانهی پرزرق و برق توخالی و غیرقابلزیست شده است.” فیلم شبیه یک مقاله کلاسی دانشگاهی است که بریتنی اسپیرز (خواننده مشهور آمریکایی) را کاملاً جدی گرفته باشد. هرچند بریتنی اسپیرز میتواند یک موضوع جدی باشد، خصوصاً هنگامی که بهمثابهی یک پدیده فرهنگی او را در نظر بگیرید. راوی با لحنی طرفدارانه از سلست میگوید: “او حداقل ترانههایاش را خودش مینوشت”.
شهرتی بهواسطهی یک اتفاق؛ شهرتی یکشبه
سلست، برخلاف بریتنی اسپیرز یا مدونا یا کیتی پری، بهواسطهی یک حادثهی تراژیک و غمانگیز (که در صحنهی کاملاً وحشتناک ابتدایی فیلم نمایش داده میشود) به شهرت رسیده است. که این اتفاق او را در کانون توجهات ملی قرار داده است. او سپس در چنگ یک مدیر برنامه (جود لا) و یک مدیر استودیو ضبط (جنیفر اله) که به او به چشم کارخانه تولید پول نگاه میکنند، گرفتار میشود. خواهر بزرگتر سلست، الینور (استیسی مارتین)، تمام تلاشاش را میکند تا از خواهرش، که در زمان رخ دادن این اتفاقات تنها 14 سال دارد، محافظت کند.
اما صنعت موسیقی برای محافظت از معصومیت ستارههای جواناش، جای مناسبی نیست و سابقه خوبی از این حیث ندارد. فیلم “وکس لوکس” نشان میدهد که یکشبه مشهور شدن برای کسانی که تجربهاش میکنند واقعاً چه حسی دارد. همچنین ماهیت بسیار زودگذر زمان در این تجربه و اینکه چطور زمین بهیکباره زیرپاهایشان خالی میشود را به تصویر میکشد.
ورود ناتالی پورتمن به داستان
زمانیکه 17 سال بعد، ناتالی پورتمن در نقش بزرگسالی سلست به دنیای فیلم قدم میگذارد، سلست همچنان مشهور است، همچنان همان پارچهی نقرهای را دور گردناش دارد و شما هرگز شکی ندارید که او نسخهی بالغشدهی نوجوانی است که بهواسطه آسیب (تروما) و تجربههای دوران کمسن و سالیاش، بدل به شخصیتی سرسخت شده است. سلست اکنون پس از یک سری رسواییها، در تلاش است تا شهرت خود را احیا کند.
او در جریان آمادهشدناش برای برگزاری کنسرتی در شهر زادگاهش استاتن آیلند، دچار وحشت میشود. نحوه زندگی و زیست سلست برای مردم غیرقابل درک است، اما برای خودش طبیعی است. هر کاری که انجام میدهد از روی صداقت است و این کار باعث وقوع کابوسهایی وحشتناک و در عین حال ناگزیر برای او میشود. او مهربانی تا خشم و از خشم تا اشک را تجربه میکند -و بهمعنای حقیقی کلمه آن حسها را دارد. بنابراین تمامی اطرافیاناش از جمله دختر نوجواناش (باز هم با بازی کسیدی)، سوار بر این قطار غلطان احساسات میشوند.
پورتمن چه هنگامی که از یک فنجان پلاستیکی وقت شام شراب سفید میچکاند، چه هنگامی که به دخترش اجازه نمیدهد یک کلمه صحبت کند، چه آن وقت که روزنامهنگاری از او یک سوال ممنوعه میپرسد و او از کوره درمیرود، یا زمانیکه قبل از شروع یک نمایش هقهقکنان گریه میکند، در واقع بر ریتمهای غیر قابلپیشبینی زندگی سلست سوار میشود. البته بازی او خیلی گیرا و دقیق نیست. اما پورتمن در این نقش در جایگاهی واقعاً جذاب قرار گرفته و چنان بیپروا است که بهنوعی حسی از بیباکی را منتقل میکند. او در واقع درست در جایگاهی است که به آن تعلق دارد.
موسیقی اسکات واکر در خدمت روایت
حتی با وجود همهمههای پیرامون فیلم، موفق شدم تقریباً با حسی خنثی به تماشای فیلم “وکس لوکس” بنشینم. تنها چیزی که میدانستم و میشناختم چهار نام بودند: پورتمن، کوربت و موسیقیای که توسط دو هنرمند عرصه موسیقی از دو سبک کاملاً متفاوت یعنی اسکات واکر (نه آن واکر که قبلاً فرماندار شهر ویسکانسین بود) و سیا، خواننده و ترانهسرای استرالیایی ساخته شده بود. این ترکیب بسیار جذاب بود، بهویژه ترکیب اسکات واکر و سیا.
اسکات واکر موسیقی فیلم “کودکی یک رهبر” را نیز ساخته است، بنابراین همکاری او با کوربت پیشینهی جذابی دارد. واکر هنرمندی مشهور، گزیدهکار و گوشهگیر است که سابقهی کار حرفهای او به دهه 1950 بازمیگردد. او درخلال این سالها پیچوخمهای زیادی را تجربه کرده و وقفهها و سکوتهای طولانیای بین آلبومهایاش اتفاق افتاده است.
موسیقی اکسپریمنتال (تجربی) و گاه دشوار او را میتوان آنتیتز (نقطه مقابل) سبک موسیقی سلست قلمداد کرد (هرچند خود او کارش را بهعنوان یک ستاره نوجوان پاپ آغاز کرد). موسیقی باشکوه و عظیم واکر، به فیلم عظمتی سرد و زمستانی میدهد و موجب میشود مکانهایی آشنا مانند ساختمانهای منهتن، قدیمی و عجیب و غریب به نظر برسند. همچنین آثاری از جهان گذشتهی دور یا نشانههای تهدیدآمیزی از هیولاهای امروزی را با شنیدن آن میتوان تجلی کرد. ترانههای پاپ سلست که سرودهی “سیا” هستند و توسط پورتمن اجرا میشوند، “سرودهایی” درباره تقویت خود و نیز بقا هستند؛ سرودههایی پر از بخشهای دلچسب و قطعاً میتوان گفت ترانههایی موفقیتآمیز. میزان کنتراست هماهنگیهای عظیم و متغیر موسیقی واکر نمیتوانست تند تر از این باشد، زیرا چنین کاری تمام چشمانداز فیلم را دچار بیثباتی میکند.
فیلمی فاقد طرح داستانی
طرح داستانی واقعیای در این فیلم وجود ندارد. آنچه در فیلم اتفاق میافتد در مقایسه با هر فیلم دیگری که به سلبریتیها و مخاطراتشان میپردازد، معمولی و آشناست. صحنههای طولانی زیادی در فیلم وجود دارد که در آنها شخصیتها در حال گفتگو با یکدیگر هستند؛ گفتگوی سلست با دخترش، سلست با الینور و سلست با مدیر برنامههایش. در تمامی این صحنهها، هیچ لحظهی خستهکننده و غیرجذابی وجود ندارد. “وکس لوکس” فیلمی سردرگمکننده و جاهطلب است و در صدد است تا به تفسیر تصویر بزرگ اپرایی (operatic Big Picture commentary) برسد (که گاهی محقق میشود و گاه نمیشود). اما از طرفی جذابیت فیلم در اشخاصی است که بهصورت گروهی در حاشیهی امن شهرت سلست روزگار میگذرانند.
سلست از شهرت چه میخواهد؟
نکتهای که در مورد همه اینها بسیار جذاب است آن است که آنچه کنار گذاشته میشود و آنچه ناگفته باقی میماند، آشکارا در فیلم حاضر و قابلرویت است. سلست بهطور تصادفی به شهرت میرسد. شهرت تصادفی او میتوانست فقط برای مدت کوتاهی باشد و دیگر تکرار نشود. اما در عوض او شکیبایی کرده و تاب آورده است. طرفداراناش استادیومها را پر میکنند. اما شهرت او برایش چه معنایی دارد؟
این شهرت برای او بهمثابهی محرک یک نابغه بااستعداد که باید روی صحنه باشد تا احساس زنده بودن کند، نیست (برای مثال مانند بت میلدر در ترانه “رز” (The Rose)). مشخص نیست که سلست چه میخواهد. از مشهور شدن، از اجرا، چه چیزی عایدش میشود. اما قدرت فیلم در همین شکافهاست، در چشمان تهی او در پسِ نیمنقاب درخشاناش (یکی از امضاهایش بهعنوان یک ستاره)، در پذیرفتن منفعلانهی شهرت هنگامیکه به سمتاش میآید و در اینکه چقدر وحشیانه به آن چنگ میزند.
سخن پایانی
“وکس لوکس” از همان سکانس آغازیناش یقه مرا سفت چسبید و تا پایان فیلم رهایم نکرد. تخلیه شده بودم، اما کمی احساس تهیبودن هم داشتم. البته این بهمنزلهی شکایت و انتقاد نیست. حس توخالیای که “وکس لوکس” به من داد، خصوصاً در سکانس پایانیاش، اتفاقاً برایم خیلی جذابتر از چیزی بود که فیلم بهوضوح میخواست با یک پیام یا یک بیانیه منتقل کند. سلست 15 ساله میگوید: “من نمیخواهم مردم بیش از حد فکر کنند، فقط میخواهم احساس خوشایندی داشته باشند.” چیزی که به ذهن من میرسد این است که تاثیر “وکس لوکس” دقیقاً برعکس این گفته بوده است.
دانلود فیلم وکس لوکس
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…