معرفی فیلم وی برای وندتا ( V for Vendetta) + دانلود 

 وی برای وندتا فیلمی سیاسی و اکشن در ژانر پسا قیامتی است. فیلمنامه‌ی وی برای وندتا در سال 2005 توسط واچوفسکی‌ها نوشته شد و فیلم توسط جیمز مک تیگ کارگردانی شد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم بر اساس سری کمیکی از DC به همین نام است که در سال 1988 منتشر می‌شد.

 وی برای وندتا در آینده‌ای احتمالی واقع شده که حکومتی سوپرماسیسیت و توتالرین فاشیستی بر انگلستان حکومت می‌کند. داستان بر روی دو نفر متمرکز است: هوگو ویوینگ و اوی هاموند. وی، بازی شده توسط هوگو ویوینگ، یک آنارچیست ماسک‌پوش است. او در تلاش است از طریق اعمال تروریستی دقیق و برنامه‌ریزی شده، آتش یک انقلاب را روشن کند. اوی هاموند یک زن جوان از طبقه‌ی متوسط است که درگیر ماموریت‌ وی می‌شود. استیفن ری هم نقش کاراگاهی را بازی می‌کند که در تلاشی ناامیدانه برایی متوقف کردن ری است.

 وی برای وندتا توسط تصویرهای سیلور، ویرچوال استودیوز و تهیه‌کنندگی آنارکوس ساخته شد. در اصل قرار بود که این فیلم در 4 نوامبر 2005 به روی صحنه‌ها برود اما اکرانش به تاخیر افتاد. در عوض در تاریخ 17 مارس 2006 در آمریکا به روی پرده‌ها رفت. وی برای وندتا یک موفقیت گیشه‌ای بود و از طرف منتقدان نیز واکنشات خوبی دریافت کرد. اما آلن مور از تصویری که از کارهای دیگرش مانند لیگ جنتل من‌های خارق‌العاده ساخته شده بود راضی نبود. پس درخواست کرد که نه اسمی از او برده شود و درصدی هم از سود فیلم دریافت نکرد.

 امروزه وی برای وندتا از طرف گروه‌های سیاسی بسیاری به چشم سمبل سرکوب از دولت دیده می‌شود. آنارچیست‌های بسیاری نیز از ماسک آن، به خصوص در تظاهرات‌، استفاده می‌کنند که باورهایشان را تبلیغ کنند. با بهترین سرگرمی همراه باشید.

 مشخصات فیلم وی برای وندتا

خلاصه‌ی فیلم

 جهان در آشوب محض است. ایالات متحده در طی جنگ داخلی دوم و پندمیک ویروس سینت ماری از هم پاشیده است. انگلستان توسط دولتی نوردیک سوپر ماسیست و نئو فاشیست حکمرانی می‌شود. بر سر تمامی این تشکیلات پلیسی فاشیستی، دیکتاتوری به نام آدام سانتلر است. رقبای سیاسی، یهودیان، مهاجران، مسلمانان، آتئیست‌ها، هم جنسگرایان و دیگر افرادِ «ناخواسته» زندانی و اعدام می‌شوند.

 در چهار نوامبر، پارتیزانی در ماسک گای فاوکس، اوی هاموند، کارمند تلویزیون دولتی را از دست پلیس مخفی نجات می‌دهد. آن‌ها همان طور که آتش بازی آسمان را روشن می‌کند و موسیقی پخش می‌شود، نظاره‌گر ویرانی «اولد بِیلی» هستند. کاراگاه فینچ از اسکاتلند یارد مسئول تحقیق درباره‌ی فعالیت‌های وی است. وی یک برنامه‌ی تلویزیونی را هک می‌کند و خودش را مسئول این عمل تروریستی می‌خواند. او هم‌چنین مردم بریتانیا را تشویق می‌کند که بر علیه دولت شورش کنند و در شب گای فاوکس بعدی پشت پارلمان ملاقاتش کنند. پلیس تلاش می‌کند وی را گیر بیندازد. اوی به او کمک می‌کند فرار کند اما بی‌هوش می‌شود. وی اوی را به خانه‌اش می‌برد و به او می‌گوید مجبور است یک سال آن‌جا بماند. 

 از این جا حاوی اسپویل است.

 وی یکی از مبلغان حذب فاشیستی، و اسقف اعظم لندن را می‌کشد. اوی به او پیشنهاد کمک می‌دهد اما به خانه‌‌ی رئیسش،گوردون دیتریچ که مجری برنامه است فرار می‌کند. گوردون در ازای اعتمادی که اوی به او کرده مجموعه‌اش را به او نشان می‌دهد. مجموعه‌ای که شامل یک قرآن عتیقه، نقاشی‌های شورشی و عکس‌های اروتیک هم جنسگرایانه است. در همین حین وی با دکتر دلیا ساریج رو در رو می‌شود. فردی که بیست سال پیش در کمپ زندانی‌‌ها روی او و دیگران آزمایش می‌کرد. با دیدن پشیمانی حقیقی دلیا، وی او را بدون درد می‌کشد.

 بعد از این که گوردون دولت را در برنامه‌اش مسخره می‌کند،‌ به خانه‌اش حمله می‌کنند و اوی زندانی می‌شود. از اوی بازجویی می‌شود و برای به دست آوردن اطلاعاتی از وی او را شکنجه می‌کنند. در این میان تنها مایه‌ی تسلی اوی نامه‌ای است که توسط والری پیج نوشته شده، زندانی‌ای که برای لزبین بودن شکنجه و کشته شده. اوی را تهدید می‌کنند که اگر اطلاعاتی در مورد وی ندهد اعدام خواهد شد. وقتی اوی می‌گوید که ترجیح می‌دهد بمیرد، آزادش می‌کنند. او می‌فهمد که در خانه‌ی وی است و تمام مدت زندانی بودنش توسط وی جعل شده تا او را از ترس‌هایش آزاد کند. او متوجه می‌شود که قوی‌تر شده و وی را با این قول که پیش از پنج دسامبر برمی‌گردد ترک می‌کند.

 بعد از خواندن خاطرات ساریج، فینچ متوجه می‌شود که وی نتیجه‌ی آزمایشات ساخت سلاحات بیولوژیکی است و اهدافش افرادی هستند که زندانیش کرده‌ بودند. فینچ به دنبال هویت حقیقی وی می‌گردد و ردش را تا سلاح‌های انسانی لارخیل دنبال می‌کند. فینچ با ویلیام روکوود دیدار می‌کند که درباره‌ی این آزمایشات برایش می‌گوید. آزمایشاتی که نتیجه در ساخت ویروس سینت مری داشت که بیش از صد هزار کشته داد…

درباره‌ی کارگردان فیلم

 جیمز مک تیگ یک کارگردان فیلم و تلویزیون استرالیایی است. مک تیگ در فیلم‌های بسیاری دستیار کارگردان بوده است. از این فیلم‌ها می‌توان به شهر تاریک، ماتریکس – سه‌گانه‌ی ماتریکس و جنگ ستارگان قسمت دوم: جنگ کلون‌ها اشاره کرد. او حرفه‌‌ی کارگردانی خود را با فیلم وی برای وندتا در سال 2005 آغاز کرد. پس از ساخت وندتا، جیمز مک تیگ با واچوفسکی‌ها سه بار دیگر به عنوان کارگردان، روی فیم‌هایی مثل هجوم، حس هشتم و مامور نینجا همکاری کرد.

 حقایق جالب درباره‌‌ی وی برای وندتا

• صحنه‌ای که وی دومینو‌های سیاه و قرمز را میندازد تا یک وی بزرگ روی زمین شکل دهد 22000 دومینو داشت. این صحنه بیش از چهار دومینو چین حرفه‌ای برد و دویست ساعت طول کشید.
• عوامل فیلم تنها می‌توانستند از نیمه شب تا چهار و نیم صبح نزدیک پارلمان و برج ساعت فیلمبرداری کنند. آن‌ها همین‌طور تنها اجازه داشتند ترافیک را تنها هر بار 4 دقیقه متوقف کنند.
• در کمیک اصلی رهبر حذب با یک سیستم کامپیتوری متمرکز کنترل را به دست گرفته. این سیستم در فیلم نشان‌ داده نمی‌شود.
• در کمیک اصلی نام رهبر حذب، آدام سوزان است نه ساتلر. این کارکتر در فیلم ساتلر نامیده شد، چرا که ساتلر یاد آور هیتلر است.

نظرات منتقدین

• ریچارد کولیس – time: فیلم فوق‌العاده‌ای است. من عاشق دیزاین این فیلمم، اعتماد به نفس و طراحی حماسی و هم‌چنین استفاده‌ی هوشمندانه‌اش از بازیگران بریتانیایی.
• کیث فیپس – The A.V. Club: عموما در ساخت یک معمای سیاسی رازآلود و از لحاظ تصویری تاثیر گذار موفق است. همچنین ایده‌های بزرگی درونش به هم بافته شده. ایده‌هایی در مورد آزادی، همبستگی و تغییر سیاسی.
• ورایتی: همان مشکلاتی را دارد که دو قسمت نهایی فرنچایز ماتریکس واچوفسکی‌ها از آن رنج می‌کشید. دیالوگ‌های غیر قابل هضم، مشکلات تنظیم سرعت فیلم و اطلاعات تنها به ظاهر فلسفی.
• دیوید دنبی – The New Yorker: فانتزی‌های ربع قرن‌ ساله و غرغروی دو نویسنده‌ی کمیک انگلیسی که توسط یک کمپانی قدرتمند فیلم‌سازی شدیدتر شده. نتیجه؟ یک تپه‌ی به هم ریخته‌ی فاجعه آمیز.

دانلود