جوخه انتحار (The Suicide Squad) فیلمی در ژانر اکشن و ماجراجویی است که با هنرنمایی مارگو رابی و جان سینا به گزینهی محبوب سال 2021 تبدیل شده است. در ادامه به بررسی و نقد این فیلم میپردازیم، پس همراه بهترین سایت باشید.
نام فیلم | جوخه انتحار (The Suicide Squad) |
کارگردان | جیمز گان |
ژانر | اکشن – ماجراجویی – کمدی |
سال ساخت | 2021 |
بازیگران | مارگو رابی – ادریس البا – جان سینا |
کشور | آمریکا |
تولید کننده | DC Films |
توزیع کننده | Warner Bros. Pictures |
زبان | انگلیسی |
IMDB | 10/7.6 |
Rotten tomatoes | 91% |
Metacritic | 73% |
نقد فیلم جوخه انتحار
جوخه انتحار بدترین سال جیمز گان را به دورانی خوب تبدیل میکند. این فیلم برگرفته از کمیکهای DC، یک بازآفرینی رضایت بخش است اما چندان جسورانه از آب درنیامده است.
درباره کارگردان
در ژوئیه 2018، یک سال پس از موفقیت Guardians of the Galaxy Vol. 2، جیمز گان شغل خود را در مارول از دست داد. او به عنوان یکی از پرچمداران سابق ژانر وحشت، درسهای خود در کارگردانی را در کمپانی تروما فرا گرفت. فیلمهایی مانند Slither و Super تحت تاثیر همین آموزشها ساخته شدند. او هدف ترولهای جناح راست قرار گرفت که به شوخیهای قدیمی و توهین آمیز روی آورده بودند. شوخیهایی که برخی از آنها به یک دهه قبل باز میگشتند. دیزنی، تسلیم این بدخواهان شد و روابط خود را با او قطع کرد. در ادامه و حدود یک سال بعد، پس از حمایت همکارانش و روشن شدن ابعاد ماجرا او شغلش را پس گرفت. در همان زمان، او کار بر روی ایدهای که بعدها عنوان جوخه انتحار شناخته میشود را آغاز کرده بود.
درباره فیلم
مانند فیلم جوخه انتحار 2016، این فیلم هم درباره ابرقهرمانهای زندانی است که توسط دولت مجبور شده اند به Task Force X بپیوندند؛ یک اداره مخفی که افراد را به مأموریتهای خطرناک و مخفیانه میفرستد که عمدتا انتظار میرود شکست بخورند. اعضای گروه وظیفه X، از طریق اخاذی یا وعده کاهش مجازات به خدمت گرفته میشوند. به وسیله مواد منفجرهای که در گردن آنها کار گذاشته شده از فرار این افراد جلوگیری میشود. بهترین نسخه از داستان جوخه انتحار، تفکری در مورد مفهوم مصرف پذیری و غیرقابل جایگزین بودن از نظر جامعه است.
در دنیای فیلمهای پرفروش هالیوود، جایی که تقریباً هر چیزی تا زمانی که سود و استقبال به دنبال داشته باشد مجاز است، جیمز گان یک مورد نادر است. مردی مشهور که وقتی با بی اعتمادی در مورد اشتباهات گذشته مواجه شد، از آن گذشته ابراز تاسف کرد. سابقه او این پشیمانی و میل صادقانه به تغییر را ثابت میکند. برای این کار، فیلم ساز به ساختن فیلمهای پرخرج استودیویی اما این بار بدون بحث و جدل باز گشته است.
این روند باعث شده است که تفسیر گان از جوخه انتحار، که نویسندگی و کارگردانیاش هم بر عهده خودش بوده است، دو چندان جالب شود. طنین دنیای واقعی بین داستانی که گفته میشود و شخصی که داستان را هدایت میکند، این تجربه را عمیقتر میکند. گان، برای مدتی، به خوبی به مصرف پذیر بودن خود در هالیوود آگاه شد. جوخه انتحار هم کاملاً بر مفهوم مصرفی بودن تمرکز دارد. این فیلم به صورت توامان خشن و کمدی است. جوخه انتحار علیرغم مسائل مربوط به ضرباهنگ فیلم، یک تجربه تماشایی و تأثیرگذار برای مخاطب است.
خط داستانی
محوریت فیلم یک ماموریت است که در کشور خیالی کورتو مالت اتفاق میافتد. کودتای نظامی در این جزیره منجر به استقرار یک دولت ضد آمریکایی شده است. گروه کودتاچی اکنون کنترل یک مرکز تحقیقاتی دوران نازی را در اختیار دارند که چیزی به نام Project Starfish را در خود جای داده است. دولت آمريكا نگران چيزهايي است كه در اين مرکز وجود دارد. در نتیجه به آماندا والر ( ويولا ديويس ) اجازه ميدهد X Task Forceرا اعزام کرده تا آن را منفجر كنند.
صادقانه بگویم، این نسخه از Task Force X بسیار شلوغ است. جوخه انتحار قبلی توقع تعداد کشتههای فراوان را در مخاطب ایجاد کرده و این نیاز باید پاسخ داده میشد؛ بدون دانستن اینکه چه کسی و برای چه مدت زنده میماند. گان مجموعهای سرگرم کننده از شخصیتهای شرور مشهور مانندهارلی کوئین (مارگوت رابی)، کینگ شارک/نانااو با بازی استیو اگی و صداپیشگی سیلوستر استالونه) و کاپیتان بومرنگ (جای کورتنی) را گرد هم آورده است. شخصیتهای دیگر کمتر شناخته شده مانند پولکا دات من (دیوید دستمالچیان) و ویزل (شان گان)هم بخشی از این گروه هستند. همه به دلایلی کمدی مثل مرگ ناگهانی یا احساسی، مانند صحنهای متاثرکننده، یا هر ترکیبی از هر دو، مثل صحنهای متاثر کننده که بلافاصله یک مرگ ناگهانی پس از آن اتفاق میافتد، به صورتی هوشمندانه به کار گرفته شدهاند.
تفاوتها و شباهتهای دو فیلم قبلی
به سختی میتوان به مقایسه فیلم جدید با اولین فیلم جوخه انتحار پرداخت. بر اساس گزارشات، فیلم کارگردان دیوید آیر در سال 2016، با وجود سودآوریT از مداخله استودیو به شدت آسیب دیده بود. این آسیب به وضوح بر روی صفحه نمایش حس میشد. جوخه انتحار چندان پایبند به ماجراهای فیلم قبلی نیست و از نشان دادن این عدم تطابق شانه خالی نمیکند. این فیلم نه رویدادهای فیلم اول را تأیید و نه انکار میکند. تعدادی از بازیگران از فیلم قبلی بازگشتهاند. وضعیت اتفاقات در دنیایی که داستانهای DC در بستر آن اتفاق میافتند چندان مشخص نیست. خوشبختانه مانند اکثر اقتباسهای DC که بعد از Justice League ساخته شدهاند، این فیلم هم به عنوان یک فیلم مستقل ساخته شده است؛ در نتیجه حس و حال این فیلم با فیلمهای مشابه آن متفاوت است.
جوخه انتحار گان دارای خشونتی کمدی با درجه R است. فیلم همچنین دارای شگفتیهای بصری گاه به گاه است. یک صحنه مبارزه از طریق بازتابی در کلاه یک شخصیت به تصویر کشیده میشود. دوربینی که در اطراف کلاه دور میزند، حرکت مبارزان را در اتاق دنبال میکند. برخی از تصاویر این فیلم به میخکوب کننده هستند؛ مانند صحنه افشای آنچه در پشت پرده در Project Starfish در حال وقوع است. این فیلم 132 دقیقهای، فضای خالی زیادی بین صحنههای جذاب، مبارزه شخصیتها و لحظات کمیک دارد. داستان این فیلم در جمله ” وارد شوید، خارج شوید و حسابی شلوغش کنید. ” خلاصه شده است. با توجه به فقدان جزئیات داستانی بیشتر علی رغم وجود صحنههای سرگرم کننده بسیار، روند فیلم کمی کند است.
شخصیت پردازی

شخصیتهای ناهماهنگ
همانند نگهبانان کهکشان، جوخه انتحار نیز در کنار هم قرار دادن شخصیتهای ناهماهنگ به هم بسیار خوب عمل میکند. فیلم این موفقیت را مدیون قدرت فیلمنامه و بازیهای موفقیت آمیز گروه بازیگران است. به عنوان دومین داستان بر اساس همان مجموعه شخصیتهای DC، این فیلم به یک معجزه شبیه است. بلاد اسپرت با بازی ادریس البا شخصیتی دوست داشتنی اما بسیار آزاردهنده دارد. اجرای ادریس البا از این شخصیت به نسبت برداشت تقریباً مودبانه ویل اسمیت در Deadshot، ارتقاع قابل توجهی است. Peacemaker جان سینا یکی از بهترین بازیها از سوی این کشتی گیر که به بازیگری روی آورده، در سینمای هالیوود است.
کاریزمای آهنین و خنده دار او باعث میشود نقشش در فیلم F9، به مراتب ناامیدکنندهتر هم به نظر برسد. شخصیتهای بازگشته مانند هارلی کوئین از مارگوت رابی همچنان به کار خود ادامه میدهند. سرهنگ ریک جوئل کینمن هم به طرز قابل ملاحظهای به نسبت فیلم اول بهبود پیدا کرده است.
تنوع هوشمندانه
شخصیتهای زیادی در جوخه انتحار وجود دارند که نمیتوان همه آنها را در اینجا ذکر کرد. شاید بهترین ستایشی که میشود از آن کرد، سادهترین هم باشد. این فیلمی است که در آن اکثر شخصیتهای درگیر در داستان به طور باورنکردنی میتوانند شخصیت مورد علاقه کسی باشند. این مساله فقط به لطف شوخ طبعی و مبارزاتشان نیست. بخشهای اکشن، زیاد و به طور مساوی بین بازیکنان تیم توزیع شدهاند. جلوههای بصری زیادی در فیلم دخیل است اما تعداد قابل توجهی از صحنهها نیز به نظر توسط افراد واقعی ساخته شدهاند که کارهای واقعی انجام میدهند. به کمک این خصوصیات، جوخه انتحار تبدیل به یک فیلم اکشن پرفروش میشود که بر خلاف دیگر موارد، دارای استحکام است. همه اینها با علاقه شدید گان به استفاده به موقع از موسیقی همراه شدهاند.
مثلاٌ سکانس زندان ابتدایی در فیلم با موزیک ” Folsom Prison Blues ” از جانی کش ترکیب شده است. طراحی هیولای کارتونی مشمئزکننده و موسیقی هیجانانگیز پر از گیتار باس از آهنگساز جان مورفی نیز بر این تاثیرگذاری میافزاید. جوخه انتحار فیلمی پرتحرک است. در حین تماشا تنها چیزی که اهمیت دارد این است که ما شاهد نابودی عده زیادی خواهیم بود.
نقات ضعف و قوت فیلم در قیاس با مارول
اجتناب از مقایسه جوخه انتحار با نگهبانان کهکشان کمی دشوار است. به ویژه از آنجایی که گان دارای یک حساسیت شخصی و تعریف شده است. این حساسیت شامل تمام شخصیتهای ناهمانگ مورد علاقه مردم درهر دو جهان، در استودیوهای رقیب شده است. در بیشتر مواقع مانند بالا، مقایسه مطلوب است اما در موارد دیگر اینطور نیست. بهترین عملکرد جوخه انتحار در انجام کارهایی است که استودیو مارول انجام نمیدهد.
فیلم پردازنده کمدی اکشنی با درجه R است که بازیگران را بر جلوههای کامپیوتری اولویت میدهد. داستان هم از نشان دادن و اشاره به درگیریهای ژئوپلیتیک در دنیای واقعی نمیترسد. ضعیفترین قسمت فیلم هنگامی است که از پایانی به سبک مارول پیروی میکند؛ پایانی که لبههای ناهموار خود را به نفع یک پایان لطیف و احساساتی به حال خود رها میکند. این پایان احساسی تلاشی است برای اینکه وضعیت موجود برای پروژههای احتمالی آینده کم و بیش دست نخورده باقی گذاشته شود.
مفاهیم و طعنههای سیاسی و اجتماعی
با توجه به انبوهی از اقتباسهای ابرقهرمانی در فیلمها و تلویزیون، میتوان ادعا کرد دادن یک شانس دوباره به یکی از آنها کار چندان خلاقانهای نبوده است؛ آن هم بازسازی فیلمی که گرچه سودساز بود اما از طرف منتقدان به سختی کوبیده شد.همه فیلمها باید برای جلب توجه بیننده یک دلیل قانع کننده داشته باشند. بازسازی یک مجموعه نه چندان موفق در نگاه اول استدلال چندان محکمی نیست. با این حال، هنگامی که جوخه انتحار وارد مرحله نهایی خود میشود، گان به بازیهای خشونت آمیز خود وزن شگفت انگیزی میدهد.
فیلم سرانجام ظرفیت خود را میشناسد و به عمل تبدیل میکند. جوخه انتحار به وحشت جایگزین کردن انسانهای غیر قابل جایگزین میپردازد. مهم نیست این انسانها در نگاه اول تا چه اندازه غیر قابل جایگزین به نظر برسند. فیلم این وحشت را به مثالهای دنیای واقعی گسترش میدهد؛ جایی که که یک قوم یا یک ملت به راحتی جایگزین و هدر داده میشوند. یک یادآوری دردناک از دههها دخالت مخفی و نه چندان مخفی ایالات متحده در امور کشورهای آمریکای لاتین است. برای نشان دادن این حقیقت، فیلم بر روی Task Force تکیه میکند. حقیقت این است که سیستم زندانها طوری ساخته است که فرض اصلی فیلم حتی میتواند بدون توجیه زیادی در وهله اول اتفاق بیفتد.
درباره پایان فیلم
جوخه انتحار صدای موسیقی را بلند میکند و اجازه میدهد تیتراژ آخر فیلم پخش شود. کارگردان تصمیم میگیرد نقطه اوج خود را بر یک حس خوب متمرکز کند. بازماندگان حوادث ناگهان به ارزش خود به عنوان یک انسان پی میبرند. همچنین فیلم از پیگیری سوالهای ساختاری تری که در سراسر فیلم ایجاد شدهاند، منصرف میشود. این پایان به اندازه کافی راضی کننده است اما در عین حال احساس میکنید به اندازه کافی فضا باقی گذاشته شده تا ادامهای برای آن ساخته شود. ادامهای که در آن همه چیز دوباره تکرار شود و این پایان باز هم تکرار شود.
این تله منحصر به فرد فیلمهای ابر قهرمانیای چون جوخه انتحار است. مانند دیگر فیلمهای ابرقهرمانی، تماشاگران باید بپذیرند پوشیدن لباس یک خفاش پاسخی قابل قبول به یک آسیب روانی است. بر همین اساس، جوخه انتحار نیز همیشه درباره عدهای بیاخلاق است که در یک بازی غیراخلاقی به دام افتاده اند. این قهرمانان بیاخلاق طعنهای هستند به شرارت قدرتهایی که آنها را مسلح میکنند.
در حوزه باز و پایان ناپذیر کتابهای کمیک، بارها و بارها بازگشتن به این طبیعت یک خصوصیت ذاتی است. تکرار و اختراع مجدد، سرمایه این روایات است. در فیلمها اما در جایی انتظار میرود این روند تمام شود. این فیلم فقط یک یادآوری دیگر است که در سال 2021، تنها چیزی که قابل مصرف نیست، خلاقیت ذهنی است. بدون شک بدون حضور جیمز گان هم جوخه انتحار ساخته میشد. فیلم ممکن بود تلاش جسورانه، اغراق شده و متفاوت کسی باشد که میدانست ممکن است دیگر چنین فرصتی پیدا نکند. با این حال، فیلمی که گان نوشته و کارگردانی کرده است، محصولی رضایتبخش از طرف فردیست که قدردان اثر خودش است.
دانلود فیلم جوخه انتحار
نکات جالب خواندنی فیلم جوخه انتحار
- جیمز گان شخصیتهای شرور فیلم را از روی عمد از افراد کمتر شناخته شده انتخاب کرده است. با این کار او به داستانهای مصور اصلی از جان اوستراندر وفادار مانده است. گان معتقد است یک حقیقت ذاتی غم انگیز در مورد افراد شرور ناشناخته وجود دارد. آنها حتی در بد بودن هم چندان خوب نیستند.
- جیمز گان جوخه انتحار را سرگرم کننده ترین فیلم خود میداند. او آن را نتیجه ترجیح خلاقیت بر کمال گرایی و قرار گرفتن در بهترین مکان از نظر ذهنی و احساسی میداند. او به داشتن بازیگران فوق العاده و کار با استودیویی که از او حمایت کرده است نیز اشاره کرده است. کمپانی برادران وارنر در کار او مداخله نکردند و فقط چند نکته جزئی را به او تذکر دادند. گان احساس میکند که اکنون در اوج تواناییهای خود در جایگاه کارگردان قرار دارد.
- جوئل کینامان معتقد است این فیلم فرصتی برای شروع دوباره شخصیت او بوده است. شخصیتی که به نظر کینامان باید نسبت به فیلم اول احمقتر، بی حوصلهتر، ساده لوحتر و بامزهتر میبود.
- ادریس البا در ابتدا به عنوان جانشین ویل اسمیت در نقش فلوید لاتون / ددشات استخدام شد. بعدتر تصمیم گرفته شد که البا نقش جدیدی را بازی کند تا به اسمیت اجازه دهد در آینده به فیلم بازگردد.
- صحنه مورد علاقه جیمز گان در فیلم زمانی است که کینگ شارک مردی را نصف میکند. پادشاه کوسه به وسیله جلوههای ویژه کامپیوتری ساخته شده بود و قربانیان او ساختگی از آدمک با استفاده از اعضای مصنوعی بودند.
- مارگوت رابی لباس جدیدی بر تن دارد که دارای پالت رنگ قرمز و مشکی سنتی هارلی است. جیمز گان این لباس را از شخصیت بازی ویدئویی Batman: Arkham City الهام گرفته است. او میخواست کت او دارای سبک گروههای موتورسیکلت سواری باشد که پشت آن نوشته شده است ” سریع زندگی کن و دلقک بمیر “. گان همچنین خال کوبی صورت ” پوسیده “هارلی در فیلمهای قبلی DC را حذف کرد زیرا هم او و هم روبی آن را دوست نداشتند.
- جان سینا، شخصیت پیس میکر را به عنوان یک ” کاپیتان آمریکای عوضی” توصیف کرده است.
- جیمز گان شخصیت ویزل در فیلم را بر اساس شخصیت Berke Breathed’s Bill the Cat از کمیک استریپ “Bloom County ” الهام گرفته است. شخصیتی که هوشمندیاش تنها کمی بیشتر از یک حیوان است و هیچ اطلاعی از آنچه در اطرافش میگذرد ندارد.
- طرفدارانDC Comics متوجه تفاوت طراحی شخصیت کینگ شارک در فیلم و چهره جدید او در کمیک میشوند. در کمیک او یک کوسه کله چکشی است. مانند همیشه گان طرفداران کنجکاو را در جریان روند طراحی شخصیت کینگ شارک قرار داد. گان میگوید که تلاش کرده او را به عنوان یک کوسه کله چکشی تصویر کند، اما بعضی چیزها در کمیک استریپ بهتر به نظر میرسند تا در مقابل دوربین. او در توییتر خود گفته است من تستهایی با کوسه کله چکشی انجام دادم. شخصاٌ بسیار آن را دوست دارم و فکر میکردم قرار است در فیلم هم آن را استفاده کنم؛ اما داشتن چشمانی با فاصله زیاد برخورد او با دیگر شخصیتها را ناخوشایند میکرد. نمیتواستید تشخیص دهید که دارد به شخصیت مقابل نگاه میکند و قابها بیش از حد عریض میشدند. از همان ابتدا بر یک بدن پدرانه با شکم بزرگ برای او اصرار داشتم تا بدن او کمتر شبیه به یک پستاندار باشد.
- جان استراندر نویسنده داستانهای مصور جوخه انتحار در فیلم نقش شخصیت دکتر فیتزگیبن را بازی میکند.
- جیمز گان بیشتر از جلوههای ویژه سنتی به جای جلوههای ویژه کامپیوتری در فیلم استفاده کرده است. بعد از کار بر فیلمی پر از جلوههای ویژه کامپیوتری مثل نگهبانان کهکشان، او این کار ار مثل کشیدن یک نفس راحت میداند.
- مارگوت رابی انتظار خود از بازگشت شخصیت هارلی کوئین را اینطور بیان میکند: یکی از اولین چیزهایی که به جیمز گان گفتم این بود که فکر میکنم هارلی مانند یک کاتالیزور هرج و مرج است. او لزوماٌ مرکز روایی داستان نیست. گاهی بهتر است وزن بخشهای کلیدی داستان بر شانه شخصیتهای دیگر باشد. هارلی میتواند چیزی باشد که در این بین باعث به وجود آمدن مجموعهای از اتفاقات باشد. این چیزی است که فکر میکنم جیمز گان هم با توجه به فیلمنامه با آن موافق بود. و در مورد بازگشت شخصیت هارلی ادامه میدهد: در مورد تغییرات شخصیت هارلی، چیزی که برای من جالب است برداشت متفاوت کارگردانهای مختلف از هارلی است. هرکس به سمت خصوصیات گوناگونی از شخصیت هارلی تمایل پیدا میکند. منبع الهام اصلی شخصیت هارلی در کمیک استریپ است که من هم اساس بازی خود را بر آن گذاشتهام. اما بعد از آن شخصیت هارلی توسط کارگردانهای مختلف به سمت و سوی دیگری رفته و کمال پیدا میکند.
- دیوید آیس کارگردان جوخه انتحار قبلی برای جیمز گان آرزوی موفقیت میکند. برادران وارنر در نسخه اول فیلم مداخله زیادی کردند و هایس مجبور به 10 هفته فیلمبرداری مجدد شد. در نتیجه قسمت زیادی از فیلم با آن چه هایس میخواست تفاوت پیدا کرد.
- جیمز گان فیلم خود را نه ادامه و نه بازسازی فیلم قبلی میداند. او در مورد فیلم خود صرفاٌ میگوید ” همین است که هست! “
- آنطور که طراح تولید بت میکل میگوید، جیمز گان میخواست فیلم با یک پالت رنگ خاکستری شروع شود و این پالت رنگی تا رسیدن شخصیتها به کورتو مالتیز ادامه پیدا کند؛ سپس ناگهان مانند پاناما و هاوایی در رنگ غرق شود. میکلز برای این کار به خصوص از پاناما الهام زیادی گرفت.
- ریک فلگ در این فیلم یک تی شرت زرد به تن دارد. رنگی که این شخصیت به صورت سنتی در کتابهای کمیک هم به تن دارد.
- در فوریه 2019 اعلام شد که ویل اسمیت به خاطر تداخل برنامهها دیگر در فیلم حضور نخواهد داشت. در ماه مارس جیمز گان با ادریس البا برای پیوستن به فیلم ملاقات کرد. در ابتدا قرار بود او جایگزینی برای ویل اسمیت باشد. البا تنها گزینه گان برای این نقش بود و او نقش را بر اساس البا نوشته بود. کاری که او معمولاٌ بدون ملاقات با بازیگر انجام نمیدهد. البا در آن ملاقات پذیرفت که به فیلم ملحق شود. البا میگوید از اینکه فردی با استعداد گان علاقه مند به کار با او است بسیار تحت تاثیر قرار گرفته است. هفته بعد از این ملاقات مذاکرات رسمی او برای پیوستن به فیلم آغاز شده بود.
- جیمز گان میگوید هرگز به این که شخصیت جوکر را به جوخه انتحار اضافه کند فکر نکرده است. به این دلیل که شخصیت جوکر هیچ مهارت مفیدی برای ماموریتهای جوخه انتحار ندارد.
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…