Trending News

پست وبلاگ

معرفی کارگردان استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) + دانلود بهترین فیلم‌ها
استنلی کوبریک-کارگردان
بیوگرافی

معرفی کارگردان استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) + دانلود بهترین فیلم‌ها 

استنلی کوبریک از کارگردانان معروف سینمای آمریکاست. او آثاری جنجالی را به دنیای سینما ارائه داده که هم تحسین فراوان و هم انتقادات گسترده دریافت کرده است. کوبریک را به عنوان کارگردانی می‌شناسند که در آثارش به جزئیات دقت فراوان دارد. در ادامه به بیوگرافی و داستان موفقیت این کارگردان نامی آمریکایی خواهیم پرداخت و با 10 اثر برتر او همراه خواهیم بود. پس با ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی همراه باشید.

نام و نام خانوادگی استنلی کوبریک (Stanley Kubrick)
تاریخ تولد 26 ژوئیه 1928
ملیت آمریکایی
حرفه کارگردانی فیلم
تاریخ و محل فوت 7 مارس 1999 (70 سالگی) – سنت آلبنز – هرتفوردشایر انگلیس
علت مرگ ایست قلبی
کشورمحل تولد ایالات متحده آمریکا
شهر محل تولد نیویورک
سال‌های فعالیت ۱۹۹۹–۱۹۵۱
همسران توبا متز (۱۹۵۱–۱۹۴۸) – روث سوبوتکا (۱۹۵۲–۱۹۵۴) – کریستین کوبریک (۱۹۹۹–۱۹۵۸)
فرزندان آنیا کوبریک – ویویان کوبریک

زندگی‌نامه استنلی کوبریک

استنلی کوبریک-کارگردان
استنلی کوبریک-کارگردان

استنلی کوبریک متولد 26 ژوئیه 1928 در برانکس ایالت نیویورک، ایالات متحده آمریکاست. او کارگردان و نویسنده فیلم‌های سینمایی آمریکایی است که عمده شهرتش به خاطر ویژگی‌های دراماتیک فیلم‌هایش است. سبک بصری ویژه، توجه دقیق به جزئیات، و دیدگاه متفاوت غالبا بدبینانه، او را به یکی از برترین کارگردانان تاریخ سینما تبدیل کرده است. کوبریک شیوه زندگی منزوی و متفاوتی در خارج از کشور محل تولدش، در حومه انگلیس داشت. او به دلیل برخورد سخت گیرانه‌اش در پژوهش‌ها، نویسندگی، عکاسی و تدوین فیلم‌های کم نظیر اما همیشه مورد بحث، شهرت دارد.

سال‌های کودکی

کوبریک در برانکس بزرگ شد. او فرزند یک پزشک بود  و علاقه خود به شطرنج و عکاسی را از سنین پایین کشف کرد. کوبریک ذهنی روشن داشت ولی حوصله‌اش کم بود. او به همین دلیل در مدرسه دانش آموز ضعیفی بود. با این حال، او در زمان تحصیل در دبیرستان تا جایی که می‌توانست به عکاسی پرداخت. استنلی در سن 16 سالگی عکسی مفهومی را که نشان دهنده فروشنده روزنامه‌ای بود که با حالتی غمگین پشت روزنامه اعلام خبر مرگ روزولت نشسته است را به مجله لوک فروخت. كوبریک مدت كوتاهی پس از شروع تحصیلات خود، کالج نیویورك ترک كرد تا بتواند در 17 سالگی به كار در مجله لوک بپردازد. او پس از آن بیش از چهار سال به عنوان عکاس خبرنگار به مناطق مختلف كشور سفر كرد.

او همچنین به تماشای فیلم‌های قدیمی در موزه هنر مدرن نیویورک اعتیاد پیدا کرده بود. جایی که به شدت تحت تاثیر آثار اورسون ولز و سرگئی آیزنشتاین قرار گرفت. در سال 1950 او یک مستند کوتاه را در مورد مراحل قبل از یک مسابقه بوکس در سال 1951 منتشر کرد. کوبریک مجله لوک را ترک کرد و به تحصیل در دانشگاه کلمبیا پرداخت. از این پس بود که او تمام وقتش را صرف مطالعه و فیلم سازی کرد.

دو مستند و سپس اولین فیلم

استنلی کوبریک پس از کارگردانی دو مستند، پدر و عموی خود را متقاعد کرد تا در تهیه و تولید اولین فیلم داستانی‌اش به او کمک مالی کنند. این فیلم در سال 1953 با نام ” ترس و تعادل ” با بودجه کمی ساخته شد. پس از آن استنلی فیلم بعدی خود که یک عاشقانه نوآر مربوط به بوکس به نام بوسه قاتل (1955) بود را کلید زد. در همین حین بود که او با تهیه کننده جیمز بی هریس برای ایجاد شراکت هریس-کوبریک همکاری کرد. بوسه قاتل نقدهای مثبتی دریافت کرد.

حمایت 850 هزار دلاری یونایتد آرتیستز

این باعث شد تا شرکت یونایتد آرتیستز بودجه لازم برای فیلم بعدی‌اش را در اختیارش قرار دهد. این کمک مالی باعث شد تا بتواند بازیگران متوسطی چون استرلینگ هایدن، ماری ویندزور، وینس ادواردز و الیشا کوک را برای فیلم بعدی خود استخدام کند. نتیجه، فیلم کشتن (1956) بود. فیلم در مورد سرقت از یک پیست اسب سواری بود. کشتن به دلیل استفاده خلاقانه از فلاش بک‌ها و روایات غیرخطی، به عنوان یک فیلم نوآور متاخر مهم در دنیای سینما شناخته می‌شود.

کوبریک به سرعت در حال بالا رفتن از پله‌های ترقی بود. در ادامه یونایتد آرتیستز بودجه 850 هزار دلاری برای ساخت فیم درام ضد جنگ راه‌های افتخار را در اختیار او قرار داد. فیلم در سال 1957 در آلمان غربی فیلمبرداری شده است. فیلم بر روی جنگ جهانی اول و حمله نیروهای فرانسوی به مواضع آلمان و پیامدهای آن متمرکز است. این فیلم به دلیل نمایش منفی‌اش از سپاه فرانسه، تا سال 1975 در فرانسه به نمایش درنیامد.کرک داگلاس، آدولف منجو و رالف میکر بازی‌های خوبی را در این فیلم ارائه داده‌اند.

راه‌های افتخار یک فیلم نامه خوب از کالدر ویلینگهام، جیم تامپسون و کوبریک را به طور مشترک در اختیار داشت. کوبریک در طول زندگی حرفه‌ای خود با دقت زیادی به تمام جزئیات جنبه‌های مختلف فیلم‌هایش می‌پرداخت، از طراحی و تولید گرفته تا فیلمبرداری و تدوین. فیلم با وجود ویژگی‌های بسیار خوبی که داشت در فروش گیشه خیلی موفق عمل نکرد.

از همکاری با براندو تا اختلاف

کوبریک چندین ماه با مارلون براندو برای ساخت فیلم سربازهای یک چشم (1961) همکاری کرد. این دو نفر به مرور دچار اختلافات زیادی شدند. کوبریک این پروژه را ترک کرد که در نهایت توسط خود براندو کارگردانی شد. در ادامه کوبریک پیشنهاد داگلاس را برای دست گرفتن فیلم اسپارتاکوس (1960) از آنتونی مان که تازه اخراج شده بود، پذیرفت. اسپارتاکوس بازسازی حماسی شورش برده‌ها در امپراتوری روم است.

مدت زمان بیش از سه ساعته فیلم باعث شده است که برخی از منتقدان آن را بیش از حد طولانی بدانند. با این حال همه آن‌ها در رابطه با جذابیت فیلم اتفاق نظر دارند. این فیلم اقتباسی از اثر دالتون ترامبو بر اساس رمانی به قلم هوارد فست است. بازیگران برجسته‌ای مانند  داگلاس، لورنس اولیویه، پیتر اوستینوف و چارلز لاتون با کوبریک در این فیلم همکاری می‌کنند. بدون شک اسپارتاکوس دم دستی ترین فیلم کوبریک است. فیلمی که کوبریک کمترین کنترل ممکن را روی آن داشته است.

راه موفقیت کوبریک

استنلی کوبریک-کارگردان
استنلی کوبریک-کارگردان

کوبریک با خانواده خود به انگلستان نقل مکان کرد. او در آن جا از طرحی که اصطلاحا ادی نامیده می‌شد و به فیلم سازان خارجی اجازه می‌داد  تا بتوانند 80 درصد نیروی کار انگلیسی را استفاده کنند، بهره برد. اولین پروژه او در انگلستان لولیتا (1962) بود. این فیلم یک نسخه سینمایی از رمان جنجالی ولادیمیر نابوکوف در مورد عشق و رنج بود. با این که نابوکوف نویسنده اصلی داستان بود اما کوبریک با فیلم نامه خود بخش‌هایی تاریک را به فیلم اضافه کرد.

با این حال، به اعتقاد اکثر منتقدان هرگز مسئله انتقال رمان دشوار نابوکوف به صفحه نمایش به طور کامل حل نشد. مخاطبان و منتقدان متفق القول بودند که جیمز میسون در نقش هامبرت هامبرت، پروفسوری که با دختری 13 ساله (سو لیون) رابطه دارد، عالی عمل کرده است. پیتر سلرز و شلی وینترز نیز نمایش‌های چشمگیری ارائه داده‌اند. علی رغم بحث و جنجال فراوان در رابطه با موضوع فیلم، لولیتا در گیشه موفق عمل کرد.

دکتر استرنج لاو، اثری ناموفق

فیلم بعدی کوبریک یعنی دکتر استرنج لاو (یا چگونه من یاد گرفتم نگران نباشم و بمب را دوست داشته باشم) در سال 1964 به موفقیت لولیتا دست پیدا نکرد. این کمدی شرورانه و نیهیلیستی در مورد مسابقه تسلیحاتی جنگ سرد مشترکا توسط کوبریک، تری ساوت و پیتر جورج (بر اساس رمان هشدار سرخ) نوشته شده است. کوبریک در ابتدا سعی می‌کرد فیلمش بسیار جدی باشد، اما در ادامه نتوانست با احساس مضحکی که داشت مبارزه کند.

او سرانجام تسلیم انگیزه‌اش برای ساخت یک کمدی سیاه شد. با این حال فیلم هنوز هم چشم انداز وحشتناک نابودی هسته‌ای را با قدرت نشان داده است. او از بازی‌های فوق العاده خلاقانه و به یاد ماندنی جورج سی اسکات، استرلینگ هایدن و به ویژه سلرز، در نقش سه شخصیت کاملا متفاوت بهره برده است. دکتر استرنج لاو اولین نامزدی اسکار بهترین کارگردانی را برای کوبریک به دست آورد. این فیلم همچنین نامزدی بهترین فیلم، بهترین بازیگری و بهترین فیلم نامه را هم کسب کرده است.

اثر حماسی علمی تخیلی

کوبریک چهار سال بعدی را صرف ساخت ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (1968) کرد. این فیلم یک حماسه علمی تخیلی متافیزیکی است که بر اساس داستان کوتاه دلهره آوری از آرتور سی کلارک نوشته شده است. سی کلارک در نوشتن فیلم نامه با کوبریک همکاری کرده است. این فیلم به سه قسمت تقسیم شده است و فقط قسمت میانی آن شبیه به روایتی کلاسیک است. این بخش ماجرای مأموریتی به سوی مشتری است. خدمه این مأموریت غیر از دو نفر (گری لاک وود و کی دولئا) در خواب مغناطیسی قرار دارند. کامپیوتر اصلی به نام HAL-9000 مدیر اصلی و چشم و گوش سفینه است؛ اما در جریان این سفر به دلایلی شروع به طغیان می‌کند و تصمیم به از بین بردن خدمه سفینه می‌گیرد. میمون‌های ماقبل تاریخ، کانون مرکزی بخش اول هستند.

بخش آخر شامل دنباله‌ای از تصاویر امپرسیونیستی است زیرا سفینه فضایی در دنیایی که ابعاد زمانی و مکانی آن به هم ریخته است سرگردان می‌شود. جدا از مطالعه رابطه انسان با ماشین و هوش مصنوعی، مضامین و مفهوم ادیسه فضایی به طرز خیره کننده‌ای زیرکانه است. کوبریک بیان کرده که امیدوار است مفهوم فیلم چیزی بیشتر از زبان و دلیل و برهان باشد. استفاده خیره کننده او از موسیقی کلاسیک خیره کننده است. از جمله مهم‌ترین این موسیقی‌ها می‌توان به Richard Strauss’s So Spoke Zaratthra اشاره کرد.

کاربرد قدرتمند کوبریک از موسیقی برای تقویت فضا، شخصیت و داستان، امضای فیلم سازی وی است. این فیلم هم چنین با استفاده فوق‌العاده از فناوری‌های زمان خود، معیارهای جدیدی را برای جلوه‌های ویژه در فیلم‌های پس از خود تعیین کرده است.

از تمسخر تا تحسین

مخاطبان و منتقدان، همه و همه به تقریبی نسبت به فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی هم صدا بودند. منتقد مشهور، پائولین کائیل، فیلم را به طرز مشهودی مورد تمسخر قرار داد، اما بسیاری دیگر از منتقدان از این فیلم به عنوان یک شاهکار استقبال کردند. ادیسه فضایی به طور مداوم در لیست برترین فیلم‌های تاریخ سینما ظاهر شده است. کوبریک برای کارگردانی و نویسندگی این فیلم نامزد اسکار شده و جایزه بهترین جلوه‌های ویژه را از آن خود کرده است. ادیسه فضایی در زمان خود یک پدیده در فرهنگ و گیشه بود. این فیلم به کوبریک فرصت این را داد که در ادامه بتواند با آزادی عمل بیشتری فیلم بسازد.

10 فیلم برتر استنلی کوبریک

چشمان کاملا بسته (1999)

چشمان کاملا بسته-استنلی کوبریک
چشمان کاملا بسته-استنلی کوبریک

تنها شش روز پس از نمایش دادن تصاویر این فیلم به کمپانی برادران وارنر بود که کوبریک از دنیا رفت. چشمان کاملا بسته یکی از بهترین‌ها و آخرین فیلم او به حساب می‌آید. این فیلم به نوعی است که تعداد کمی از کارگردانان می‌توانند به خوبی کوبریک آن‌ را جالب توجه و بر اساسه ذائقه مخاطب بسازند. داستان مربوط به دکتر بیل هارفورد با بازی تام کروز است که می‌فهمد همسرش آلیس با بازی نیکول کیدمن در حال خیانت کردن به اوست. این اتفاق باعث می‌شود تا دکتر هارفورد برای عیاشی به یک فرقه عجیب و غریب راه بیابد که ماسک بر روی صورت دارند. این فیلم که در طول کریسمس اتفاق می‌افتد یکی از سکسی‌ترین فیلم‌های کریسمسی است.

چشمان کاملا بسته پس از انتشار به عنوان اثری به نسبت خوب، و نه بهترین اثر، از این کارگردان نامدار سینما معرفی شد. از آن زمان این فیلم بارها مورد ارزیابی قرار گرفته است و امروزه جایگاه بالاتری نسبت به قبل را در صنعت سینما داراست. چشمان کاملا بسته فیلم خوبی است اما کوبریک در دیگر فیلم‌هایش بهتر از پس نمایش دادن احساس وسواس و انزوا برآمده است.

اسپارتاکوس (1960)

اسپارتاکوس-استنلی کوبریک
اسپارتاکوس-استنلی کوبریک

بسیاری از افراد معمولا فراموش می‌کنند که اسپارتاکوس فیلمی از استنلی کوبریک است. شاید به این دلیل که واقعاً مانند دیگر فیلم‌های استنلی کوبریک احساس نمی‌شود. این اتفاق منطقی است، زیرا او کنترل کاملی بر ساخت فیلم نداشته است. در واقع این فیلم بیشتر به مانند اثر انگشت دالتون ترامبو، نویسنده فیلم نامه است. به هر صورت اسپارتاکوس به عنوان یک فیلم حماسی سرگرم کننده است. کرک داگلاس در این فیلم یکی از نقش‌های اصلی را ایفا می‌کند. او در حال رهبری شورشی بر علیه برده داران است. یکی از معروف ترین صحنه‌های فیلم بیان جمله “من اسپارتاکوس هستم” توسط کرک داگلاس افسانه‌ای است. در کنار فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی، اسپارتاکوس حماسی‌ترین فیلم کوبریک است.

جالب‌ترین چیز این است که اسپارتاکوس به ما نشان می‌دهد که اگر کوبریک با دید شخص دیگری کاری را انجام دهد باز هم نتیجه تا چه میزان می‌تواند خوب باشد. پایان فیلم با همه مصلوب شدن‌هایش هنوز هم لرزه بر اندام ما می‌اندازد.

غلاف تمام فلزی (1987)

غلاف تمام فلزی-استنلی کوبریک
غلاف تمام فلزی-استنلی کوبریک

هر کسی که به فیلم غلاف تمام فلزی علاقه دارد (و بدیهی است که این شامل حال ما نیز می‌شود) باید یک ایراد مهم آن را بپذیرد؛ فقط نیمه اول فیلم است که یک شاهکار به تمام معنا است. می‌توان گفت که نیمه دوم فیلم صرفا بخشی معمولی است. وقتی کسی درباره غلاف تمام فلزی فکر می‌کند فوراً به یاد وینسنت دوافریو در نقش لنی و آر لی ارمی در نقش گروهبان هانتمن می‌افتد. دو شخصیتی که در نیمه اول فیلم کشته می‌شوند.

با تمام این اوصاف، برخی از جالب‌ترین لحظات کوبریکی پس از نیمه اول فیلم اتفاق می‌افتند، به خصوص در صحنه پایانی که گروه در حال آواز خواندن هستند. آن چه که باعث می‌شود غلاف تمام فلزی به طور مشخص یک فیلم از کوبریک باشد این است که در واقع موضعی در مورد جنگ ندارد، بلکه بیشتر در مورد افرادی است که در جنگ شرکت می‌کنند. بسیاری از فیلم‌های مربوط به جنگ با غیر انسانی بودن آن سر و کار دارند. تعداد کمی از آن‌ها، در صورت وجود، بر تأثیرات واقعی جنگ بر روی افرادی که به جبهه اعزام شده‌اند تمرکز می‌کنند. این فیلم به هر صورت یک فیلم فوق ‌العاده است، حتی اگر فقط نیمه اول آن نشانی از نبوغ محض باشد.

کشتن (1956)

کشتن-استنلی کوبریک
کشتن-استنلی کوبریک

در زمانی که فیلم‌های صورت زخمی و سزار کوچک در سینما بود، کشتن با داستان یک دزدی موفق در یک پیست مسابقه اسب سواری و پیامدهایش خودنمایی می‌کرد. این فیلم اغلب به عنوان اولین کار جدی کوبریک شناخته می‌شود، اما یقینا فراتر از این است. کشتن به خودی خود یک کلاس درس حرفه‌ای در ساخت فیلم و به خصوص فیلم نوآر در تاریخ سینما است. این فیلم همچنین الهام بخش سگ‌های انباری تارانتینو بوده است. این ویژگی را می‌توانید در طرح و شخصیت‌ها مشاهده کنید. داستان این دو فیلم در بیشتر مواقع شبیه به هم است.

چیزی که کشتن را بسیار خاص می‌کند این است که در بعضی مواقع احساسات موجود در فیلم بسیار نیهیلیستی است. از انگیزه سرقت گرفته تا دیالوگ آخر ( چه تفاوتی می‌کند؟)، کشتن نشانه‌ای است که قرار بود از کوبریک به وجود بیاید. این فیلم به طور کلی یک فیلم جذاب، با ریتم مناسب و سرگرم کننده است. به عقیده ما این فیلم حتی از صورت زخمی و سزار کوچک هم هوشمندانه تر است.

درخشش (1980)

درخشش-استنلی کوبریک
درخشش-استنلی کوبریک

درخشش احتمالاً محبوب ترین فیلم کوبریک در میان مخاطبان است. همه عاشق درخشش هستند، و به واقع، چرا نباشند؟! کاری که کوبریک توانست با ۲۰۰۱: ادیسه فضایی در ژانر علمی و تخیلی انجام دهد، با درخشش در ژانر فیلم ترسناک هم انجام داد. درخشش درباره نویسنده‌ای است که به آرامی دیوانه می‌شود و سعی می کند خانواده‌اش را به قتل برساند. اما آیا ارواح خبیثه او را تحت تعقیب قرار داده‌اند یا این که او واقعاً دیوانه شده است؟

در حالی که کتاب به وضوح نشان داده است که گزینه اول در حال اتفاق افتادن است، فیلم شما را جوری گیج می‌کند که گزینه دوم را بپذیرید. این نمادی از کوبریک است. در حقیقت، از درخشش می‌توان به عنوان دیوانه کننده ترین اثر این کارگردان یاد کرد. یک مستند کامل درباره همه تئوری‌های توطئه عجیب و غریبی که فیلم پیرامون آن‌ها ساخته شده است هم تولید شده است. وقتی حس کنید که کارگردان از شخصیت فیلم‌هایش جنون بیشتری دارد می‌فهمید که وارد منطقه تحت فرمان استنلی کوبریک شده‌اید.

دکتر استرنج لاو یا چگونه من یاد گرفتم نگران نباشم و بمب را دوست داشته باشم (1964)

دکتر استرنج لاو یا چگونه من یاد گرفتم نگران نباشم و بمب را دوست داشته باشم-استنلی کوبریک
دکتر استرنج لاو یا چگونه من یاد گرفتم نگران نباشم و بمب را دوست داشته باشم-استنلی کوبریک

دکتر استرنج لاو داستانی آخرالزمانی در رابطه با انرژی هسته‌ای و یک کمدی سیاه است؛ یک فیلم کاملا کوبریکی. داستان، که در میانه جنگ سرد اتفاق می‌افتد، در مورد ژنرالی است که دستور به یک مبارزه بدون وقفه علیه اتحاد جماهیر شوروی را می‌دهد. افراد دیگر از ژنرال‌ها گرفته تا رئیس جمهور با بازی پیتر سلرز که سه نقش متفاوت را بازی می‌کند، همه و همه برای جلوگیری از پایان دنیا  یا آرماگدون در تلاشند.
دکتر استرنج لاو  یک کمدی است. کوبریک یک سناریوی جدی را در دست گرفته و آن را به یک اثر هجو و مضحک تبدیل کرده است. کوبریک به ندرت سعی می‌کرد شوخ طبع باشد، اما وقتی این کار را می‌کرد، نتیجه فوق‌العاده بود.

پرتقال کوکی (1971)

پرتقال کوکی-استنلی کوبریک
پرتقال کوکی-استنلی کوبریک

پرتقال کوکی قطعاً بحث برانگیزترین فیلم کوبریک است. این فیلم در برخی از کشورها توقیف شد و هنگام انتشارش در ایالات متحده آمریکا به درجه X رسید. داستان مربوط به تعدادی مرد جوان است که به عنوان یاقی شناخته می‌شوند. این افراد تمایل به خشونت و تجاوز دارند. این فیلم نگاهی بی نظیر به جوانان کنترل نشده دارد، حتی با این که بازیگران فیلم برخلاف شخصیت‌های کتاب که نوجوان هستند به سن بلوغ رسیده‌اند. پرتقال کوکی احتمالاً کوبریکی ترین فیلمی است که این کارگردان تاکنون منتشر کرده است.

این فیلم تمامی نمادهای کوبریک را در خود دارد. در دقایق ابتدایی نگاه رو به بالای چشم‌ها را داریم که کوبریک از آن اغلب برای نشان دادن جنون استفاده می‌کرد. پوچ گرایی، نا امیدی و بدبینی کوبریک در این فیلم به وضوح قابل مشاهده است. نویسنده کتاب، آنتونی بورگس، پایان فیلم را که متفاوت از کتاب بود دوست نداشت. در این پایان شخصیت اصلی، الکس، واقعاً در پایان فیلم چیزی نمی آموزد و تمایل به بازگشت به روش‌های قبلی خود را دارد. پرتقال کوکی یک فیلم واقعاً آزار دهنده و دومین فیلم نمادین این کارگردان مطرح بعد از ۲۰۰۱: ادیسه فضایی است.

بری لیندون (1975)

بری لیندون-استنلی کوبریک
بری لیندون-استنلی کوبریک

بری لیندون به احتمال زیاد دوست داشتنی‌ترین فیلم کوبریک در بین عموم مردم است. ریتم فیلم کند است اما تصاویر و نماها به قدری زیباست که اغلب بیشترین توجه را در فیلم به سمت خود جلب می‌کند. برخی از صحنه‌های فیلم از روی نقاشی ‌ها مدل سازی شده‌اند. در نورپردازی چندین صحنه تنها از نور شمع استفاده شده است. جدا از زیبایی شناسی موجود، روایت فیلم هم کاملاً درخشان است. داستان درباره فرد احمقی است که در حالا ترقی و بالا رفتن از نردبان اجتماع است. این احتمالاً جالب ترین مطالعه شخصیت در فیلم‌های کوبریک است.

فیلم می‌توانست در واقع پروژه ناپلئون کوبریک باشد. آنچه در عوض به دست آوردیم، فیلمی است که در هر بار مشاهده، دیدنی‌تر می‌شود. اگر بار اول لیندون را دوست نداشتید، دوباره آن را تماشا کنید. با طرز فکر بهتری به سراغ آن بروید. این بار با یک شاهکار رو به رو خواهید بود.

راه‌های افتخار (1957)

راه‌های افتخار-استنلی کوبریک
راه‌های افتخار-استنلی کوبریک

راه‌های افتخار فیلمی از کوبریک است که در حد شایستگی‌اش از آن تقدیر نشده است. این فیلم یک گوهر پنهان است که در بسیاری از جهات از نظر سادگی و در عین حال قدرت، از بسیاری دیگر از کارهای او پیشی می‌گیرد. در زمان جنگ جهانی اول، کرک داگلاس باید در دادگاه از سربازان فرانسوی دفاع کند. جرم آن‌ها این است که از رفتن به جبهه جنگی که برایشان مرگی از پیش تعیین شده بود سر باز کرده‌اند. با نرفتن به جبهه جنگی لقب ترسو را می‌گیرند و قرار است اعدام شوند. بهترین قسمت‌های این فیلم بازی کرک داگلاس است. او ادر راه‌های افتخار بهترین عملکرد سینمایی خود را ارائه داده است.

در حالی که غلاف تمام فلزی در رساندن پیام خود به خوبی عمل نمی‌کند، راه‌های افتخار کاملاً واضح است. جنگ بد است. جنگ اشتباه است و هیچ کس نباید انجام آن چه را که به روح انسانی آسیب می‌رساند، تحمل کند. کوبریک در این فیلم خیلی با نمادهای همیشگی‌اش بازی نمی‌کند، با این حال فیلم یک داستان درخشان است. داستانی که به شکلی درخشان روایت می‌شود و هر زمانی که آن را تماشا کنیم بیشتر از بار قبلی لمسش می‌کنیم.

۲۰۰۱: ادیسه فضایی (1968)

۲۰۰۱: ادیسه فضایی-استنلی کوبریک
۲۰۰۱: ادیسه فضایی-استنلی کوبریک

آیا واقعاً می‌توان گزینه دیگری را به عنوان بهترین فیلم کوبریک در نظر گرفت؟ 2001 : ادیسه فضایی، یکی از بهترین فیلم‌های ساخته شده در تاریخ سینما به حساب می‌آید. این اثر بهترین فیلم کوبریک و فیلمی است که همه به عنوان شاهکار او از آن یاد می‌کنند. ممکن است شما هم مثل من این فیلم کوبریک را تا حدی خسته کننده بدانید و تماشای فیلم‌های دیگرش را ترجیح بدهید؛ با این حال، به هیچ وجه نمی‌توان منکر این شد که این حماسه فضایی کوبریک که برداشتی از افسانه علمی تخیلی آرتور سی کلارک است،  از لحاظ حرفه‌ای بهترین کار او تا کنون است.

موسیقی، جو موجود در فیلم، داستان، کودک در حباب، اوبلیسک ( ستون سنگی)، مقدمه‌ای که در آن میمون استخوان را به فضا پرتاب می‌کند و به یک ماهواره تبدیل می‌شود، همه و همه باعث شده‌اند که کوبریک در ادیسه فضایی حتی از خودش هم فراتر رفته باشد. این فیلم یکی از شاهکارهای فنی در تاریخ سینماست. ماهواره فضایی عالی است. تصاویر بسیار عالی هستند. داستان عالی است. در واقع همه چیز در این فیلم در حد عالی است. گرچه ممکن است نتوان این فیلم را مانند دیگر فیلم‌های کوبریک بارها مشاهده کرد، اما 2001 : ادیسه فضایی همچنان بهترین فیلمی است که کوبریک ساخته است. این فیلم برای همیشه در بالاترین سطح قرار خواهد داشت. ادیسه فضایی یک فیلم پیشگام در زمان خود و فراتر از آن است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

بخش های ضروری علامت گذاری شده اند *