شانگ-چی و افسانه ده حلقه فیلمی سینمایی در ژانر اکشن و ابر قهرمانی است که توسط دستین دنیل کرتون کارگردانی شده. با ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی همراه باشید.
اطلاعات کلی
نام | شانگ-چی و افسانه ده حلقه (Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings) |
تهیهکننده | کوین فایگی، جاناتان شوارتز |
منتشر کننده | استودیو سینمایی والت دیزنی |
کارگردان | دستین دنیل کرتون |
نویسنده فیلمنامه | دیوید کالاهام، دستین دنیل کرتون، اندرو لانهم |
آهنگساز | جوئل پی. وست |
فروش | 414 میلیون دلار |
تاریخ انتشار | 16 اوت 2021 |
ژانر | ابرقهرمانی |
مدت زمان | 132 دقیقه |
بررسی فیلم شانگ-چی و افسانه ده حلقه
سوال این است که جهان سینمایی مارول چه موقع از قدرت عظیم خود برای راهاندازی یک خط مونتاژ استفاده میکند. اما سوال دوم نیز این است که چه موقع یک عشق انسانی عمیق در یکی از پروژههایشان وجود دارد و ارزشهای امتیازی مانند چشماندزهای زیبا، اجراهای برجسته و تصاویر تودرتو از خانواده را رواج میدهد. فیلم سینمایی “شانگ-چی و افسانه ده حلقه” (Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings) بهعنوان جدیدترین فیلم اضافهشده در دسته دوم قرار میگیرد.
این فیلم در این دستهبندی بعد از فیلمهای مارول قبلی که چشمانداز جدیدی را مطرح کردند و تبدیل به اثر معیار شدند قرار میگیرد. آن فیلمها عبارتند از: “کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان“، “پلنگ سیاه” و “ثور: رنگناروک“. این فیلم به کارگردانی دستین دنیل کرتون، در نوع خود در بستهبندی مارول قرار میگیرد، اما چنان روح قویای دارد که سایر فیلمهای مارول، فیلمهای ابرقهرمانی و فیلمهای اکشن بهطور کلی باید از آن یادداشتبرداری کنند.
یک خانواده در بافت فیلمی مارول

سیمو لی در نقش شانگ-چی ظاهر میشود؛ عضوی کلیدی برای یک خانواده ازهمپاشیده که سابقه درگیری داخلی دارند. جنبش و کشمکشهای موجود در این خانواده حتی مهمتر از ده حلقهای است که به پدرِ تشنه قدرتِ شانگ-چی، ونوو، میدهد. ونوو 1000 سال زندگی کرده است و جامعهای به نام ده حلقه ایجاد کرده است. او پادشاهیها را ویران کرده و تمام حوادث جهان را تحت تاثیر قرار داده است.
زمانی که ونوو عاشق جیانگ-لی شد، صلح برقرار گردید. آنها ازدواج کردند و تشکیل خانواده دادند. اما پس از مرگ مادر شانگ-چی، ونوو که حالا خوی اهریمنی گرفته بود، سعی کرد با تبدیل کردن پسرش به یک قاتل ، او را به بلوغ و پختگی برساند. این موضوع باعث میشود که پسر جوان، خواهرش شیالینگ (منگر ژانگ) و ونوو را ترک کند.
کرتون که پیشتر فیلم “بخش کوتاهمدت 12” –فیلمی مستقل بهسیاق انتقامجویان- را کارگردانی کرده بود، همان نقشمایههای غریزی و شخصی را در فیلمنامه این فیلم نیز حفظ میکند تا این زمینه ابرقهرمانی امتیازی برای این درام باشد. فیلمنامه این فیلم را کرتون با مشارکت دیو کالاهام و اندرو لانهام نوشته است. فیلم بهمثابه رقص بالهای با بودجه کلان است؛ رقصی که میچرخد و در ژرفای غم شناور است.
صحنههای اکشن و جذاب
این پیشزمینه داستانی برای شانگ-چی رخ میدهد، کسی که بهعنوان یک آمریکایی به نام “شان” شناخته میشود. او بههمراه دوستاش کیتی (آکوافینا) با اتوبوس تپههای کالیفرنیا را بالا و پایین میکند. گروهی از تبهکاران برای ربودن گردنآویز سبزی که شانگ-چی بر گردن دارد به او حمله میکنند. در این هنگام شان ضرباتی سهمگین به آنها میزند (کیتی حالا شگفتزده شده) و بدین ترتیب شجاعت شکوهمند “شان” آشکار میشود. مهارتهای مبارزهای او نیز چنین است. همین امر کمک میکند صحنهای خارقالعاده از مبارزه تن به تن خلق شود که دوربینها را بهسمت برداشت بلند و ورود و خروج آزادانه به اتوبوس در حال حرکت (درست مانند قهرمان فیالبداههاش) سوق دهد.
این صحنه فاقد فاکتور درد است (بهویژه در مقایسه با فیلم “هیچکس” (Nobody) که همین فاکتور را با میزان خونریزیِ کافی رعایت کرده است) اما با بهکارگیری سرعت زیاد در تصویر از این عنصر طفره میرود، بهگونهای که حتی فکرش را هم نمیکنید؛ و البته بهطرز بسیار بامزهای. این فیلم سرآغاز ستارهشدن لیو در صحنههای اکشن است و اولین بازی شگفتانگیز کاراکتری است که در اینجا خود را در صحنههای خشونتبار و شدید مبارزه میبیند.
بازی عالی تونی لیانگ؛ باز هم قدرت چشمان او
با این حال، قدرت این فیلم در چشمان پدر او، ونوو، قرار دارد. یکی از هوشمندانهترین انتخابهای فیلم در مورد بازیگران، انتخاب تونی لیانگ است. کسی که میتواند همان جادویی که از رمانسها و درامهای بیشمار در هنگکنگ دارد را تکرار نماید. لیانگ بر فیلم حاکم است. لیانگ با همان شورِ و آرامش خاموشی که در فیلم “در حال و هوای عشق” یکی از برترین فیلمهای عاشقانه تاریخ خلق کرد، ارتشها را نابود میکند، خانواده تشکیل میدهد و در برابر اندوه مخرب مبارزه میکند.
حضور او بهواسطه ده حلقه آبی که به او کمک میکنند تا به اطراف خود شلیک کند و هرچه بر سر راهش قرار دارد را نابود کند، قدرتمندتر میشود. هنگامیکه ونوو صدای همسرش را از پشت یک غار صخرهای میشنود، تبدیل به ظالمی شبیه دارث ویدر (Darth Vader)میشود. او کارزاری را برای وحشیگری کردن از طریق خانه جاودیی مادرش موسوم به “تا لو” به راه میاندازد تا به غاری برسد که همه (از جمله پسر و دخترش) میدانند که اژدهایی آخرالزمانی و ملالانگیز در درون آن قرار دارد. این فیلم یکی از بهترین اجراهای جهان سینمایی مارول است، زیرا شور و اندوهی که بیان میکند بهدرستی در قوارهی لیانگ قرار میگیرد.
داستانی چند لایه
کرتون قادر است این فیلم جذاب را با نمایش احساسی شفاف از تلاش یک برادر و خواهر برای منصرف کردن پدرشان از نابود کردن همه چیز، از یک صحنه به صحنهای دیگر ببرد. این خطر نابودی، ویرانگرتر از صرفاً سلطه معمول او بر جهان است. دقیقاً اهتمام فیلمنامه بر خلق داستان گذشتهی دردناک شانگ-چی و خواهرش شیالینگ (که به اندازه او ماهر و رنجدیده است) با این مفهوم خطر هم مسیر است. با چند چرخش قوی در طول مسیر، “شانگ-چی و افسانه ده حلقه” به یک ماجراجویی و یک بازگشت به وطن و قلمرو صلحآمیز در دورانی کاملاً متفاوت تبدیل میشود که اجرای جذاب و گیرایی از میشل یئو را به همراه دارد. این بخشهای فیلم، به اندازه تمام فیلم، به جزئیات درباره اینکه شانگ-چی چگونه دو رویکرد مبارزهای مختلف –در واقع فلسفههای زندگی- را از پدر و مادرش یاد گرفته، میپردازد.
حساسیت کرتون در چینش صحنههای مبارزه
اینکه یک اثر بزرگ هالیوودی که ستون آن صادقانه بر روی کونگفو شخصیتمحور استوار شده است، الهامگرفته از چنین صحنههای مبارزه غنیای است، امری تصادفی به نظر نمیرسد. این موضوع حتی به طراوت بیشتر صحنههای انفجار نیز کمک میکند. هنگامیکه نوبت به سازماندهی کردن یک صحنه مبارزه میرسد که قرار است تماشاگر را شگفتزده کند (مانند صحنه مبارزه رویال حیرتآور روی داربست در طول شب در ماکائو) کرتون و تیماش بهطور مداوم با ارتفاع، نور، انعکاسها و بازی بازیگران بازی میکنند.
سپس صحنه کورئوگرافیک (رقصوار) را بهعنوان نمایش اصلی در پیشزمینه قرار میدهند. این کارها صرفاً درباره اینکه چه کسی مشت و لگد میزند نیست و معنایی فراتر از این دارد. باید اعتراف کنم که ضربات متعدد گنجانده شده در این سکانسهای بهدقت تدوین شده، من را روی صندلیام نشاند؛ این واکنش غیرارادی سینمایی را قبلاً به فیلمهای مشابهی که الهامبخش این فیلم بودهاند نیز داشتهام؛ فیلمهایی مانند “اسکایفال” و “استاد بزرگ”.
چند ویژگی منحصر به فرد فیلم
“شانگ-چی” با عرضهی هیجانانگیز شفافیت و همچنین با تلنگر به قوه تخیل شما به جای انجام دادن همه انتظاراتتان، جلوههای ویژه الهامی را گسترش میدهد که باعث بالا رفتن میزان جادوی این داستان و جهان کاراکترهایاش میشود. در فیلم استفاده جالبی از آب میشود –از لابهلای دیوارها بیرون میجهد، در هوا شناور میشود و نقشهای از قندیلهای یخ ایجاد میکند؛ روشی جالب برای به تصویر کشیدن لحظهای که بهطور معمول فقط میتوانست یک نمای برجسته باشد. فیلم حتی یک دوست بامزه و جذاب انیمیشنی را در خود جای میدهد که بهطرز زیرکانهای انتظارات معمول از چهرههای بامزهی را برآورده میکند. استفاده غالب از تکنیک CGI –آنگونه که در نبرد بزرگ فیلم “انتقامجویان: پایان بازی” دیدیم- در این فیلم به سکانس بزرگ پایانی موکول میشود. این سکانس بسیار غلطتان، گیجکننده و پر پیچ و خم است.
خانواده؛ وجه تمایز اثر کرتون
شمایلی از فیلم “انتقامجویان” در پیرامون “شانگ-چی و افسانه ده حلقه” در کمین است، اما فیلم کرتون از خلق خانواده و روابط دوستانه عمیقتر در بطن خود سود میبرد. لیو و آکوافینا بهعنوان دو کارگر و پیشخدمت که به ماجراجویی دیگری پرتاب میشوند، اتمسفر عاشقانهی افلاطونی و دلپذیری دارند. آکوافینا بهطور خاص تبدیل به منبعی حیاتی از سبکسری در فیلمنامه میشود و همچنان که فیلم به سمت یک نبرد بزرگ حرکت میکند، تماشاگرِ بهوجد آمده جای او را میگیرد. او حتی در مقایسه با مضامین تاریکتر داستان، به طنز فیلم کمک میکند. در واقع او بخشهای متعددی از فیلم را نه تنها هیجانانگیز بلکه جذاب و خندهدار میسازد.
نقص در شخصیتپردازی عمیق
در مورد خود شانگ-چی، اگر لحظات آسودگی کمیکی که صمیمانه او را در خود غوطهور میکنند، یا تفکرات مبارزهای و جنگی مربوط به والدینش که در درون او در حرکتاند را بردارید، دیگر چیز زیادی از شخصیت و هویت برای این کاراکتر نمیماند. با در نظر داشتن اینکه لیو در روش ترکیب کردن یک شخصیت برجسته و سترگ با معصومیت مهربانانه بسیار تماشایی عمل میکند، اما اگر به اجراهای بازیگران دقت کنیم، باز هم خلا متمایزی وجود دارد. این موضوع گویای تعادل ناقص این فیلمنامه در بازی بازیگران است که شخصیت اصلی در ادامه فیلم لزوماً نیاز به کمی تاکید دارد. این مورد برای دیگر شخصیتهای کنجکاویبرانگیز مانند شیالینگ هم صادق است. به او بهعنوان یک شخصیت کلهخر انتقامجو، زمان یا عمق کافی در فیلم داده نمیشود، بهویژه در مورد پایان نقش او در فیلم.
سخن پایانی
با در نظر داشتن لو ندادن داستان، این فیلم تلاشهایی در جهت پرداختن به ارائههای مسئلهدار از شخصیتهای آسیایی مارول صورت میدهد. در حالی که این لحظات برای بعضی بخشهای خودتحقیرکنندهی کمیک استفاده میشوند، آنها دو چیز را به من یادآوری میکنند. بودن این فیلمهای مارول در فضایی خلاگونه و جداگانه چگونه غیرممکن است، و چقدر باید در این زمینه بیشتر کار شود.
حتی کسانی که در ساختن این فیلم کمک کردند، موقع صحبت درباره آن به لکنت افتادند، مانند زمانی که مدیرعامل دیزنی، باب چاپک، با بیملاحظهگی گفت که این فیلم “آزمایشی جالب” بوده است. این جملهای است که نشاندهنده جایگاهی ثانویه و بهنوعی غیررسمی برای فیلم است. این اظهار از بسیاری جهات جاهلانه است، بهویژه پس از اینکه شاهد موفقیتهای فراوان “شانگ-چی و افسانه ده حلقه” هستیم. این فیلم ایدههای بزرگ و کوچک پرباری در بردارد، خواه در صحنههای اکشن منسجم که رابطههای افلاطونی در یک فیلم پرهزینه را با آغوش باز میپذیرد، خواه در معرفی یک قهرمان جدید که باید به دوست خود (و مخاطب) یاد دهد که چگونه نام خود را بهدرستی بیان کند. این فیلم بهمثابه یک فیلم آزمایشی برای جهان مارول و دیزنی نیست. فیلم الگویی امیدبخش برای آنهاست تا بتوانند دوباره در مسیر درست فیلم بسازند.
دانلود فیلم شانگ-چی و افسانه ده حلقه
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…