Trending News

بیوگرافی ساموئل ال جکسون (Samuel L. Jackson)+ دانلود بهترین فیلم‌ها
زندگینامه ساموئل ال جکسون
بیوگرافی

بیوگرافی ساموئل ال جکسون (Samuel L. Jackson)+ دانلود بهترین فیلم‌ها 

ساموئل ال جکسون، یکی از سخت‌کوش‌ترین بازیگران هالیوود، در فیلم‌های بی‌شماری از جمله پالپ فیکشن (Pulp Fiction)، پارک ژوراسیک (Jurassic Park) و جنگ ستارگان (Star Wars) و فیلم‌های ابرقهرمانی مارول نقش آفرینی کرده است.

ساموئل ال جکسون کیست؟

ال جکسون در سال 1972 از کالج مورهاوس فارغ‌التحصیل شد و فعالیت بازیگری خود را روی صحنه آغاز کرد. مهاجرت به شهر نیویورک منجر به دوستی با اسپایک لی و برخی از اولین فیلم‌های سینمایی او شد، قبل از اینکه با بازی فوق‌العاده خود در فیلم پالپ فیکشن به یک ستاره تبدیل شود. جکسون با حضور در فیلم‌های با بودجه زیاد مانند جنگ ستارگان: قسمت اول – تهدید شبح و دنباله‌های آن و قسمت‌های متعدد جهان سینمایی مارول به یک چهره جهانی تبدیل شد. در سال 2011، او با بیش از 7.2 میلیارد دلار ثروت، پردرآمدترین بازیگر تاریخ شناخته شد.

اوایل زندگی

بیوگرافی ساموئل ال جکسون
بیوگرافی ساموئل ال جکسون

جکسون در 21 دسامبر 1948 در واشنگتن دی سی متولد شد و تحت رهنمودهای سختگیرانه مادربزرگش در چاتانوگا، تنسی بزرگ شد. مادرش، الیزابت، در 10 سالگی به آن‌ها پیوست. جکسون که از علاقمندان اولیه سینما بود ، اغلب فیلم هایی را در تئاتر محلی می دید و با پیامهای پیچیده پیرامون حضور سیاه‌پوست روی صفحه مواجه می شد. نسخه‌های فیلم دسته فرشتگان برای برای تماشاگران سیاه‌پوست در چاتانوگا ویرایش شد و صحنه‌ای را که سیدنی پوآتیه به یک زن سفیدپوست سیلی میزند حذف کردند.

وقتی وارد کالج تاریخی بلک مورهاوس در آتلانتا شد و به طور فزاینده‌ای در جنبش قدرت سیاه‌پوستان شرکت کرد، خاطرات اولیه جکسون همراهش باقی ماند. در سال 1969، در اوایل دوران دانشجویی، او به عدم حضور سیاه‌پوستان در هیئت مدیره اعتراض کرد و چندین عضو هیئت مدیره را در یک ساختمان به مدت دو روز حبس کرد و بلافاصله از کالج اخراج شد. در همان سال، جکسون اجرای Negro Ensemble Company را تماشا کرد و الهام جدیدی گرفت – بازیگری. جکسون پس از دو سال کار به عنوان مددکار اجتماعی در لس آنجلس، برای ادامه تحصیل در رشته بازیگری به مورهاوس بازگشت و مدرک خود را در سال 1972 دریافت کرد.

اوایل کار بر روی صحنه

پس از کالج، جکسون به همراه همسر آینده‌اش، لاتانیا ریچاردسون، به شرکت تئاتر Black Image پیوست، که او را در مدرسه زنانه مورهاوس، کالج اسپلمن ملاقات کرد. آنها آنها کشور را گشتند و نمایش‌های کوتاهی را با مضمون ترکیبی مهیج از خشم و طنز برای تماشاگران سفیدپوست اجرا کردند. در سال 1976، اشتیاق او برای تئاترهای سیاسی به پایان رسید، به همراه ریچاردسون به شهر هارلم نیویورک رفتند تا بازیگری را در خارج از محدوده نژادی کاملاً مشخص دنبال کنند. او شروع به بازی در تولیدات آف برادوی کرد، از جمله فیلم‌های ریچارد وسلی The Mighty Gents، اقتباسی از مادر شجاعت برتولت برشت و خانه سم آرت ویلیامز. همچنین برای سه سال به عنوان جانشین بیل کازبی برای برنامه کازبی شو کار کرد.

همکاری با اسپایک لی

در سال 1981، هنگام کار بر روی نمایش یک سرباز چارلز فولر، جکسون دو ملاقات داشت که زندگی او را تغییر داد: او با مورگان فریمن بازیگر دیگر آشنا شد، که دوست بسیار خوبی شد و جکسون را متقاعد کرد که می‌تواند بازیگر موفقی بشود. همچنین دانشجوی فیلم دانشگاه نیویورک به نام اسپایک لی، که اشتیاق خود را برای اجراهای جکسون ابراز داشت و از او خواست در فیلم‌هایی که برنامه‌ریزی کرده بود بسازد بازی کند. جکسون رضایت داد و به قول خود عمل کرد و در چندین فیلم اولیه اسپایک لی از جمله مدرسه خیرگی (School Daze)، کار درست را بکن (Do the Thing Right) و بهترین بلوز (Mo ‘Better Blues) نقش آفرینی کرد.

این دوستی به درستی برای جکسون نتیجه داد، زیرا نقش او به عنوان گاتور معتاد به مواد مخدر در فیلم تب جنگل اسپایک لی بود سرانجام توجه منتقدان را به خود جلب کرد و باعث تمجیدهای خوبی شد. داوران جشنواره فیلم کن جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به منظور اعطای جایزه به جکسون ایجاد کردند. او همچنین جایزه منتقدان فیلم نیویورک را دریافت کرد. جکسون با بازی در نقش یک شیطان مواد مخدر روی صفحه نمایش مجبور به مقابله با شیطان خود در زندگی واقعی شد، اعتیاد مخرب به مواد مخدر و الکل. طبیعت کاتارتیک اجرای او باعث شد جکسون بتواند مواد مخدر را کنار بگذارد و این باعث موفقیت فردی و حرفه‌ای وی شد.

جکسون و تاثیر در نقش‌های متفاوت

جکسون همچنین در فیلم‌هایی مانند Juice و True Romance نقش جزئی داشته است. در تریلر فیلم White Sands در نقش یک مامورFBI  بازی کرد و دامنه چشمگیر و توانایی خود را برای افزودن یک پیچ و تاب عجیب به هر شخصیت نشان داد. او با انجام اجراهای کوچک اما تاثیرگذار در تهدیدی برای جامعه (Menace II Society) و بازی پاتریوت (Patriot Games) بر دو شکست هالیوودی، اسلحه پر ۱(Loaded Weapon 1) و آموس و اندرو (Amos & Andrew)، غلبه کرد. همچنین از یک نقش حمایتی برجسته در فیلم پرفروش پارک ژوراسیک (Jurassic Park) برخوردار شد.

مشهور شدن با بازی در پالپ فیکشن

در سال 1994، پس از شهرت به عنوان یکی از سختکوش‌‌ترین بازیگران هالیوود، جکسون این شانس را پیدا کرد تا موثرترین نقش حرفه خود را در فیلم کوئنتین تارانتینو، به نام پالپ فیکشن (Pulp Fiction) بازی کند. جکسون که از فیلمنامه رویایی هر بازیگری استفاده می‌کرد، ژول وینفیلد را به تصویر کشید، قاتلی که با سخنرانی‌های فوران کننده تا پنج صفحه خطبه می‌خواند. او با اجرای پرشور خود تماشاگران را تحت تاثیر قرار داد و شوکه کرد. او نامزد دریافت جایزه اسکار برای این نقش شد.

فیلم‌های “زمانی برای کشتن”، “جنگ ستارگان”، “مارها در هواپیما”

جکسون در چندین فیلم بزرگ هالیوودی نقش آفرینی کرد. از جمله فیلم زمانی برای کشتن (A Time to Kill) به کارگردانی جوئل شوماخر و بوسه طولانی شب‌بخیر (The Long Kiss Goodnight)، اما او همچنان به بازی در تلاش‌های مستقل مانند فیلم سالن درختان (Trees Lounge) به کارگردانی استیو بوسمی ادامه داد. او همچنین در سال 1993 با Distant Fires به صحنه بازگشت، و به مجله پریمیر گفت: “من همیشه می‌خواهم به تئاتر بازگردم تا مطمئن شوم که هنوز یک بازیگر هستم.” در سال 1999، جکسون در فیلم دریای آبی عمیق (Deep Blue Sea) و در نقش میس ویندو (استاد جدای) در جنگ ستارگان: قسمت اول – تهدید شبح ظاهر شد، نقشی که او آن را در جنگ ستارگان: قسمت دوم – حمله کلون‌ها (2002) و جنگ ستارگان: قسمت سوم – انتقام سیت (2005) هم بازی کرد.

سال 2000 برای بازیگر محبوبی که با تامی لی جونز در فیلم مقررات درگیری (Rules of Engagement) و در بازسازی فیلم کلاسیک شفت (Shaft) بازی کرد، سالی شلوغ بود. او همچنین با بروس ویلیس در آسیب‌ناپذیر (Unbreakable)، یک فیلم ماوراء‌طبیعی، به نویسندگی و کارگردانی ام. نایت شیامالان، بازی کرد. جکسون پس از بازی در کنار بن افلک در فیلم تغییر مسیر (Changing Lanes) محصول سال 2002، در سال 2005 نقش اصلی یک فیلم زندگینامه‌ای به نام مربی کارتر (Coach Carter) را بازی کرد. سال بعد جکسون در فیلم ناله مار سیاه (Black Snake Moan) و فیلم مارها در هواپیما (Snakes on a Plane) بازی کرد، و در سال 2008 برای فیلم جهنده (Jumper) دوباره به همکارش در فیلم تهدید شبح، هایدن کریستنسن پیوست.

کتاب رکوردهای گینس برای افزودن به موفقیت‌های فراوان او، در سال 2011 جکسون را پردرآمدترین بازیگر سینما در تمام دوران‌ها نامید. بیشتر ثروت 7.2 میلیارد دلاری جکسون از فیلم‌های بزرگ وی پارک ژوراسیک، پالپ فیکشن و جنگ ستارگان به دست آمده است.

نیک فیوری مارول

ساموپل جکسون در نقش نیک فیوری در مارول
ساموپل جکسون در نقش نیک فیوری در مارول

زمانی که جکسون پردرآمدترین بازیگر سینما شناخته شد، تازه کار خود را با عنوان نیک فیوری در دنیای سینمایی مارول آغاز کرده بود. پس از حضور در تیتراژ پایانی مرد آهنی 2008، شخصیت او برای دنباله 2010 و در فیلم‌های بعدی بازگشت تا سایر ابرقهرمانان مارول، از جمله ثور (2011)؛ کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام‌جو (2011)؛ کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (2014)؛ انتقام‌جویان (2012)؛ عصر اولتران (2015)؛ جنگ ابدیت (2018)؛ پایان بازی (2019) و کاپیتان مارول (2019) را معرفی کند. علاوه بر این، جکسون به عنوان فیوری در مجموعه تلویزیونی مأموران شیلد (Agents of S.H.I.E.L.D) ظاهر شده است.

مطالب مرتبط: معرفی بازی مارولز اَونجرز (Marvel’s Avengers) + دانلود

فیلم‌های بعدی “جانگوی زنجیرگسسته”، “هشت نفرت‌انگیز” و “شیشه”

جکسون در کنار کار پردرآمد خود برای مارول، دوباره با تارانتینو برای فیلم‌های جانگوی زنجیرگسسته و هشت نفرت‌انگیز و با اسپایک لی برای فیلم شای-رک همکاری کرد. او نقش یک نظامی اختصاصی را برای فیلم کونگ: جزیره جمجمهKong: Skull Island (2017)  بر عهده گرفت و دو شخصیت قدیمی خود را در سال 2019 با دنباله فیلم آسیب‌ناپذیر به نام شیشه و نسخه جدیدی از فیلم شفت عاقبت بازبینی کرد. جکسون همچنین در سال 2019 نقش متفاوتی را ایفا کرد و به عنوان اولین صدای مشهور دستیار مجازی آمازون، الکسا عمل کرد و مصرف‌کنندگان این امکان را داشتند که برای سوالات خود پاسخ “صریح یا غیر صریح” دریافت کنند.

این بازیگر پیشکسوت سال 2020 را با بازی در فیلم درام جنگی منتهای حد کمال (The Last Full Measure) آغاز کرد. اتفاقا این فیلم با استقبال خوبی همراه شد و در آن پیتر فوندا آخرین نقش خود را به نمایش گذاشت. البته این فیلم پیش از پیوستنش به همکار MCU خود آنتونی مکی در فیلم زندگینامه‌ای بانکدار (The Banker) بود.

زندگی شخصی

جکسون و ریچاردسون در سال 1980 ازدواج کردند و در حال حاضر در کالیفرنیا اقامت دارند. آن‌ها یک فرزند دختر به نام زویی دارند. وقتی خبرنگاری پرسید چرا همسرش در سال‌هایی که شرایط خوبی نداشت با او ماند، او پاسخ داد: “او همیشه به من می‌گوید که من اکنون تبدیل به مردی شده‌ام که همیشه می‌دانست که می‌توانم باشم.”

دانلود 10 فیلم برتر ساموئل ال جکسون

تغییر مسیر (Changing Lanes)

این که فیلم تغییر مسیر (Changing Lanes) از کار قوی جکسون در MCU پیشی گرفت، قابل انتقاد نیست، زیرا معلوم شد که یک فیلم واقعاً خوب است و همچنین به عنوان یک داستان اخلاقی ارزشمند عمل می‌کند. جکسون نقش دویل گیپسون را بازی می‌کند، یک ویزیتور بیمه و در حال بهبود الکلی که در تلاش است تا هوشیار بماند تا بتواند حضانت فرزندانش را که مادرش می‌خواهد آنها را به یک کشور دیگر منتقل کند، به دست آورد. در راه رسیدن به جلسه رسیدگی به مسئله حضانت، او با یک وکیل جوان وال استریت با بازی بن افلک تصادف می‌کند، که متعاقبا صحنه حادثه را ترک می‌کند.

دویل که در کنار بزرگراه تنها مانده است، پرونده مهمی را پیدا می‌کند که وکیل به آن احتیاج دارد، و تصمیم می گیرد تا آن را به او بازگرداند. این مساله باعث می‌گردد که این دو بیشتر با یکدیگر آشنا شوند و خشم و نفرتشان را کنار بگذارند و به عبارتی موقعیت یکدیگر را درک نمایند. جکسون به طور باورنکردنی به عنوان یک فرد مشکل‌دار که فقط سعی می‌کند در حق خانواده خود کار درست را انجام دهد، ظاهر می‌شود و افلک یکی از بهترین اجراهای خود را به عنوان یک عوضی مغرور ارائه می‌دهد که یاد می‌گیرد وجدان داشته باشد و حقیقت را بگوید. تماشای این دو بازیگر در کنار هم واقعا هیجان‌انگیز است.

کار درست را بکن (Do the Right Thing)

من میدونم که جکسون فقط بخش کوچکی از فیلم کار درست را بکن (Do the Right Thing) است. اما او با بازی در نقش  Señor Love Daddy به فیلم کمک زیادی کرد، یک دی‌جی خوش صدا رادیو که قسمت آغازین برنامه‌های خود را با یک تقاضای قلبی از شنوندگان آغاز می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد بیدار شوند. این شخصیت در طول فیلم ظاهر می‌شود تا تفسیری از ایمنی ایستگاه رادیویی محلی ارائه دهد و او یک عاشق است نه یک مبارز. او ترجیح می‌دهد یک  ضبط عالی رادیویی داشته باشد تا اینکه به شورش‌هایی که در بیرون اتفاق می‌افتد بپیوندد.

من قصد داشتم کار درست را در هنگام تهیه این فهرست انجام دهم، و اگرچه جکسون در اینجا هنوز جوان و ناشناخته بود، اما هنوز هم می‌تواند به فیلم یک جذابیت خاص بدهد. هیچ شکی در ذهن من وجود ندارد که این نقش مکمل یکی از بهترین بازی‌های اولیه جکسون است.

پارک ژوراسیک (Jurassic Park)

با اینکه این یک نقش نسبتا کوچک برای جکسون قبل از آغاز طوفانی کار حرفه‌ای‌اش در پالپ فیکشن در سینماها است، اما نباید از آن چشم‌پوشی کرد خصوصا از آنجا که مردم هنوز بعد از 25 سال با یادآوری دیالوگ‌های معروف جکسون از او یاد می‌نمایند. ممکن است به انتخاب پارک ژوراسیک (Jurassic Park) در این لیست خرده بگیرید و بگویید خب پس فیلم رفقای خوب چه می‌گردد؟ اما بد نیست بدانید که ری آرنولد پارک ژوراسیک در نهایت شخصیت برجسته‌تری نسبت به استکس ادواردز رفقای خوب بود. اگر یک طوفان واقعی بعضی از قسمت‌های پارک ژوراسیک را در طول تولید نابود نمی‌کرد، شخصیت جکسون حتی بیشتر حضور می‌داشت اما به هر حال بعد از برخورد با آن دایناسور گوشتخوار امکان نداشت جان سالم به در برد.

مذاکره‌کننده (The Negotiator)

برخی از افراد ممکن است مایل نباشند مذاکره‌کننده (The Negotiator) را دوباره ببینند زیرا در آن کوین اسپیسی بازی می‌کند و این کاملاً حق آن‌ها است، اما من این فیلم پلیسی را دوست دارم. من طرفدار فیلم‌های پرفروش اف. گری گری نبوده‌ام، اما او استاد فیلم‌های با بودجه متوسط است. و این فیلم را عالی کارگردانی کرده است، که در آن جکسون در نقش دنی رومان، مذاکره کننده گروگان رده بالا برای اداره پلیس شیکاگو، بازی می‌کند. وی متهم به کشتن شریک خود بلافاصله پس از اینکه شریکش از فساد گسترده در این نیرو به او اطلاع می‌دهد است.

دنی که ناامید از اثبات بی‌گناهی خود است، تعدادی از همکاران خود را به عنوان گروگان گرفته و خواستار مذاکره با ستوان دیگرش کریس سابیان (اسپیسی) می‌شود که امیدوار است به اثبات بی‌گناهی‌اش کمک کند. این فیلم با 140 دقیقه زمان، برای یک تهیه‌کننده فیلم‌های درجه ب حماسی به نظر می‌رسد. پیگیری جدی جکسون برای برقراری عدالت درباره پلیس‌های فاسد و سکوت پنهان پشت آن‌ها، بسیار تحسین برانگیز است. این بازیگر به دلیل رنگ کردن موهای خود به رنگ مسی (که اغلب آسان نیست) مستحق امتیاز اضافی است.

زمانی برای کشتن (A time to kill)

به زبان ساده، این یکی از بهترین فیلم‌های حقوقی است که تا به حال ساخته شده است. این یک فیلم در دادگاه رخ می‌دهد که در آن می‌دانیم مرد سیاه پوست متهم، جنایت را مرتکب شده است. سوال این است که آیا با توجه به شرایط واقعا موجه آن مرد باید از نظر قانون مجرم شناخته شود؟ این فیلمی است که ایده عدالت هوشیارانه و مفهوم سرپیچی از قانون را بررسی می‌کند. توجیه قتل دشوار است، و ما نمی‌توانیم اعضای دادگستری را متهم کنیم، اما در عین حال، باید شرایط روحی و روانی خانواده مجرم را هم در نظر بگیریم آن هم با توجه به صدمات جبران‌ناپذیری که از دست دادن متوفی به آن‌ها وارد نموده است.

کار لی هیلی با بازی جکسون ممکن است کار احمقانه‌ای انجام داده باشد اما اگر در موقعیت او دقیقاً همان کار را نکنم، لعنت می‌شوم. جکسون باعث می‌شود احساس درماندگی کارل لی و همچنین خشم عادلانه او را داشته باشیم و ما در پشت میله‌های زندان با او همدردی می‌کنیم. هنگامی که او سرانجام با دختر کوچک خود دوباره ملاقات کرد، چشمان ما نیز مانند او پر از اشک می‌شود. این لحظه‌ای قدرتمند است که توسط یک بازیگر قدرتمند به تصویر کشیده شده است، او همچنین دارای شیمی فوق‌العاده با متیو مک کانهی جوان، بازیگر نقش وکیلش است.

جان سخت با انتقام (Die Hard With a Vengeance)

وقتی بزرگ می‌شدم، به خاطر می‌آورم بحث می‌کردم که از بین سه فیلم اول جان سخت (Die Hard) بهترین فیلم کدام است، این نشان دهنده کیفیت هر دو دنباله است. اکنون که بزرگتر و عاقل‌تر شده‌ام، تشخیص می‌دهم که جان سخت اصلی بهترین است، اما این واقعیت که جان سخت با انتقام (Die Hard With a Vengeance) حتی در گفتگوها بود نیز قابل توجه است. بروس ویلیس نقش خود را به عنوان جان مک کلین تکرار می‌نماید، اما این بار نوبت حضور پر جنب و جوش و جنجالی جکسون است که به عنوان زئوس کارور وارد گردد و باعث شود این مجموعه از تب و تاب نیوفتد.

مطمئن باشید دو فیلم بعدی هر دو بسیار بد بودند، بنابراین حرف من را ثابت کرد. حضور جکسون به اندازه مک کلین برای نجات شهر نیویورک بسیار مهم است. باید امیدوار باشیم که اگر قرار است قسمت دیگری از مجموعه فیلم‌های جان سخت تولید شود، جکسون هم در کنار ویلیس حضور یابد چرا که این دو ترکیب بسیار خوبی با هم در این فیلم دارند.

جانگوی زنجیرگسسته (Django Unchained)

به یاد دارم قبل از اینکه انتخاب بازیگران شروع شود، فیلمنامه جانگوی زنجیرگسسته (Django Unchained) را می‌خواندم و با خودم فکر می‌کردم پیدا کردن بازیگر برای نقش استفان چقدر برای تارانتینو سخت خواهد بود. پیرمرد سیاه‌پوستی که مزارع کالوین کندی را اداره می‌کند، اما با این وجود همچنان برده باقی می‌ماند. با این حال، من غریزه کارگردان را دست کم گرفتم، زیرا تصمیم او برای قرار دادن جکسون و گریم روزانه 45 دقیقه‌ای وی، هوشمندانه بود، زیرا جکسون در نقش ناپدید می‌شود. استفان از کودکی کالوین را بزرگ کرده است و آن‌ها رابطه خاصی دارند، بنابراین طولی نمی‌کشد که او متوجه می‌شود که در جانگو (جیمی فاکس) مشکلی پیش آمده است.

جکسون به نیویورک تایمز گفت که معتقد است استفان “همان قوه تشخیص (خوب و بد) کلارنس توماس” را دارد و جکسون به Vogue Man گفته است: “جانگو زنجیرگسسته یک کشف سخت‌تر و دقیق‌تر از تجربه فیلم 12 سال بردگی بود”، که برنده جایزه بهترین فیلم شد. من فکر می‌کنم شما می‌توانید هر دو فیلم را عالی تلقی کنید، هر چند که ارائه‌های بسیار متفاوتی از آن تجربه به نمایش می‌گذارند، و اینکه جکسون یکی از بهترین بازی‌های خود را در جانگو ارائه می‌دهد. من نمی‌گویم که کریستوف والتز شایسته دریافت دومین جایزه اسکار خود برای بازی در نقش کینگ شولتز نبود، اما برخی از خود می‌پرسند که آیا این جایزه به بازیگر نقش مکمل مناسب در این فیلم تعلق گرفت یا خیر.

آسیب‌ناپذیر (Unbreakable)

این واقعا یکی از بزرگترین اجراهای جکسون است. نقش وی به عنوان الایژا پرایس جالب توجه است، مردی که همه بچه‌ها او را آقای شیشه‌ای می‌نامند. الایژا در حین یافتن قطب مقابل و مکمل خود، درد غیرقابل تصوری را نه فقط از نظر جسمی بلکه از نظر روحی، تجربه کرده است. مردی که سرانجام هدف زندگی خود را پیدا می‌کند. وقتی الایژا سرانجام دیوید دان محافظ امنیتی با بازی بروس ویلیس را پیدا می‌کند، مانند یک معجزه است، زیرا به او کمک می‌کند بهتر بفهمد که کیست و قرار است چه کسی شود. جکسون برای این نقش خیلی زحمت تلاش کرد.

چه الایژا روی پاهای ناپایدار لرزان خود باشد و چه روی صندلی چرخدار نشسته باشد، ما ناامیدی و همچنین خوشحالی او را احساس می‌کنیم. همچنین خوشحالی او هنگامی که دیوید سرانجام پیشگویی خود را عملی کرد. آخرین مونولوگ جکسون همچنان مو به تن شما سیخ می‌کند. گاهی اوقات، گناهکار در دید واضح پنهان می‌شود. و گاهی اوقات، شاید در چند فیلم دیگر، در نهایت به فکر فرو می‌روید که آیا گناهکار در واقع اصلا یک شخص شرور است یا فقط فردی که … شرایط پیچیده‌ٰای است. با تشکر از نویسنده و کارگردان ام. نایت شیامالان که 20 سال بعد این شخصیت را بازنگری کرد و توضیح داد که چگونه در دیوانگی او روشی وجود داشت.

جکی براون (Jackie Brown)

جکسون به صراحت در نقش اوردل رابی، R-O-B-B-I-E، فروشنده اسلحه که جک براون (پم گریر) را از زندان بیرون می‌آورد، شگفت‌انگیز است، اما او را زیر نظر دارد زیرا می‌تواند در هر زمان او را به پلیس لو بدهد. همه انتخاب‌های او در اینجا فوق‌العاده است، از لباس‌های شخصیت تا سلیقه وی در موسیقی و نحوه حرکت او. من حتی موهای روی صورت او زیر آن نگاه سرد را هم دوست دارم.

این کاری است که باید توسط آکادمی به رسمیت شناخته می‌شد، و جکسون در موارد متعددی گفته است که این نقش در بین نقش‌های مورد علاقه او قرار دارد. من فکر می‌کنم جکی براون (Jackie Brown) یک فیلم ویژه در آثار تارانتینو است و سوال آخر جکسون از دوستش لوئیس (رابرت دنیرو) قبل از وقوع یک اقدام خشونت‌آمیز هولناک با عشق و ناراحتی همراه است. جکسون سکانس‌های مربوط به خودش را کاملا بی‌نقص بازی می‌نماید. او بازیگر همواره همراه تارانتینو است کسی که همواره در زمان جنجال‌ها از کارگردان خود دفاع می‌نماید.

داستان عامه پسند (Pulp Fiction)

فکر نکنم در اینکه فیلم داستان عامه پسند یا پالپ فیکشن (Pulp Fiction) در این لیست رتبه 1 را دارد سوالی وجود داشته باشد، درست است؟ این یک اجرای بی‌نظیر است، یک چرخش “به من نگاه کن من یک ستاره هستم” که احتمالاً دلیل آن این است که جکسون پرفروش‌ترین بازیگر تاریخ گیشه شد. جکسون در نقش جولز وینفیلد، قاتلی با موهای فر، بسیار خونسرد و در عین حال عصبی است و باعث می‌شود احساس کنیم این عصبانیت چقدر درست است. جکسون در نقش جولز وینفیلد با شوخ‌طبعی عالی نقشش را بازی می‌نماید و کاراکترش را به مردی تبدیل می‌نماید که دوست داشته باشید با او معاشرت کنید تا زمانی که متوجه می‌شوید او قاتلی بی‌رحم است و برای کشتن کسی یا کسانی استخدام شده است.

صحنه شام، که در آن جولز با وجود اسلحه‌ای که به طرف صورتش است خونسردی خود را حفظ می‌کند، یک سکانس اعتباری برای تمام دوران حرفه‌ای جکسون محسوب می‌گردد، زیرا چهره رسای او به شما امکان می‌دهد طیفی از عواطف را در او ببینید. هیچ کدام از این احساسات ترس نیست. در عوض، آرامشی ذن مانند وجود دارد که نشان می‌دهد مرد کنترل کامل اوضاع را در دست دارد. بار دیگر، این بازیگر شیمی فوق‌العاده‌ای با همبازی خود، در این مورد جان تراولتا دارد، و واضح است که پالپ فیکشن شروع یک رابطه کاری بسیار خاص بین جکسون و تارانتینو بود، این فیلم به ما چندین فیلم و بازی عالی دیگر ارائه داد. جکسون در آخرین فیلم این کارگردان حضور نداشت، اما امیدواریم که نقشی برای او در کار بعدی تارانتینو وجود داشته باشد، به خصوص اگر آخرین فیلم این کارگردان باشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

بخش های ضروری علامت گذاری شده اند *