فیلم پرواز بر فرازآشیانهی فاخته، یا در ایران دیوانه از قفس پرید، فیلمی آمریکایی ساخت سال 1975 است. این فیلم توسط میلوش فورمن کارگردانی، و بر اساس کتابی به همین نام، نوشتهی کن کیسی، ساخته شد. در دیوانه از قفس پرید جک نیکلسون نقش زندی مکمورفی، بیمار جدید یک بیمارستان روانی را بازی میکند. از دیگر بازیگران این فیلم میتوان به ویلیام ردفیلد، لوئیز فلچر، ویل سمسون و براد دوریف اشاره کرد.
فیلمبرداری در ژانویهی 1975 شروع شد، و سه ماه به طول انجامید. بیمارستانی که لوکیشن اصلی این فیلم است همچنان تا این روز به فعالیت خود ادامه میدهد.
این فیلم از دید بسیاری یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینامست. پرواز بر فراز آشیانهی فاخته، شمارهی 33 لیست صد سال صد فیلم انستیتوی فیلم آمریکاست. این فیلم پس از «یک شب اتفاق افتاد» در 1933، دومین فیلمی بود که برندهی پنج جایزهی اصلی اسکار (بهترین فیلم، بهترین بازیگر، بهترین بازیگر مونث، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه) شود. این اتفاق تا سال 1991 و فیلم سکوت برهها تکرار نشد. پرواز بر فراز آشیانهی فاخته همچنین برندهی جوایز متعدد گلدن گلوب و بفتا شد. در سال 1993، این فیلم از ظرف کتابخانهی کنگره حائز اهمیت فرهنگی، تاریخی و زیباییشناسی شناخته شد و تحت حفاظت قرار گرفت. با بهترین سرگرمی همراه باشید.
مشخصات فیلم دیوانه از قفس پرید
عنوان فیلم | دیوانه از قفس پرید ( به انگلیسی: One Flew Over the Cuckoo’s Nest) |
کارگردان | میلوش فورمن |
تهیه کننده | مایکل داگلاس، شول زائِنتز |
فیلمنامه | لورنس هوبن، بو گلدمن |
بر اساس | پرواز بر فراز آشیانه فاخته، نوشتهی کن کیسی |
ستارگان | جک نیکلسون، ویلیام ردفیلد، لوئیز فلچر، ویل سمسون و براد دوریف |
موسیقی | جک نیچه |
فیلمبرداری | هسکل وکسلر، بیل باتلر |
تدوینگر | ریچارد چیو، لینزی کلینگمن، شلدون کان |
کمپانی تولید کننده | فانتزی فیلمز |
کمپانی توزیع کننده | یونایتد آرتیستز |
تاریخ اکران | نوزده نوامبر 1975 |
طول فیلم | صد و سی و سه دقیقه |
بودجه | سه، تا چهار و چهار دهم میلیون دلار |
فروش گیشهای | صد و شصت و سه میلیون دلار |
IMDB | 8.7 |
راتن تومیتوز | 94% |
متاکریتیک | 83% |
خلاصهی فیلم دیوانه از قفس پرید
سال 1963 است. در اورگون، رندی پاتریک مکمورفی به علت تجاوز و رابطه با دختری زیر سن قانونی در زندان است. او خود را به بیمارستانی روانی منتقل میکند تا از زیر کار فیزیکی زندان در برود. او میبیند که بیمارستان زیر سلطهی پرستار ارشد، میلدرد رچد است. فردی ظالم و بیرحم و منفعل تهاجمی، که از اتوریتهاش استفاده میکند تا بیماران را به چالش بکشد.
از دیگر بیماران میتوان از بیلی بیبیت بیست و یک سالهی مضطرب و دچار لکنت زبان نام برد. چارلی چسویک با کله شقیهای کودکانهاش و مارتینی بیگناه و متوهم. دیل هاردینگ با سواد که همجنسگرایی سرکوب شده است. مکس تیبر، جنگجویی بد زبان و جیم سفلت و بوس فردریکسون صرعی. همین طور چیف برامدن، که سرخپوست ساکت اما خشنی است که وانمود میکند کر و لال است.
رچد حضور زنده و یاغیگرایانهی مکمورفی را تهدیدی بر حکمرانیش در بیمارستان تعبیر میکند. او سیگارهای بیماران را مصداره و جیره بندی، و حقوق کارت بازیشان را معلق میکند. مکمورفی ناگهان خود را در موضع مقابل رچد مییابد. او یک اتوبوس مدرسه میدزدد و یا تعدادی از بیماران فرار میکند تا به ماهیگیری برود. او بیماران دیگر را تشویق به به کشف خود، و افزایش اعتماد به نفس میکند. یکی از کارکنان بیمارستان به آنان اطلاع میدهد که حکم قاضی در مورد افرادی که دیوانهاند صدق نمیکند. مککورفی تصمیم به فرار میگیرد.
از این جا حاوی اسپویل است.
او چیف را تشویق میکند که مشاور آبدرمانی را از پنجره به بیرون پرتاب کند. همینطور آشکار میشود که مکمورفی، چیف و تیبر تنها بیماران غیر مزمنی هستند که برخلاف میل خودشان در آنجا بستریند. بقیهی بیماران همگی خودشان رضایت به بستری شدن داده-اند و هروقت که بخواهد میتوانن ان جا را ترک کنند. تنها از این کار واهمه دارند. بعد از این که چسویک بر سر سیگارهایش جنجالی راه میندازد، مک مورفی با کارکنان درگیر میشود و چیف دخالت میکند.
رچد مککورفی، چسویک و چیف را برای تنبیه به شوک درمانی میفرستد. هنگامی که در انتظار تنبیهشانند، مکمورفی به چیف آدامسی تعارف میکندو میفهمد که او میتواند صحبت کند. تنها وانمود به کر و لال بودن میکرده تا کسی کاریش نداشته باشد. بعد از تحت شوک درمانی قرار گرفتن، مکمورفی وانمود میکند که دچار آسیب مغزی شده. اما تجربهی شوک درمانی او را حتی بیشتر از قبل مصمم به شکست دادن رچد کرده. او و چیف برنامهی فرار میچینند. ولی قبل از رفتن، تصمیم میگیرند که جشن کریسمسی در غیاب رچد و دیگر کارکنان برپا کنند.
مکمورفی به نگهبانی رشوه میدهد و دو زن و چند بطری الکل به درون بیمارستان قاچاق میکند. بعد از مهمانی، چیف و مکمورفی امادهی فرار میوند و از بیلی دعوت میکنند تا با آنان همراه شود. بیلی رد میکند اما در عوض تقاضای قراری با یکی از آن دو زن میکند. مکمورفی ترتیب این را میدهد که ان دو با هم در اتاقی سکس داشته باشند. آنها همگی مست میکنند، و مکمورفی به جای فرار به خواب میرود…
دربارهی کارگردان
جن توماس میلوش فورمن، یک فیلمساز چک-آمریکایی است که در هجده فوریهی 1932 متولد شد. او یک کارگردان، فیلمنامه نویس، بازیگر و استاد دانشگاه است که پیش از مهاجرت به امریکا در سال 1968، در چکاسلواکیا به شهرت رسیده بود. فورمن شخص مهمی در سینمای موج نوی چکاسلواکی بود. فیلم سال 1967 او، توپ مرد آتشباز توسط جامعهی سینما طعنهای به کمیونیسم اروپای شرقی دیده میشد. این فیلم چندین سال در کشور مادریش ممنوع بود. او چکاسلواکی را به قصد آمریکا ترک کرد و در آنجا به موفقیت رسید.
از فیلمهای فرومن میتوان به دیوانه از قفس پرید، موزیکال ضد جنگی مو، فیلم تاریخی آمادئوس، مرد روی ماه و … اشاره کرد. او در طول حرفهی فیلمسازی خود برندهی جوایز بسیاری شد.
حقایق جالب دربارهی فیلم دیوانه از قفس پرید
- بسیاری از بازیگران سیاهی لشکر حقیقتا بیماران روانی بودند.
- اجرای لوییس فلچر به قدری برایش آزار دهنده بود، که تا سالها نمیتوانست فیلم را تماشا کند.
- ویل سمپسون ظبیعتبانی در نزدیکی لوکشینی فیلم بود. او برای این نقش انتخاب شد چرا که تنها سرخپوستی بود که با اندازهی عظیم چیف همخوانی داشت.
- لوییس فلچر بیان کرد که راههایی پیدا کرد تا کارکترش در عین انسانیت نامهربان باشد. او در نهایت تصمیم گرفت که پرستار رچد در حقیقت به بیمارانش اهمیت میداده. او فکر میکرده برای انان بهترین کار را میکند اما مست قدرت شد و راه اشتباه را پیشمیگیرد.
- بسیاری از بازیگران هرگز از نقش خود خارج نمیشدند. حتی وقتی جک نیکلسون برای اولین بار در صحنه حاضر شد، تحت تاثیر مقدار واقعیت اجرایشان قرار گرفت. او بیرون دویو و پرسید «اینا هیچ وقت از نقششون بیرون میان؟»
نظرات منتقدین دربارهی فیلم دیوانه از قفس پرید
- Empire: چیزهای کلاسیک بسیاری از این فیلم لایق یادآوریند اما گوشهایتان را آمادهی آن دیالوگ نامیرا نگاه دارید: «مممم، میوهی آبدار…» زکاوت تایید شده.
- مارک کلارک – USA Today: یک شاهکار
- Variety: سینمای درخشان.
- پیتر بردشاو – The Guardian: این همان نقش هلوی ضربه خردهایست، که نیکلسون را در بزرگترینِ لیگها قرار داد.
- راجر ابرت – Chicago Sun-Times: به قدری از بسیاری نظرها خوب، که آدم وسوسه میشود اشتباهاتش را ببخشد. اما اشتباهات خیلی بزرگی میکند. با اصرار بر ایجاد نتایجی بزرگتر از آنچا میتواند حمل کند، ویژگیهای انسانی شخصیتها فراموش میشود. اما باز آن لحظات درخشش وجود دارد.
دانلود
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…