Trending News

پست وبلاگ

نقد و بررسی فیلم زمانی برای مردن نیست (No Time to Die) + دانلود
زمانی برای مردن نیست
فیلم

نقد و بررسی فیلم زمانی برای مردن نیست (No Time to Die) + دانلود 

بیست و پنجمین فیلم رسمی از سری “جیمز باند”، پس از ماه‌ها تاخیر سرانجام منتشر شد. “زمانی برای مردن نیست” یک فیلم اکشن حماسی (163 دقیقه‌ای!) است که داستان مامور 007 را در یکی از سخت‌ترین ماموریت‌هایش روایت می‌کند. این فیلم پایان عصری است که اکثر مخاطبان معتقدند زندگی تازه‌ای به یکی از شمایلی‌ترین شخصیت‌های سینمایی تمام تاریخ داده بود.

همه می‌دانند که این فیلم آخرین فیلم “دنیل کریگ” در نقش جیمز باند است. بنابراین، “زمانی برای مردن نیست” باید با شرایط مختص خود بتواند شما را سرگرم‌ کند و حس پایان یافتن داستان این شخصیت در این فصل را به شما انتقال دهد. و حتی با نشان دادن یک قتل، اشاره‌ای به آینده‌ی این مجموعه‌ی جاسوسی داشته باشد. این اثر همچنین می‌تواند به پاک کردن برخی آشفتگی‌های باقی‌مانده از فیلم “Specter” (از سری جیمز باند؛ فیلمی که از نظر بسیاری ناامیدکننده تلقی می‌شد) کم کند. با ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی همراه باشید.

نام زمانی برای مردن نیست (No Time to Die)   
تهیه‌کننده مایکل ویلسون، باربارا براکلی
منتشر کننده یونایتد آرتیستس (آمریکای شمالی)، یونیورسال پیکچرز (بین‌المللی)
کارگردان کری فوکوناگا
نویسنده نیل پورویس، رابرت وید، کری فوکوناگا، فیبی والر-بریج
آهنگساز هانس زیمر
فروش 321 میلیون دلار
تاریخ انتشار 28 سپتامبر 2021
ژانر هیجانی، ماجراجویی، اکشن
مدت زمان 163 دقیقه

یک فیلم ماشینی

تمامی نماهایی که بایستی بررسی شوند، به نظر می‌رسد “زمانی برای مردن نیست” را به موقعیت بدی می‌کشانند. فیلم با تناسب‌ها، تقارن‌ها و آغازش‌هایش احیا می‌شود؛ آن هم با هدایت قوی صحنه‌های سریع اکشن و زد و خورد توسط کارگردان “کری جوجی فوکوناگا”. اما او در نهایت از اولین نما تا آخرین نما، فیلم را بیش از حد امن و آشنا نشان‌مان می‌دهد. همچنین فیلم با پایان دادن به سفرهای درونی کاراکتر که از سال‌ها پیش آغاز شده بود، به نظر فیلمی با حداقل‌ مخاطره می‌رسد. و انگار فیلمی است که توسط یک ماشین ساخته شده است. ماشینی که با 24 قسمت قبلی تغذیه شده و به‌گونه‌ای برنامه‌نویسی شده که بی‌بدیل‌ترین محصول را به دست دهد.

مدت‌ها از آن وقت‌ها که هر فیلم جدید جیمز باند حسی از شروع دوباره‌ی کاراکتر و جهانش را به‌عنوان یک فیلم اکشن مستقل می‌داد، گذشته است. به‌ نظر می‌رسد “زمانی برای مردن نیست” از مدل گلچین کردن از قسمت‌های قبلی در “جهان سینمایی مارول” استفاده می‌کند تا این تصور را ایجاد کند که هر چیزی که فیلم رخ می‌دهد همگی از قبل برنامه‌ریزی شده است. واقعا نیاز نیست که حتماً چهار فیلم قبلی را دیده باشید. اما اگر آن‌ها را ندیده باشید (خصوصاً فیلم “Spectre” که این فیلم مستقیماً دنباله آن است) تقریباً غیرممکن است که این فیلم را ستایش کنید.

یک انفجار در آغاز

زمانی برای مردن نیست

خب ما فیلم را با “وسپر”، معشوقه جیمز باند در فیلم “کازینو رویال” شروع می‌کنیم. پس از صحنه آغازین فلش‌بک بسیار زیرکانه مادلین اسون (لئا سیدو)، فیلم جیمز و مادلین را دنبال می‌کند که در ایتالیا هستند؛ جایی که او در نهایت متقاعد شده تا به دیدن قبر زنی برود که مدام او را دنبال می‌کند. آن قبر منفجر می‌شود. آیا این اشاره‌ای است به اینکه سازندگان “زمانی برای مردن نیست” قصد دارند پایه و فونداسیونی که خودشان ساخته‌اند را خراب کنند و تعریف تازه‌ای از باند ارائه دهند؟ حقیقتاً نه؛ اگرچه سکانس تعقیب و گریز طولانی که در ادامه آن می‌آید یکی از بهترین سکانس‌های فیلم است.

باند، اسوان را به خاطر اتفاقاتی که در ایتالیا افتاده سرزنش می‌کند. او معتقد است که اسوان به او خیانت کرده و همین منجر به تکرار مسیر ماموریت “Skyfall” می‌شود، که در این ماموریت جیمز، پس از گذشت پنج سال از آن پیش‌درآمد داستانی، کاملاً مستقل و متکی به خود عمل می‌کند.

سرقت مرگبار یک ویروس مسلح‌شده که می‌تواند DNA یک شخص خاص را هدف قرار دهد، جیمز باند را به عرصه بازمی‌گرداند. البته او در ابتدا به‌واسطه فلیکس لیتر (نسخه شدیداً خونسردِ جفری رایت) و یک چهره جدید به‌ نام لوگان اَش (بیلی مگنوسن)، با سازمان CIA همکاری می‌کند. او در سرویس M16، با یک مامور جدید 007 به نام نائومی (لاسانا لینچ) جایگزین شده است و جیمز حالا واقعاً به ام M (رالف فاینز) اعتماد ندارد. او اطمینان دارد که M خیلی بیشتر از آنچه وانمود می‌کند درباره این خطر جدید می‌داند. اما هنوز هم Q (بن ویشاو) و مانی پنی (نائومی هریس) در پشت صحنه به جیمز کمک می‌کنند.

عدم‌اعتماد به کریگ

این دسته قطعاً گروهی پرجمعیت از متخصصان جاسوسی در سراسر جهان هستند، اما این ماموران پشتیبان بااستعداد در این فیلم به‌گونه‌ای شگفت‌آور، نقشی بیش از صرفاً پیش‌بردن داستان به سمت پایان چاره‌ناپذیرش، به‌شان محول نمی‌شود. لینچ خودآگاهانه درباره بازیگری باند به مجادله می‌پردازد (البته که بازی او به اندازه کافی خونسرد است). اما آنقدرها روی نقش خود لینچ شخصیت‌پردازی صورت نگرفته است تا او را در جای خود جذاب نشان دهد. سیدو و کریگ به‌طرز تکان دهنده‌ای اتمسفر عاشقانه بسیار کمی با هم ایجاد می‌کنند.

البته این مشکل در پرده نهایی فیلم “Spectre” هم وجود داشت و از آنجایی که مواردی از داستان در پرده نهایی حذف شده است، این مورد در اینجا کشنده‌تر هم می‌نماید. همچنین، کاراکتری که به‌گونه‌ای سطحی و آبکی به پویایی و کشمکش آن‌دو اضافه می‌شود، از ضعف‌های دیگر در شخصیت‌پردازی‌ها‌ است. “آنا د آرماس” ظاهر می‌شود تا در یک سکانس اکشن که در کوبا اتفاق می‌افتد، انرژی‌ای کاملاً تازه و متفاوت به فیلم تزریق کند و فیلم را ده دقیقه بعد ترک می‌کند. (در اینجا احساس جهان سینمایی مارول (MCU) به من دست داد، به‌گونه‌ای که انتظار دارم او در سری 26 یا 27 جیمز باند دوباره ظاهر شود).

شخصیت‌ها

در مورد شخصیت‌های شرور داستان، کریستف والتز در نقش “بلوفلد” کم‌حرف به عرصه بازمی‌گردد. اما صحنه‌ی اصلی مربوط به او تنش لازم را ندارد و نهایتاً با یک شانه بالا انداختن تمام می‌شود. سپس به رامی ملک می‌رسیم که در نقش تبهکار مشهوری به نام لیوتسیفر سافین ظاهر می‌شود؛ یکی دیگر از آدم بده‌های دارای لهجه غلیظ، زخم‌دار و مونولوگ‌گوی فیلم‌های جیمز باند که می‌خواهد سوخته‌شدن جهان را تماشا کند. نکته شایان ذکر دیگر آن است که ملک و این فیلمسازان به‌گونه‌ای هدفمند میراث شخصیت‌های منفی جیمز باند را با آغوش باز می‌پذیرند. اما سافین بازتاب شفافی از دیگر شخصیت‌های شرور است، گویی که فیلم بعدی “Avengers” شخصیت بنفش و بزرگ دیگری به نام “Chanos” داشت. کریگ، شایسته‌ی رقیب نهایی بهتری بود؛ کسی که حتی تا میانه‌ی فیلم معرفی نشده باشد.

غنای بصری

دنیل کریگ- زمانی برای مردن نیست
دنیل کریگ- زمانی برای مردن نیست

چیزی که “زمانی برای مردن نیست” را تماشایی می‌کند (جدای از تغییر تیپیکالی که در کریگ به‌وجود آمده)، حس بصری قوی‌ای است که فوکوناگا اغلب در مواقعی که نیازی به تمرکز بر روی طرح ‌داستانی نیست، خلق می‌کند. سکانس آغازین بسیار قوی و تقریباً شاعرانه است –حتی اولین نما از شخصی کلاه‌پوش که از بالای یک تپه برفی می‌آید دارای ظرافتی است که باند آن را ندارد.

صحنه تیراندازی در کوبا شبیه صحنه رقصی است که در آن کریگ و د آرماس ریتم یکدیگر را می‌یابند. در فیلم یک رویارویی جذاب در جنگلی مه‌آلود و یک تک‌نمای بالا رفتن از برج دشمنان وجود دارد که یادآور آن برداشت تک‌نمای شجاعانه در فیلم “کاراگاه حقیقی” است. در عصری با فیلم‌های بلاک‌باستر کم‌تر، این‌چنین هیجانات درونی سریع  شاید کافی و مناسب باشد.

نتیجه گیری

زمانی‌که ” کازینو رویال ”  در سال 2006 به‌روی صحنه رفت، حقیقتاً چشم‌انداز فیلم اکشن را تغییر داد. اسطوره‌شناسی جیمز باند کهنه شده بود –آن اسطوره‌ها برای پدر یا حتی پدربزرگ‌تان بودند- و دنیل کریگ به آن آدرنالین بخشید. از آنجا که زمانی احساس می‌شد یک کاراکتر قدیمی جاودانه، با ظهور کاراکتری با سبک جدید و غنی‌تر به‌طرز بسیار ماهرانه‌ای متعادل شده است.

شاید بزرگ‌ترین ضربه بر پیکر “زمانی برای مردن نیست” این است که چیزی در این فیلم نسبت به فیلم‌های دیگر کریگ وجود ندارد که بگوییم آن چیز در اینجا بهتر انجام شده است.

اگر جزو آن‌ دسته طرفداران فیلم‌های جیمز باند هستید که باقیمانده‌‌های غذای گرم‌شده‌اش هنوز برای‌تان خوشمزه است و حتی این‌که مدت‌ زیادی منتظر چشیدن این غذای خاص بوده‌اید، به‌کام‌تان فیلم خوبی خواهد بود. اما این فیلم فیلمی نخواهد بود که چند سال دیگر همه آن را به اندازه فیلم‌هایی چون ” کازینو رویال”  و ” Skyfall” که معرف این عصر هستند، به خاطر داشته باشند. شاید این فیلم باید در بحبوحه دو فیلم قبلی به پایان می‌رسید. آن‌وقت همه ما زمان کافی برای انتظار یک فیلم جدید را داشتیم.

دانلود فیلم زمانی برای مردن نیست

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

بخش های ضروری علامت گذاری شده اند *