فاصله را دریاب، مستندی است درباره اتفاقات رخ داده برای گروهی از اسکیت بازان جوان، که در سال 2018 ساخته شده است. در ادامه به معرفی و نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت. پس همراه ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی باشید.
نام فیلم | فاصله را دریاب (Minding the Gap) |
کارگردان | بینگ لیو |
ژانر | مستند |
سال ساخت | 2018 |
بازیگران | کایری جانسون – زک مولیگان – بینگ لیو |
کشور | آمریکا |
تولید کننده | هولو – مگنولیا پیکچرز |
جوایز | جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم ساندنس – نامزد اسکار بهترین فیلم مستند در نود و یکمین مراسم اسکار |
زبان | انگلیسی |
مدت زمان | 93 دقیقه |
IMDB | 10/8.1 |
Rotten tomatoes | 100% |
Metacritic | 100% |
محوریت داستان
در حدود یک دهه پیش، بینگ لیو نوجوان در شهر کوچک راکفورد ایالت ایلینوی، از خود و دوستانش در حین انجام ورزش اسکیت بورد فیلمبرداری کرد. او نماهای بسیاری را در حین بازی در کنار آنها تصویربرداری کرده است. در نتیجه این سکانسهاست که فیلم مستند او سرشار از انرژی، پر سرعت، شادی آور و هیجان انگیز است. با این حال، این تصاویر از اسکیت سواری صرفاً پس زمینهای برای موضوع اصلی فیلم هستند؛ تصاویری که با تزریق هیجانی انحرافی، بخشی بسیار مهم برای مفهوم اصلی فیلم به حساب میآیند. این مفهوم آسیبهای داخلی، نژادپرستی سیستمی و به هم ریختگی اقتصادی در جامعه را در بر گرفته است. این خصوصیات، همه و همه باعث ایجاد فیلمی با دامنه وسیع و عمقی سیاسی شدهاند.
بینگ (از این به بعد ما از فیلمساز با نام لیو یاد خواهیم کرد) نوجوانی چینی آمریکایی است. نزدیکترین رفقای او زاک سفیدپوست و کایری کوچکتر و سیاه پوست هستند. یک دهه بعد، او به راکفورد بازمیگردد. در این دیدار او برای بار دیگر با آنها دیدار میکند. او از آنها در میانه زندگی حال حاضرشان فیلمبرداری میکند. کایری و زک هر دو از دبیرستان ترک تحصیل کردهاند. زک تعمیرکننده پشت بام است و کایری به عنوان ظرفشور مشغول به کار است.
بینگ از كایری در مورد دوران کودکی و نحوه تربیتش سوال میپرسد. پاسخ کایری این است که امروزه دیگر میتوان آن را کودک آزاری نامید؛ وی توسط پدرش مورد ضرب و شتم قرار میگرفته است. زک میگوید که او نیز در کودکی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. در فیلم پدر زک به این اتهامات نمیپردازد. بینگ به هر دو دوست خود نشان میدهد که خود او نیز در کودکی توسط ناپدریاش، که در 8 سالگی او با مادرش ازدواج کرده، مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. بینگ اظهار میکند که شاید به دلیل همین تجربه شخصی است که او الان و اینجا، در حال فیلمبرداری است.
درون مایه و مضمون
آن چه در طول فیلم نمایان میشود این است که این سه دوست، اسکیت را به عنوان راه فراری از آسیبها و سختیهایی که در خانه تحمل میکردند، آغاز کردهاند. اسکیت نوعی حس آزادی، بلندپروازی و نجات برای این سه نفر با خود به همراه داشته است. ظرافت، مهارت و زیبایی حرکات آنها در اسکیت، با معصومیت و جذابیت نوجوانی همراه است؛ معصومیتی که در ادامه گویا بیماری کشنده سطح زیرین آن توسط اشعه ایکس برای مخاطب رونمایی میشود. لیو برای جست و جو حول محور ترومای دوران کودکیاش بازگشته است.
شاید بتوان گفت که بی پروایی در اسکیت که گاهی اوقات منجر به آسیبی دردناک و جبران ناپذیر میشود، تاثیری همچون فیلم بر روی روح دارد. تاثیری که منجر به خودشناسی و کند و کاوی درونی میشود. در این روند به نظر میرسد که لیو به کایری و زک کمک میکند تا بیشتر نسبت به خودشان آگاه شوند. این روند پیشرفتی سازنده برای همه آنها به حساب میآید.
” فاصله را دریاب ” تحقیقات لیو و ملاحظات اخلاقی و شخصی او را در فیلم به نمایش میگذارد. آن چه لیو از زندگی حال حاضر دوستانش کشف میکند برایش آزار دهنده است. او در حین فیلم سازی با مشکلات شخصی خود و دوستانش درگیر است. جزئیات موجود در فیلم باعث شده است که بتوان صفت گزارش خبری را هم به آن نسبت داد. افشاگری لیو از وقایع به خصوص و در عین حال پیچیده، فعالیتی روشنگرانه است. او علت و معلولهای روانشناختی و پیوندهای منطقی را برای مخاطبانش به نمایش میگذارد؛ با این حال هیچ روایتی را به بیننده تحمیل نمیکند.
درام موجود در فیلم با وقوع رویدادها خود به خود پیش چشمان مخاطب متبلور میشود. فاصله را دریاب، مستندی است که ماهیت تحقیق عقلانی، اخلاقی و زیبایی شناسانهاش از طریق تجربه شخصی فیلمساز نمایان میشود. فیلمساز نیازی شخصی به تولید این تصاویر احساس میکند. او لازم دارد که برای عبور از برخی مراحل زندگیاش با این افراد گفت و گو کند. فاصله را دریاب یکی از شخصی ترین مستندهای حال حاضر است. ضرورت نیاز فیلم به فیلمساز و برعکس است که به این مستند موجودیت بخشیده است.
روایت مستند
هنگامی که بینگ به راکفورد بازمیگردد درمییابد که زک بیست و سه ساله با زنی به نام نینا رابطه دارد. پسر این زوج به نام الیوت تازه متولد شده است. تعارضات در روابط آنها از همان ابتدا مورد توجه است. وضعیت شغلی زک به هم ریخته است. او بیکار است و نینا که به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محلی کار میکند خرج زندگیشان را میدهد. زک پدری خانه نشین است. او دوست دارد وقتی نینا از سر کار به منزل میآید برای لحظاتی از زندگی تکراری روزمرهاش جدا شود؛ با این حال، نینا ترجیح میدهد که بعد از کار به خانه نیاید اوقاتش را با دوستانش بگذراند.
لحظات سخت و تلخ
دعواهای مابین آنها جدی و تلخ میشود. نینا خانه را ترک میکند. او الیوت را برداشته و به منزل عمه و عمویش نقل مکان میکند. با این وجود او و زک هنوز یکدیگر را ملاقات میکنند. یکی از دوستان زک در حضور خودش فیلمی از دعوای بین این زوج را نشان بینگ میدهد. در این دعوای هولناک و پر از جیغ و داد، نینا زک را با چاقو تهدید میکند. نینا در غیاب زک با بینگ صحبت میکند. او اظهار میکند که رفتارش دفاع از خود بوده است. نینا میگوید که زک او را مورد ضرب و شتم قرار داده است. او زخمی را به بینگ نشان داده و از اقدامات خشونت آمیز زک صحبت به میان میآورد. وقتی بینگ میپرسد که چگونه باید موضوع را با زک مطرح کند، نینا از او میخواهد که این کار را انجام ندهد. وضعیت موجود نشان دهنده پایان رابطه این زوج جوان است.
ماجرای کایری
در همین حین، کایری شروع به رفت و آمد با گروه دیگری از اسکیت بازهای هم سن و سالش کرده است. شغل او از ظرف شور به جایگاه پیشخدمت ارتقا پیدا کرده است. کایری در حال کسب درآمد بیشتر است. او لذت بیشتری از کار خود میبرد و منتظر آیندهای روشن است. پدر کایری درگذشته است؛ با این وجود، تاثیر پدرش در غیابش هم به اندازه زمان حضورش پر رنگ است. کایری در میان پارادوکس عشق و تنفر از کسی که به او صدمه زده است گیر افتاده است.
بازنگری گذشته
کایری بیان میکند که پدرش همواره به او یاد آوری میکرده که فراموش نکند سیاه پوست است. در میان حلقهای از دوستان سیاه پوست، کایری داستانی را روایت میکند که میتواند روشن کننده مفهوم حرفش باشد : او در هنگام رانندگی توسط پلیس متوقف میشود و افسر پلیس اسلحه را به سمت او میگیرد. او گواهینامه و مدارک خود را روی داشبورد نگه میدارد تا هیچ وقت مجبور نشود دستش را در جیبش بکند. در حضور یک افسر پلیس این که سیاه باشید و دستتان را در جیبتان بکنید میتواند به این منجر شود که توسط پلیس کشته شوید.
زک از رفتار خود تخریبانه خود آگاه است. او اذعان میکند که به جای این که تجارب منفی را به مثبت تبدیل کند، با بد بودن به همه چیز پاسخ میدهد. او مدرسه را رها کرده است و نوشیدنی الکلی مصرف میکند. زک بیان میکند که اکنون کاملاً به این موضوع آگاه است که مشکلات فعلیاش در نتیجه تصمیمات اولیه خودش است. افکار او با نوعی کینه و خصومت پوچ گرایانه پر شدهاند. دیدگاهی که در حین برنامه ریزی برای آیندهای پایدار، منظم و مرفه، او را به تمسخر میگیرند.
نینا هم به نوبه خود در مورد کودکی آشفته و بدون محبتش صحبت میکند. او بیان میکند که چگونه تازه در بیست و یک سالگی به لطف عمه و عموی خود توانسته تا حدی معنای خانواده را درک کند. این درک با تلاش او برای کشف هر چه بیشتر خودش همراه شده است. او به طور واضح بیان میکند : ” من همیشه برای کسی بودم. دختر یک نفر، خواهر دیگری یا مادر کسی. من هرگز فرصت این را پیدا نکردم تا خودم را کشف کنم “. اظهارات وی یادآور مستند خارق العاده گری آشور، ” Janie’s Janie ” در سال 1971 هستند؛ مستندی که در آن مادری جوان از شوهر بد دهن خود جدا میشود.
فیلم به مثابه درمان
لیو به عنوان بخشی از رویارویی با آسیب و ترومای شخصی خود، مادرش منگیو را مقابل دوربین قرار میدهد. در حین این بخش فیلمبرداری بر عهده فردی دیگر است و او خود به عنوان مصاحبه گر ایفای نقش میکند. مادرش اذعان میکند که ترجیح میداد مشکلات را در گذشته رها کند و دیگر به آنها نپردازد؛ با این حال، به خاطر بینگ و به امید کمک به او هر کاری از دستش برمیآید انجام میدهد. روند درمانی فیلم گاه و بی گاه توسط کایری به عنوان شوخی و اظهارات غیر معمول یادآوری میشود. به هر صورت این روند درمانی شوخی نیست، بلکه هسته اصلی فیلم به حساب آمده و از اهمیت زیادی برخوردار است.
لیو در حین گزارشهای خبری در مورد مشکلات اقتصادی شهر و سایر مشکلات، به سطوح ساییده شده راکفورد و ساختمانهای آن در خیابانهای اصلی نگاه میاندازد. او به ویژه به میزان بالای جرایم ناشی از خشونت، که طبق گزارشها یک چهارم آن خشونت خانگیست، میپردازد. آن چه در سراسر مستند فاصله را دریاب نمایان میشود این است که مفهوم رو به رو شدن با خود، چیزی بیشتر از ساخت یک مستند و کاوشی زیبایی شناسانه است. با این که حتی یک کلمه سیاسی صریح هم در فیلم وجود ندارد اما نحوه رویارویی لیو با مساله سواستفاده و ترومای موجود در ناخودآگاهش، اقدامی اساسی و سیاسی است؛ اقدامی موثر که بهبود زندگی خود، خانواده و دوستانش منجر میشود.
نکات جالب مستند “فاصله را دریاب”
- این فیلم در مدت زمان 12 سال فیلمبرداری شده است.
- فاصله را دریاب اولین فیلم کمپانی هولو تحت نظرمجموعه کرایتریون است. مجموعه کرایتریون ارائهکننده مجموعه فیلمهای کلاسیک و معاصر سینما با بهترین کیفیت ممکن میباشد.
- فاصله را دریاب در راکفورد ایالت ایلینویز آمریکا فیلمبرداری شده است.
- بینگ لیو برای این فیلم در سال 2019 نامزد جایزه اسکار در بخش بهترین مستند شد. با این حال، مستند Free Solo ساخته شده توسط جیم چین و الیزابت چای واسارهلی به کسب این افتخار نائل آمد.
دانلود مستند “فاصله را دریاب”
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…