مارتین اسکورسیزی کارگردان و نویسنده فیلمهای کاملاً خاص است. در حالی که بسیاری از آثارش منعکس کننده تجربه او به عنوان یک ایتالیایی-آمریکایی است که در شهر نیویورک بزرگ شده است، وی همچنین فیلمهای بسیار معتبری از آثار بزرگ ادبی ساخته است. در این مطلب به زندگینامه و داستان موفقیت مارتین اسکورسیزی پرداخته و به بررسی آثار برتر او پرداختهایم. پس همراه این مطلب از بهترین سرگرمی باشید.
نام و نام خانوادگی | مارتین اسکورسیزی (MartinScorsese) |
تاریخ تولد | 17 نوامبر 1942 |
حرفه | کارگردان – فیلمنامهنویس – بازیگر |
کشور محل تولد | آمریکا |
شهر محل تولد | فلاشینگ، نیویورک |
قد | 187 سانتی متر |
همسران | لاراین ماری برنان (1965-1971) – جولیا کامرون ( 1976-1977) – ایزابل روسلینی (1979- 1982) – باربارا د فینا ( 1985-1991) – هلن شرمورن موریس(1999-تاکنون) |
پدر | چارلز اسکورسیزی |
مادر | کاتریناسکورسیزی |
فرزندان | دومنیکا کامرون اسکورسیزی – فرانچسکا اسکورسیزی |
زندگینامه مارتین اسکورسیزی
آغاز زندگی
مارتین اسکورسیزی در 17 نوامبر 1942 در فلاشینگ، نیویورک متولد شد. وی کوچکترین فرزند چارلز و کاترین اسکورسیزی سیسیلی تبار بود. پدرش در خشکشویی کار میکرد و مادرش خیاط بود.
اسکورسیزی در کودکی به آسم مبتلا بود. او اغلب وقت خود را تنها میگذراند و نمیتوانست در محله بازی کند.
او شیفته فیلم و تماشای فیلم از تلویزیون بود. پدرش او را مرتباً به سینماهای محلی میبرد. این در حالی بود که هم سن و سالان او که سالمتر بودند به ورزش و فعالیتهای اجتماعی بیشتری مشغول بودند.
اسکورسیزی توانسته بود در فیلمها هیجانی را که در واقعیت برای او وجود نداشت پیدا کند.
در جوانی به متخصص فیلمهای هالیوودی دهههای 1940 و 1950 تبدیل شد. در اصل اسکورسیزی میخواست کشیش شود. او در مدرسه کاتولیک تحصیل کرد و وارد مدرسه علوم مذهبی شد. البته او پس از یک سال آنجا را ترک کرد. وی سپس وارد دانشکده فیلم در دانشگاه نیویورک شد.
فیلم “فقط تو نیستی موری!” جایزه انجمن صنفی تهیهکنندگان را برای بهترین فیلم دانشجویی در سال 1964 به دست آورد. وی همچنین جوایز فیلمهای کوتاه دیگری را که در دوره کارشناسی ساخته بود دریافت کرد.
استفاده از تجربه شخصی
مارتین اسکورسیزی پس از فارغالتحصیلی، در حالی که کار خود را به عنوان کارگردان آغاز کرد، در دانشگاه نیویورک به عنوان مربی تکنیکهای اساسی فیلم و منتقد باقی ماند.
اولین فیلم بلند او، “چه کسی در اتاقم را میزند” در سال 1969 به نمایش درآمد.
این فیلم بازیگر هاروی کایتل (متولد 1939) را معرفی کرد، که به یک بازیگر ثابت در آثار اسکورسیزی تبدیل شد.
مادر این کارگردان نیز غالبا در فیلمهای او بازی کرده است. خود اسکورسیزی هم در برخی از آنها بازی کرده است.
عصبانیت از قتل چهار دانشجو معترض در ایالت کنت در جنگ ویتنام (1960-1975 ؛ جنگی که در آن ایالات متحده به ویتنام جنوبی کمک کرد تا تا از تصرف ویتنام شمالی کمونیست جلوگیری کند) و به طور کلی جنگ، اسکورسیزی و برخی از دانشجویانش گروهی را به نام “مجموعه سینمایی نیویورک” تشکیل دادند تا از اعتراضات دانشجویان علیه درگیری فیلم بگیرند.
نتیجه صحنههای خیابانی بود که در جشنواره فیلم نیویورک 1970 به نمایش درآمد، که خواستار عقبنشینی نیروهای آمریکایی از ویتنام و همچنین پایان دادن به سپاه آموزش افسران ذخیره (ROTC؛ سازمانی که دانشجویان دانشگاه را برای ارتش آموزش میدهد) در همه دانشگاههای ایالات متحده بود.
نقل مکان به هالیوود
در اوایل دهه 1970 اسكورسیزی به هالیوود، در لس آنجلس، كالیفرنیا نقل مکان كرد. او در آنجا با تهیهكننده و كارگردان راجر کورمن ملاقات كرد. کورمن از او خواست كه دنبالهای برای فیلم خودش به نام مادر خونین كارگردانی كند.
در عوض، اسكورسزی فیلم Boxcar Bertha كورمن را كارگردانی كرد. این اثر گانگستری که در سال 1972 ساخته شده و شبیه فیلم بانی و کلاید است.
به گفته افرام کاتز در دایرهالمعارف فیلم، بوکسکار برتا (Boxcar Bertha) “به کارگردان جوان این فرصت را داد تا در سیستم هالیوود کار کند و راه را برای ظهور خارقالعاده او در سالهای آینده هموار کند.”
کار بعدی در مسیر حرفهای این فیلمساز بازگشت به فضای آشنای خیابانهای پایین شهر بود. این فیلم (خیابانهای پایین شهر) که در سال 1973 منتشر شد در مورد یک جوان ایتالیایی-آمریکایی بود که سعی میکرد در یک محیط سخت زندگی را بگذراند. با تأکید بر توسعه شخصیت نسبت به پیرنگ، خیابانهای پایین شهر یک سبک از کاتهای سریع است که اسکورسیزی در کارهای بعدی خود از آن استفاده کرده است.
همچنین این اولین همکاری این کارگردان با بازیگر رابرت دنیرو (متولد 1943) بود که اسکورسیزی در بخش ایتالیای کوچک شهر نیویورک با او بزرگ شده بود. کار آنها با هم به یکی از موفقترین همکاریهای کارگردان و بازیگر در دنیای فیلم مدرن تبدیل شد.
ماجراجویی در حوزههای جدید
اسکورسیزی همچنین از دهه 1970 کارگردانی مستند (فیلمهایی که افراد واقعی و وقایع واقعی را دنبال میکنند) را آغاز کرد. این مستندها شامل Italianamerican، با بازی والدین او بود که از تجربیات خود میگفتند و در سال 1974 منتشر شد و American Boy، روایتی از دوستی که خود را در فرهنگ مواد مخدر دهه 1960 غرق کرده بود که در سال 1978 منتشر شد.
او در سال 1975 با فیلم آلیس دیگر در اینجا زندگی نمیکند، از مضامین معمول فیلم خود دور شد. این اثر در خصوص یک مادر بیوه است که سعی دارد خود را در آریزونا پیدا کند.
اسکورسیزی با اولین موفقیت بزرگ خود، راننده تاکسی (1976)، جهان سینما را تکان داد. راننده تاکسی جایزه بزرگ بینالمللی جشنواره فیلم کن را دریافت کرد.
در فیلم نیویورک، نیویورک این کارگردان نگاه نوستالژیکی (به یادآوردن به طریقه احساسی) به شهرش پس از جنگ جهانی دوم (از سال 1939 تا سال 1945؛ جنگی بین قدرتهای بزرگ: آلمان، ایتالیا و ژاپن – و متفقین: انگلیس، فرانسه، اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده) دارد.
علیرغم نقشآفرینی ستارههایی همچون رابرت دنیرو و لیزا مینلی (متولد 1946)، این فیلم در سال 1977 با شکست تجاری و حتی تقریباً انتقادی مواجه شد. اسکورسیزی پس از ساخت این فیلم افسرده شد و حتی دچار بیماری جسمی شد که وی را روانه بیمارستان کرد.
اسکورسیزی در اواخر دهه 1970 با کارگردانی فیلمی از آخرین کنسرت گروه راک د بند (the Band) با عنوان آخرین والس به مستند بازگشت.
اصرار دنیرو و بهترین فیلم دهه
دنیرو اسکورسیزی را متقاعد کرد که فیلم گاو خشمگین (Raging Bull)، زندگینامه بوکسور جیک لاموتا (متولد 1922) را کارگردانی کند.
این فیلم جایزه بهترین کارگردانی انجمن ملی منتقدان فیلم و همچنین اولین نامزدی اسکار را برای اسکورسیزی به ارمغان آورد. بعداً گاو خشمگین در نظرسنجی منتقدان سینما به عنوان بهترین فیلم دهه شناخته شد.
سلطان کمدی، فیلمی در مورد یک کمدین شکست خورده که مجری معروف یک برنامه تلویزیونی را میرباید، در سال 1983 منتشر شد و یکی از کارهای کمتر موفق اسکورسیزی بود. در آن رابرت دنیرو و جری لوئیس (متولد 1935) حضور داشتند.
ستایشها بار دیگر برای کارگردانی او در فیلم “پس از ساعات اداری” یک کمدی سیاه در مورد یک شهروند متین ساکن شهر نیویورک که که درگیر یک سری اتفاقات ناخوشایند در اواخر شب میشود، بر سر راهش قرار گرفتند.
اسکورسیزی برای این فیلم جایزه بهترین کارگردانی در جشنواره فیلم کن را دریافت کرد.
اسکورسیزی با فیلم رنگ پول محصول سال 1986، دنبالهای از فیلم بیلیاردباز با بازی پل نیومن (متولد 1925) با موفقیت در گیشه روبهرو شد. این فیلم نمایانگر یکی از معدود تولیدات بودجه کلان اسکورسیزی تا آن زمان بود.
برخی از گروههای مذهبی با اکران فیلم بعدی وی، “آخرین وسوسه مسیح” در سال 1988، که به تفسیری جایگزین برای پذیرش نقش عیسی مسیح در زمین پرداخت، خشمگین شدند.
اسکورسیزی در سال 1990 با فیلم رفقای خوب (Goodfellas) به میدان آمد. این فیلم مربوط به داستان خشونتآمیز مافیا (جنایات سازمان یافته) در شهر نیویورک بود. بواسطه این اثر او جوایز بهترین کارگردانی از انجمن ملی منتقدان فیلم، منتقدان فیلم نیویورک و منتقدان فیلم لس آنجلس را دریافت کرد.
تطبیقپذیری و فعالیت وی در حوزههای مختلف
اسکورسیزی با کارگردانی فیلم عصر معصومیت، بر اساس رمانی به همین نام نوشته ادیت وارتون (1862–1937) که در قرن نوزدهم در شهر نیویورک اتفاق افتاد، جامعه سینما را شگفت زده کرد.
اسکورسیزی در سال 1993 درمورد این فیلم در مصاحبه با یک مجله گفت: “من دو سال فیلمنامه را در ذهنم داشتم و آن را در مدت دو هفته و نیم نوشتم.”
تولید غنی با سرعت کم شبیه به گذشته کارگردانی اسکورسیزی نبود.
با این حال، اسکورسیزی با اکران فیلم کازینو در سال 1995، با داستان طمع و فریب در لاس وگاس به دوران مدرن بازگشت.
فیلم بعدی اسكورسیزی در سال 1997 اکران شد. کوندان، داستان سیاستمدار و پیشوای معنوی تبعید شده از تبت، دالایی لاما (متولد 1935) بود.
اسکورسیزی در سال 1990 با دستیابی به ریاست بنیاد فیلم، سازمانی که به حفظ فیلم اختصاص دارد، حمایت خود از تاریخ فیلم را نشان داد.
وی همچنین در تبلیغ و معرفی فیلمسازان مستقل بسیار فعال بوده است.
در سال 1994 به عضویت هیئت مشاوره کانال فیلم مستقل در تلویزیون کابلی درآمد. موسسه فیلم آمریکا جایزه دستاورد زندگی خود را به اسکورسیزی در سال 1997 اهدا کرد.
در همان سال جایزه وکسنر را به دلیل اصالت در هنر دریافت کرد. در سال 2001، به دلیل تلاشهایش برای حفظ فیلمهای قدیمی، از اسكورسیزی به عنوان اولین فردی كه جایزه حفاظت توسط فدراسیون بینالمللی بایگانی فیلم را دریافت كرد، تقدیر شد.
10 فیلم برتر مارتین اسکورسیزی
اسکورسیزی بیست فیلم سینمایی و مستند را در چهار دهه کارگردانی کرده است.
وی همچنین از زمان اکران اولین فیلمش در سال 1968 تعداد زیادی فیلمنامه نوشته است. کارهای او اغلب ریشه در تجربه زندگی او از میراث کاتولیک آمریکایی ایتالیایی دارد.
موفقیت این کارگردان را میتوان به بصیرت چشمگیر او در ذات انسان و توانایی وی در استفاده از این بینش برای خلق بسیاری از به یادماندنیترین شخصیتهای صنعت فیلم نسبت داد.
وقتی صحبت از کارگردانهای برجسته زنده هالیوود میشود، بسختی میتوان اسکورسیزی را بیاد نیاورد. او یکی از بهترین خالقان اثرسینمایی در دنیای کنونی است که آثار کمنظیری دارد.
اسکورسیزی طی سالهای متمادی با به تصویر کشیدن خشونت بیپشیمانی و شجاعت در داستانسرایی مخاطبان را به وجد آورده است. او داستانهایی را برای مردم به ارمغان میآورد که مخاطبان کمی از آنها به عنوان قهرمان یاد میکنند.
با زمینهای از شهر نیویورک، بارها و بارها به موفقیت دست یافته است، اما کدام یک از فیلمهای او در میان بهترین کارهای او قرار دارند؟
هنگام صحبت از مارتین اسکورسیزی گزینههای زیادی وجود دارد، اما بدیهی است که برخی از نظر کیفیت، به یادماندنی بودن و دربرداشتن بهترین تواناییهای کارگردان، بالاتر از سایرین هستند. در زیر، همه این ویژگیها را بررسی کردیم و 10 فیلم برتر مارتین اسکورسیزی را رتبهبندی کردیم.
هوگو (2011)
هوگو داستان پسری است که در غیاب بزرگسالان مسئول مجبور میشود از موقعیتهای بسیار دشوار عبور کند.
هوگو پسری زرنگ است، بنابراین به لطف دوستش ایزابل و کمی شانس موفق میشود به خوبی با مشکلات کنار بیاید.
این داستان تأثیرگذار که براساس یک رمان گرافیکی ساخته شده، یک فیلم ناراحتکننده اما کلاسیک خانوادگی را برای همه سنین ایجاد میکند. این چیزی نیست که بتوان درباره بیشتر فیلمهای مارتین اسکورسیزی گفت!
به همین دلیل هوگو در شماره 10 لیست قرار میگیرد. آیا این یک فیلم کودکانه کلاسیک است که جوایز اسکار و تحسین منتقدان زیادی را دریافت کرده است؟ قطعا، اما لزوماً نماد درستی از بهترین کار اسکورسیزی نیست.
این یک فیلم خوب است و قطعاً نشان میدهد که او میتواند فراتر از چیزهایی که باعث شهرت وی شدهاند پا بگذارد، از این رو در این لیست قرار دارد.
گرگ وال استریت (2013)
پول، مهمانیها، جرایم یقه سفید و برخی کلاهبرداریهای قدیمی در هسته اصلی داستان گرگ وال استریت قرار دارد که براساس خاطرات جوردن بلفورت ساخته شده است. به طور مشخص، این فیلم نگاهی به دیدگاه بلفورت در مورد حرفه او به عنوان دلال سهام و اینکه چگونه شرکت او در نهایت در وال استریت مرتکب کلاهبرداری شد، دارد.
گرگ وال استریت در طی سالها سهم انتقادی خود را نسبت به استفاده از حیوانات به دلیل عدم اعتراف به دهها نفری که جوردن بلفورت با کلاهبرداری خود به آنها آسیب رسانده است، دریافت کرده است، این فیلم همچنان به عنوان یکی از فیلمهای خوب مارتین اسکورسیزی شناخته میشود.
این محبوبیت به لطف حضور ستارههایی همچون لئوناردو دی کاپریو به عنوان نقش اصلی و جونا هیل، مارگو رابی، کایل چندلر و متیو مک کانهی است. این فیلم به شدت پیشنهاد میشود اما بهترین کار این کارگردان نیست.
کازینو (1995)
کازینو مارتین اسکورسیزی داستان مردی را روایت میکند که به عنوان یک قمار باز خبره رهبری یکی از بهترین کازینوهای لاس وگاس را برعهده میگیرد.
باورنکردنی به نظر میرسد، اما کل فیلم براساس زندگی فرانک روزنتال ” لفتی” ساخته شده است که در فیلم به اسم سام راستین ” آس” معروف است. رابرت دنیرو در نقش راستین بازی میکند که به لطف فعالیت تجاری خود در طول فیلم یک سری پستی و بلندیها را پشت سر میگذارد.
کازینو نوعی فیلم است که مارتین اسکورسیزی میراث خود را بر روی آن برپا کرد. شاید بهترین کار او در ژانر گنگستری نباشد و دیگران میگویند که این مشتق شده از یکی دیگر از کارهای او است که در این لیست بسیار بالاتر است.
اما حتی یک فیلم اسکورسیزی با ژانر گنگستری که ایراداتی هم دارد هنوز هم یک فیلم خوب است.
دارودستههای نیویورکی (2002)
همانطور که عنوان فیلم میگوید، دارودستههای نیویورکی (Gangs of New York) شرح وقایع گروههای رقیب در نیویورک را در فایو پوینتس منهتن در اواسط دهه 1800 نشان میدهد.
این داستان حول محور بیل کاتینگ قصاب و پسر یکی از رقبای کشته شده وی، ملقب به آمستردام میگردد.
این دو در طول فیلم ماجراهای زیادی با یکدیگر دارند که در نهایت منجر به انتقام گرفتن یکی از شخصیتها میشود.
این یکی دیگر از فیلمهای مارتین اسکورسیزی است که لئوناردو دی کاپریو در آن بازی میکند، اما بیشتر اوقات دوستداران این فیلم در مورد عملکرد دانیل دی-لوئیس به عنوان نقطه اوج این فیلم صحبت میکنند.
دیگران به سادگی صحنه تاریخی نیویورک در گذشته را دوست دارند که برای شروع سهام زیادی در میان نویسندگان فیلمنامه ندارد. آیا میتوانیم چند فیلم دیگر که در این دوره زمانی ساخته شده باشد داشته باشیم؟
حدس می زنم تقریباً یک سریال تلویزیونی داشتیم.
تنگه وحشت (1991)
یک فیلم بازسازی شده در لیست 10فیلم برتر؟ هر کسی که فیلم تنگه وحشت اثر مارتین اسکورسیزی را دیده باشد، درک خواهد کرد، زیرا دقت این کارگردان به شکلی معنیدار به داستان اصلی میافزاید.
در این فیلم، یک وکیل مجبور میشود که برای زندگی خود بجنگد وقتی که یک مشتری متجاوز متوجه میشود که او مدارکی را پنهان کرده است که ممکن است باعث کاهش زمان مجازات زندان وی بشود.
رابرت دنیرو برای بازی در فیلم تنگه وحشت جایزه اسکار را به دست آورد و او قسمت بزرگی از این فیلم است که باعث شده این بازسازی بسیار عالی باشد.
مورد دیگری که این فیلم را بسیار ممتاز میکند مقایسه آن با فیلم اصلی است که دقیقاً همان چیزی را به نمایش میگذارد که اسکورسیزی وقتی بخواهد به تنهایی فیلم بسازد ارائه میدهد.
سرانجام، این فیلم مبنایی است برای یکی از بهترین قسمتهای سیمپسونها که بسیار حائز اهمیت است.
راننده تاکسی (1976)
راننده تاکسی داستان یک عضو سابق نیروی دریایی ایالت متحده است که به تنهایی در نیویورک زندگی میکند.
او از میزان فساد و شرارتی که روزانه در کار خود به عنوان راننده تاکسی میبیند، ناامیدتر میشود و او را در مسیری قرار میدهد تا در این زمینه کاری انجام دهد.
“با من صحبت میکنی؟” سکانسی است که میتوان گفت مشهورتر از خود فیلم است، اما این بدان معنا نیست که راننده تاکسی فیلم خارقالعادهای نیست.
اغلب اوقات صفتهایی مانند خارقالعاده در اواسط لیست 10 فیلم برتر به فیلمی نسبت داده نمیشوند، اما وقتی صحبت از فیلمهای مارتین اسکورسیزی میشود، او تعداد زیادی شاهکار دارد.
این فیلم به لطف سبک اسکورسیزی و بازی دیوانهکننده رابرت دنیرو یکی از آنهاست.
رفتگان (2006)
یک جاسوس از باند گانگستری و یک جاسوس از اداره پلیس که تلاش میکنند جاسوسی یکدیگر را در یک ماجرای موش و گربهای بکنند که منجر به خونریزی زیادی میشود.
لئوناردو دی کاپریو و مت دیمون در فیلم رفتگان بازی میکنند و بازیگران نقش مکمل فوقالعاده که شامل جک نیکلسون، مارتین شین و مارک والبرگ است.
شاید راضی کنندهترین نکته در مورد رفتگان پایان قطعی آن باشد، که در واقع پایان قطعی اکثر قریب به اتفاق شخصیتهای آن است. همچنین آهنگ خارقالعاده I’m Shipping Up To Boston از گروه Dropkick Murphy همیشه به این بازسازی فیلم هنگ کنگی متصل خواهد بود.
هوانورد (2004)
هوانورد فیلمی زندگینامهای درباره هوارد هیوز است که بر دورهای تمرکز دارد که وی به یک فرد موفق در دنیای فیلم و هوانوردی تبدیل شد. این همچنین شرح حال مبارزات او با اختلال وسواس فکری عملی است که به نظر میرسد همراه با موفقیت عظیمش شدت بیشتری بگیرد.
لئوناردو دی کاپریو بار دیگر در یک فیلم مارتین اسکورسیزی بازی میکند که داستانی جذاب برای یک شخصیت برجسته آمریکایی ارائه میدهد.
فیلم هوانورد از آن دسته فیلمهایی است که به همان اندازه که الهامبخش است ناراحتکننده نیز است.
دیدن هیوز که از از قلههای موفقیت سقوط میکند و به یک فرد گوشهگیر تبدیل میشود، یک چیز قدرتمند و غمانگیز برای تماشا است و صادقانه لئوناردو دی کاپریو باید برای بازی خود در این فیلم اسکار میگرفت.
متأسفانه، سالها طول میکشد که او این جایزه را بگیرد.
گاو خشمگین (1980)
فیلم مارتین اسکورسیزی در مورد جیک لاموتا بوکسور به نظر میرسد یک داستان عجیب و غریب در همین راستا باشد، اما بسیار تاریکتر از آن است که به نظر میرسد. اشتیاق لاموتا به بوکس او را در مقابل اوباش، رفاه شخصی و حتی روابط شخصیاش قرار میدهد که پایان غمانگیزی را رغم میزند.
از لحاظ سبک شبیه فیلم هوانورد است که در آن اسکورسیزی شخصی را در بهترین حالت خود نشان میدهد و فروپاشی آنها را در گذر زمان به تصویر میکشد.
این چیزی است که او به عنوان کارگردان واقعاً در آن مهارت دارد و مخاطبان نیز واکنش خوبی نسبت به آن نشان میدهند.
داستان جیک لاموتا در میان بهترین و تراژیکترین قصههایی قرار دارد که در سینمای مدرن به تصویر کشیده شده است.
رفقای خوب (1990)
یک پسر جوان ایرلندی درحالی که بزرگ میشود علاقه زیادی به باندهای گانگستری پیدا میکند و به تدریج از نردبان بالا میرود تا به عضوی محترم از یک خانواده جنایتکار تبدیل شود.
همه چیز از آن نقطه به بعد شدت میگیرد و برای شخصیت هنری هیل، شخصیت اصلی داستان، که همانطور که در بالا ذکر شد، تم آثار اسکورسیزی است، دشوارتر میشود.
سخت است که بگوییم فیلم پدرخوانده مادر همه فیلمهای گانگستری نیست، اما اگر فیلم دیگری وجود داشته باشد که بتواند به طور قطعی به جای آن پیشنهاد شود، این فیلم رفقای خوب است.
اسکورسیزی بهترین بازی در طول زندگی ری لیوتا را از او بیرون کشید و سطح داستان را با نقشهای مکمل رابرت دنیرو و جو پشی بسیار بالاتر برد. بدون تردید، در این فیلم مارتین اسکورسیزی در بهترین حالت خود است و فیلمی است که باید ببینید تا بفهمید چه چیزی در مورد سبک فیلمسازی او بسیار جالب است.
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…