گیون (GIVEN) انیمهای سینمایی و موزیکال است که بر اساس سریالی با همین نام ساخته شده. این فیلم را هیکارو یاماگوچی کارگردانی کرده است. با ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی همراه باشید.
اطلاعات کلی
نام | گیون (GIVEN) |
منتشر کننده | کرانچی رول |
کارگردان | هیکارو یاماگوچی |
نویسنده | یونیکو آیانا – ناتسوکی کیزو |
آهنگساز | میچیرو |
تاریخ انتشار | 22 اگوست 2020 |
ژانر | درام – موزیکال |
مدت پخش | 59 دقیقه |
پایان انتظارها
فیلم گیون داستانی از تضادهاست. افراد متضاد، نوابغ موسیقی متضاد و آهنگهای متضاد. این فیلمی داستانی است که ما از فصل اول عاشق آن شدهایم و در ادامه ما را درگیر مضامینی ناراحت کننده میکند.
اگر بگوییم که گیون از پس انتظارات برآمده است شاید اغراق نکرده باشیم. فصل اول این انیمه فوق العاده محبوب بود، به قدری که همه ما خواستار بیشتر بودیم. بسیاری از ما برای ارضای این اشتیاق به مانگا مراجعه کردیم. با این حال، همه امیدوار بودیم که تولید انیمه گیون نیز ادامه داشته باشد. بیایید واقع بین باشیم، هنگامی که بتوانیم به موسیقی گوش بدهیم، یک داستان در مورد موسیقی بهترین اتفاق ممکن است.
مانگا به ارضای نیاز ما برای دانستن آنچه بعدتر اتفاق خواهد افتاد کمک میکند، اما ما به شدت خواهان این هستیم که روایت با انیمه همراه شود. خوشبختانه، خبر تولید فیلم سریع اعلام شد و ما دیگر میدانستیم که به آرزوی خود دست یافتهایم.
مشکلات انتشار
ما میدانستیم که ممکن است مدتی طول بکشد تا فیلم گیون به دست ما برسد؛ این اتفاق یکی از معایب طرفدار انیمه بودن در خارج از کشور ژاپن است. به هر صورت پس از همه گیری بیماری کرونا و بلاتکلیفی امور، وضعیت پیچیده تر هم شده است. کرانچی رول حق پخش این فیلم را بر عهده داشت.
این کمپانی در مورد زمان انتشار آن تا حدودی مبهم رفتار کرده بود. در ابتدا اعلام شد که این انیمه احتمالاً در سال 2021 به روی نمایشگرهای سیستم عامل خواهد آمد. در ادامه به طور مبهمی به ما گفته شد که ما آن را در ماه فوریه دریافت خواهیم کرد. تاریخ دقیق تا روز پخش انیمه به صورت یک رمز و راز باقی ماند. حتی بعد از اکران هم بسیاری از هواداران برای چند ساعت با خطاهای فنی در هنگام دریافت فیلم مواجه شدند.
سرانجام فیلم گیون منتشر شد و همه چیز هم در دنیا سر جایش قرار گرفت! بسیار خوب … منظورم این است با این که در حال حاضر هنوز هم وضعیت دنیا به هم ریخته است، اما حداقل برای طرفداران انیمه همه چیز به صورت عادی داست. انتظار طولانی ما به پایان رسیده است. این قطعا اتفاق خوبی است.
سناریوهای پیچیده
ما در حین زندگی در دنیای به هم ریخته خودمان، درگیر سناریوهای پیچیده فیلم میشویم. سناریوهای پیچیدهای که داستانی خوش هیبت آن را همراهی میکند. در دنیای گیون همه روابط عاشقانه لزوما روابطی شاد نیستند. مسلماً به دلیل سابقه مافویو با یوکی، پیچیدگی های بیشتری در این روایت وجود خواهد داشت. این اتفاق به دلنشین ترین نحو برای ما روایت میشود. مافویو میآموزد که چگونه به کمک موسیقی با غم و اندوه خود کنار بیاید و دوباره عاشق شود.
اولین عنصر اصلی متضاد فیلم که به بیان احساساتی سنگین و پیچیده تبدیل میشود، تفاوت بین دو نخبه موسیقی، اوجتسو و مافویو است. هر دو نفر درک عمیقی از موسیقی دارند. روش برخورد این دو با موسیقی حتی در بین همتایان نوازنده خودشان هم روشی رایج نیست. حتی هنگامی که این دو نفر توسط نوازندگان دیگر احاطه شده باشند هم مهارت ذاتیشان برجسته است. هر دو با مشکل بیان احساسات خود دست و پنجه نرم میکنند. این تقریبا تنها شباهت موجود بین این دو نفر است. دیگر جنبههای شخصیتی آنها بسیار متفاوت است.
شخصیتها
نبوغ مافویو در طی سالها عدم استفاده پنهان مانده بود. او خودش شروع به نوازندگی نکرد، بلکه از طریق روابطش با افراد دیگر در آن گرفتار شد. وی سرانجام این کار را به عنوان محل خروجی برای احساساتی که در طول سالها در وجودش قرار داشتند، انتخاب کرد. موسیقی به او امکان میدهد چیزهایی را بیان کند که به هیچ وجه دیگری از پس بیان کردنشان بر نمیآید.
احساس اصلی که در فصل اول با آن رو به رو شدیم غم و اندوهی بود که به دنبال آن عشق جدیدی در حال رشد بود. عشقی که پس از آن که مافویو و اونویاما با یکدیگر رابطه برقرار کردند، با یک یادداشت دلپذیر پایان یافت. موضوع در مورد در آغوش گرفتن در هنگامی است که قدرت رو به جلو حرکت کردن را دارید.
اوجتسو مدتهاست که با موسیقی درگیر است. او کاملاً از نبوغ خود در این زمینه آگاه است. هالهای از غرور در او وجود دارد که در مافویو نمیبینیم. در حالی که مافویو از موسیقی برای بیان احساساتش استفاده میکند، به نظر میرسد که اوجتسو احساسات خود را به گونهای سرکوب میکند که بر اطرافیانش تأثیر منفی بگذارد. به نظر نمیرسد که موسیقی راه در رویی برا اوجتسو باشد؛ در واقع موسیقی برای او مهارتی است که بسیاری از هوی و هوسهای خودخواهانهاش را با آن ارضا میکند.
من هیچ وقت نظیر اجرای اوجتسو را ندیدهام؛ هیچ گاه احساس نکردهام که احساساتش مانند من و مافویو در میان نتها پخش شده باشد. نبوغ او به توانایی استفاده از مهارتهایش برای پیشرفتش کمکی نمیکند. وضعیت برای مافویو کاملا برعکس است. این فقط یک مهارت است که روابط او با دیگران را به طور جدی پیچیده کرده است.
تعامل بین شخصیتها
مافویو و اوجتسو همچنین در نقششان در میان داستان با یکدیگر تفاوت بارز دارند. فصل اول گیون بر روی شکوفایی عشق بین اونویاما و مافویو تمرکز داشت. فیلم ولی به شدت بر روابط پیچیده افراد تمرکز دارد. از جمله این افراد میتوان به آکیهیکی درامر اشاره کرد. فیلم در وهله اول به رابطه آکیهکی با دوست پسر سابق و دوست فعلی اوجتسو و رابطه غیرقابل جبرانش (در ابتدا) با هاروکی میپردازد. تضاد بین زندگی عاشقانه مافویو و اونویاما در کنار وضعیت نا به سامان اوجتسو، آکیهیکو وهاروکی، امری کاملاً واضح است.
من تمام تلاشم را میکنم که در این وضعیت نا به سامان، نسبت به کسی بدبین نباشم. با این حال، نمیتوانم بر روی اوجتسو به عنوان منبع بسیاری از این مشکلات چشم ببندم و با او همدردی کنم. من مطمئن هستم که مدافعان اوجتسو میگویند لزومی به همدردی و همدلی من با اوجتسو نیست. او ادعا میکند که عاشق آکیهیکو است. با این حال از او جدا میشود و به عنوان یک هم اتاقی با مزایای مختلف با او زندگی میکند. او هنگامی که یک شریک عاشقانه جدید پیدا میکند آکیهیکو را از خانه مشترکشان بیرون میکند. همه اینها منجر به دعوای فیزیکی نیز میشوند.
متنفر بودن از او وقتی این کار را میکند کار سختی نیست. من واقعاً تلاش خود را در راستای پذیرش او میکنم. سعی میکنم مبارزات عاطفی او را برای آن چه که هست ببینم. سعی میکنم بفهمم که افراد پیچیده هستند. با این حال، هنوز هم بعضی چیزها وجود دارند که نمیتوانم به راحتی از کنار آنها بگذرم. اوجتسو همیشهای در میان هالهای از انرژی منفی قرار دارد که نمیتوان خیلی هم منطقی به آن نگاه کرد.
واکنشهای احساسی شخصیتها
صدمات عاطفی که اوجتسو به آکیهیکو وارد میکند در ادامه گریبان هاروکی را میگیرد. این اتفاق تماشای بیطرفانه فیلم گیون را دشوارتر میکند. صحنه مشکوک بین آکیهیکو و هاروکی باعث شد که من از اوجتسو عصبانی شوم، با این که حتی در صحنه هم حاضر نبود. آکیهیکو مسئول اعمال خودش است و من به هیچ وجه بحثی در این رابطه ندارم. به دنبال بهانهای برای رفتار او هم نیستم.
او هیچ وقت سابقه سالمی در رابطه با الگوهای رفتاری خود نداشته است. حرفی که زدم بهانه نیست، بلکه توضیح است. برون ریزی ناگهانی احساسات آنها یک عمل منطقی به نظر میرسد، این باعث میشود که هاروکی صدمه دیده و آسیب دیده رها شود.
از بین همه شخصیتهای موجود در این وضعیت، بیان احساسات هاروکی بیشتر از همه برای شخص من پذیرفتنی است. هنگامی که با یک واقعه آسیب زا از نظر روحی رو به رو میشود، اولین واکنش غریزی او این است که موهای خود را کوتاه کند. خود من هم در زندگی کارم به اینجا کشیده است! بهتر است خیلی هم در تلاطمهای عاطفی خودم غرق نشوم؛ با این حال، گفتنش ضرری ندارد. چند سال پیش حادثهای ناشی از اضطراب در اواخر شب رخ داد؛ اتفاقی که شامل من، یک قیچی و یک آینه بود. به همین دلیل است که تماشای وضعیت بین اوجتسو و آکیهیکو از طرف من خیلی هم بی طرفانه نخواهد بود. تفسیر من از وقایع مرتبط به هاروکی منجر میشود که موضع نرم تری نسبت به تخلفات آکیهیکو داشته باشم.
من در اینجا بی طرف نیستم و وانمود نمیکنم که هستم. تفسیر شما از وقایع ممکن است بسته به مکانی که برای حضور در داستان انتخاب میکنید، متفاوت باشد. ممکن است ما نظرات کاملاً مخالفی با هم داشته باشیم.
نقاط تاریک گیون
اولین برخورد غریزی مخاطبان با این نوع از پیچیدگیها این است که رابطه آکیهیکو و هاروکی را به دلیل شروع مشکوک آن ناسالم بدانند. من واقعاً مایل به پذیرش این حرف نیستم، حتی اگر از نظر احساسی روی هاروکی سرمایه گذاری کرده باشم و شرایط واقعا او را آزار داده باشد.
با این که مسمومیت رابطه آکیهیکو و اوجتسو در ابتدا به وضوح مشخص است اما من قدردان روایتهایی هستم که درک متفاوتی از اوضاع آشفته موجود دارند؛ روایاتی که جنبههای منفی را کنار میگذارند و یا به دنبال پیدا کردن بهانه برای آن نیستند. آکیهیکو رابطه خود را با اقدامی مشکوک آغاز کرد و این بسیار وحشتناک است.
با این حال، این نقطه شروع تاریک به روند داستان اجازه میدهد تا باعث شود مخاطب در ادامه فیلم میزان بسیار زیادی از رشد این شخصیت را کشف کند.
این روزها شاهد داستانهای متفاوتی هستیم. من مطمئن هستم که وضعیت موجود در فیلم هم واکنشهای متفاوتی با خود به همراه خواهد داشت و موضوعی برای گفت و گوهای متفاوت خواهد بود. داستان هاروکی و آکیهیکو برای افرادی که نمیتوانند عناصر ظریف داستانی را به هم ربط دهند داستان مناسبی نیست. من به یاد میآورم که هنگام پخش فصل اول بحثهای زیادی حول این که یوکی فردی سمی است وجود داشت. من میتوانم این افراد را تصور کنم که در حال تماشای فیلم با روایتی آسیب زننده هستند. به هر صورت لازم است که روایت را نقد کنید. اگر داستانی به شما بیش از حد صدمه میزند آن را رها کنید. من از کسانی که درباره فیلم بحث میکنند میخواهم نظر کسانی را که متفاوت از آنها به روایت نگاه میکنند عوض نکنند. هیچ تفکر سیاه و سفید محضی وجود ندارد.
پیچیدگی روابط
بنابراین بله، من به رابطه بین آکیهیکو و هاروکی علاقه مندم، حتی با وجود جنبههای پیچیده روابطشان. یک رابطه لازم نیست کامل باشد تا بتواند شایستگی حضور در یک روایت را داشته باشد. برای ساخت و پرداخت نمایشی جالب یا ارزشمند، مجبور نیستیم از جنبههای متفاوت چیزها چشم پوشی کنیم. و صد البته، نیازی نیست که از آن به عنوان الگویی برای روابط خود استفاده کنیم. پیچیدگیهای موجود در افراد و روابط متفاوت است؛ مسافت پیموده شده برای هر کس ممکن است متفاوت باشد.
ترانه اصلی
آخرین نکتهای که قصد صحبت در رابطه با آن را دارم آهنگ اصلی فیلم گیون است. در حالی که فصل اول با نوشتن متن شعر Fuyu no Hinashi توسط مافویو ساخته شد، این فیلم به دنبال خلق Yoru ga Akeru است. Fuyu no Hinashi درباره غم و اندوه مافویو، برون ریزی و رشد شخصیتی او توسط احساساتش بود. متن ترانه Yoru ga Akeru بر روابط و چگونگی پیشبرد مثبت اتفاقات از میانه یک واقعه منفی تمرکز دارد.
متن ترانه
بالای دیوار سفید تغییرناپذیر
حتی اگر من نخوابم، آفتاب طلوع خواهد کرد
همانطور که در حال تماشا هستم
خورشید میتابد و زمان به جلو میرود
فصولی که در آنها با تو زندگی کردم
کم کم از من دور میشوند
من این گونه در شب گم میشوم
دردناک است
حتی اگر من نخوابم، آفتاب طلوع خواهد کرد
همان طور که در حال تماشا هستم
همه چیز تغییر میکند، همه چیز به پایان میرسد
همه چیز آغاز میشود
من میتوانم بدون تو زندگی کنم
برای من اما غم انگیز است
ببین، طلوع آفتاب نزدیک است
سپیده دم است
شکوفه زدن در بهار، پژمردن در پاییز
اما بارها و بارها، دوباره جوانه میزند
موضوع ” تا این جا ” نیست، بلکه ” از اینجا ” است
من میفهمم
حتی اگر من نخوابم، آفتاب طلوع خواهد کرد
دستهای به هم پیوسته در نهایت از هم جدا میشوند
حتی اگر راه خود را گم کنم
گریه و فریاد سرانجام متوقف میشود
من میتوانم بدون تو زندگی کنم
حتی اگر من را دوست نداشته باشی، دلم برایت تنگ میشود
ببین، طلوع آفتاب نزدیک است
سپیده دم است
هنگامی راکه هیچ کس نمیداند آیا آرزو تحقق مییابد
امید مینامند
حتی بدون تو، سپیده دم میآید
دستهای به هم پیوسته در نهایت از هم جدا میشوند
در پایان شبی طولانی، فرد نور را میبیند
حتی اگر ترسیده باشم، میتوانم به زندگی خود ادامه دهم
هنگامی که خورشید طلوع میکند، من دوباره شروع به راه رفتن میکنم
ببین، طلوع آفتاب نزدیک است
من هم خوب خواهم شد
ببین، به زودی خواهد آمد، همین جا
سپیده دم است
ترانهای برای امید
این ترانه بر روی تغییر، تجدید، رها کردن و خوش بینی نسبت به آینده پیش رو با وجود تمام تاریکیها متمرکز است. این ترانه ممکن است با تمام روابط موجود در فیلم ارتباط داشته باشد، با این حال تمرکز ویژه آن بر روی وضعیت آکیهیکو است. حرکت او در میان بسیاری از احساساتش متضاد است. اساساً، آکیهیکو است که تغییر میکند. او به سمت بهتر شدن پیش میرود. آکیهیکو در میانه تاریکیها شروع به دیدن نوری در افق میکند.
این بدان معنا نیست که هر آن چه او تجربه کرده و با دیگران انجام داده است پاک میشود. با این حال، او تغییر میکند. آکیهیکو از ادامه دادن در مسیری سمی، دردناک و توام با سو استفاده و عدم اطمینان دست میکشد. او، اوجتسو را رها میکند. پس از این که سرانجام برای همیشه با اوجتسو قطع ارتباط میکند، آغازگر مسیری جدید با هاروکی میشود. این اتفاق شبیه به روند تغییر مافویو در غم و اندوه و کنترل رابطهاش با اونویاما است.
تغییرات هنگامی آشکار میشود که وی از هاروکی اجازه میگیرد تا او را لمس کند؛ اتفاقی که هاروکی اجازه انجام آن را به وی میدهد. در ادامه در حالی که یکدیگر را در آغوش گرفتهاند او عشق خود را نسبت به او اعتراف میکند. آنها متوجه میشوند که عشق موجود در بینشان حتی اگر در شرایطی پیچیده قرار داشته باشند باز هم ارزش کاوش را دارد. این دو میتوانند با هم آینده داشته باشند. آینده ای که حتی با وجود تاریکیهای حال حاضر میتواند درخشان باشد؛ سپیده دم است.
نتیجه گیری
در مانگا با وجود روایت کلی هنوز تاکید بر روابط دوستانه بین اونایاما و مافویو است. بنابراین، اگر انتقادی هم داشتم آن این بود که در تمام مدت فیلم به عنوان مخاطب کمی از این احساسات محروم بودهام. ما با بخشهایی از آن در پایان بندی فیلم رو به رو میشویم. حتی با وجود این شکاف، فیلم از نظر احساسی برای من فیلمی طنین انداز بود. احساسات پیچیدهای از زندگی شخصی خودم در کنار تاریخچه روابط موجود بین شخصیتهای فیلم برای شخص من به قدر کافی برانگیزاننده بوده است. فیلم گیون ارزش انتظار را داشت.
دانلود انیمه گیون
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…