تلماسه فیلمی سینمایی در ژانر علمی تخیلی است که توسط دنی ویلنوو کارگردانی شده. این اثر از رمانی با همین نام اقتباس شده. با ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی همراه باشید.
اطلاعات کلی
نام | تلماسه (Dune) |
تهیهکننده | دنی ویلنوو |
منتشر کننده | برادران وارنر پیکچرز |
کارگردان | دنی ویلنوو |
نویسنده | جان اسپیتز، دنی ویلنوو، اریک راث |
آهنگساز | هانس زیمر |
فروش | 220 میلیون دلار |
تاریخ انتشار | 3 سپتامبر 2021 |
ژانر | علمیتخیلی حماسی |
مدت زمان | 156 دقیقه |
دو رمان علمیتخیلی و ضد فرهنگ
در گذشته، دو رمان بزرگ علمیتخیلی ضد فرهنگِ غالب وجود داشت: اولی رمان آزادیخواهانه “بیگانهای در سرزمینی بیگانه” (Stranger in a Strange Land) اثر رابرت هنلین که کلمهی “grok” (بهمعنی دریافتن چیزی بهصورت ناخودآگاه) را تا چند سال مرسوم کرد. البته امروزه دیگر بهندرت در جدول کلمات به چشم میخورد. دومی رمان “تلماسه” (1965) (Dune) اثر فرانک هربرت. این رمان تمثیلی ژئوپلتیکی و آیندهنگر که ضدمشارکتی، طرفدار رادیکالیسم زیستبومی و اسلامدوستانه بود. اینکه چرا تولیدکنندگان بزرگ و شرکتهای عظیم چندین دهه به دنبال اقتباس فیلمیِ ایدهآل از این اثر ارزشمند بودهاند، پرسشی فراتر از محدودهی این مقاله است، اما پرسشی است جالب.
من در دهه 1970 در قامت نوجوانی پرادعا، رمانهای علمیتخیلی زیاد نمیخواندم. حتی علمیتخیلیهای ضد فرهنگ را هم نمیخواندم، بنابراین رمان “تلماسه” را هم نمیشناختم. زمانیکه فیلم اقتباسی دیوید لینچ از این کتاب در سال 1984 با حمایت تهیهکننده بزرگ دینو د لورنتیس منتشر شد، آن را نخوانده بودم.
بهعنوان یک جوان بیست و اندی سالهی پرمدعای خوره فیلم که هنوز به آن درجهی حرفهای هم نرسیده بودم، تنها چیزی که برایم اهمیت داشت این بود که این فیلم را لینچ ساخته است. اما بنا به دلایلی –شاید به این خاطر که کنجکاو هستم بدانم اگر بهجای نابوکوف و ژنه به آثار هربرت و هنلین روی آورده بودم زندگیام چه تغییری میکرد- اخیراً خواندن کتاب هربرت را آغاز کردهام. بله، نثری سنگین و قدیمی دارد و دیالوگها اغلب سنگینتر هم هستند. اما من خیلی آن را دوست داشتم، بهخصوص نحوهی رشتهرشته کردن تفسیرهای اجتماعیاش با صحنههای اکشن مناسب و تعلیق پرتنش برای پر کردن یک تسلسل قدیمی.
روایتی آیندهگرا از دریچهی نگاه ویلنوو
این اقتباس سینمایی تازه از رمان مذکور به کارگردانی دنی ویلنوو و فیلمنامهای با مشارکت او، اریک راث و جون اسپیتز، آن صحنهها را بهگونهای باشکوه به تصویر میکشد. همانطور که بسیاری از شما میدانید، داستان “تلماسه” در آیندهای بسیار دور اتفاق میافتد. در این دوره، بشریت در بسیاری جنبههای علمی تکامل پیدا کرده و در بسیاری جنبههای معنوی نیز جهش یافته است. افراد حاضر در این داستان دیگر بر روی کره زمین زندگی نمیکنند. آنها در سیارهای به نام آراکیس روزگار میگذرانند.
خانواده امپراطوری آتریدس مسئولیت حکمرانی بر این سیاره بیابانی را برعهده دارد. آنها در یک بازی قدرت که ما اطلاع زیادی از چگونگی آن نداریم به این سلطنت رسیدهاند. در این سیاره مادهای ارزشمند به نام “اسپایس” –که برای شما تمثیلگرایان محیطزیستی بهعنوان مخاطب، چیزی همجایگاهِ نفت خام است- وجود دارد و خطرات عدیدهای را برای افراد غریبه و بیگانه بههمراه دارد (که این افراد برای شما تمثیلگرایان ژئوپلتیکی بهعنوان مخاطب، چیزی شبیه وسترنرها هستند).
رماننویس و کارگردان؛ اشتراک در روش داستانگویی
اینکه بگویم من فیلمهای قبلی ویلنوو را تحسین نکردهام، چیزی شبیه دست کم گرفتن آثار او است. اما نمیتوانم انکار کنم که فیلمی که از روی این کتاب ساخته است بهطرز فوقالعادهای رضایتبخش است. یا باید بگویم اقتباس او از دو سوم کتاب را. (این فیلمساز میگوید نیمی از کتاب را اقتباس کرده اما معتقدم که برآورد من صحیح است). در تیتر آغازین فیلم این عبارت نوشته شده است: “تلماسه قسمت 1″؛ در حالیکه این فیلم دو ساعت و نیمه، یک تجربه حماسی اصیل به دست میدهد، اما نمیتوان گفت داستان در بطن خود چیزی فراتر از این دارد.
دیدگاه خود هربرت به همبستگیهای داستانگویی ویلنوو نزدیک است، به حدی که او ظاهراً حس میکند اجباری برای پیوند دادن ایدههای خودش به این اثر وجود ندارد. اگرچه وینلوو از آن دسته فیلمسازان زندهای است که کمترین استفاده را از زبان طنز میکند، اما این رمان آنقدرها هم سرشار از قسمتهای خندهآور نیست. بخش خوب ماجرا این است که وینلوو به یادداشتهای کوتاه و ناچیز فیلمنامه هم احترام میگذارد، که من گمان میکنم این مورد از راث میآید.
خلق صحنههایی چشمنواز بهمدد یک گروه حرفهای
در سرتاسر فیلم، کارگردان با همکاری تکنسینهای فوقالعادهای همچون گریگ فریسرِ فیلمبردار، جو واکر تدوینگر و پاتریس ورمر طراح تولید، موفق میشود قدم در مرز باریک بین عظمت و شکوه از میان سکانسهای هیجانآفرین جاهطلبانهای از جمله سکانس تست گوم جبار، نجات گلهدار، سکانس اضطرابآور تاپترِ گرفتار در طوفان و بسیاری از برخوردها و حملات در بیابان، بگذارد.
اگر “تلماسه”باز نیستید، این حرفها و فهرستها بهنظر برایتان بیهوده میآیند و با خواندن نقد و بررسیهای دیگری از این فیلم، احتمالاً بابت سخت بودن لحن این مقاله گلهمند خواهید شد. اگر توجه کنید میبینید که اینچنین نیست، و درمییابید که با تفسیر و تشریح فیلمنامه، به ارزش واقعی آن و خوب بودناش میتوان پی برد. البته در اغلب مواقع چنین است و برای همه خواندگان اینچنین این مورد صادق نیست. اما اگر از طرفداران فیلم علمیتخیلی نیستید، شاید دلیلی نداشته باشد که جذب “تلماسه” شوید. از طرفی، میزان تاثیر این رمان بسیار عظیم است، بهویژه در مورد جورج لوکاس. عارفان بزرگ در جهانِ “تلماسه” عنصر عنوانگونهای به نام “صدا (وُیس)” دارند که در نهایت به نام “ترفندهای ذهنی جدی” (جدی: قهرمانان اصلی در سری فیلمهای جنگ ستارگان لوکاس) تغییر یافت.
تداعی شخصیتهای رمان با گروه بازیگران شایسته
گروه عظیم بازیگران وینلوو، کاراکترهای هربرت را که نسبت به افراد کهنالگوییتر صحبت میکنند، بهخوبی مجسم مینمایند. تیموتی شالامی در نمایش اولاش در نقش پل آتردیس شدیداً بر روی عنصر خامی تکیه میکند. اما وقتی کاراکترش به قدرت خود پی میبرد و درمییابد چگونه سرنوشت خود را دنبال کند، بهطرز قانعکنندهای از پس نقش برمیآید. اسکار اسحاق در نقش پدر پل (دوک) یک نجیبزاده است. ربکا فرگوسن نیز در نقش جسیکا (مادر پل)، شخصیتی است مرموز و تندخو. زندایا در نقش چانیِ تیزهوش ظاهر میشود. کینزِ اکولوژیست (بومشناس)، در یک انحراف آشکار از رمان هربرت، تغییر جنسیت داده و شارون دانکن-بروستر این نقش را با نمایش نیرویی هراسناک ایفا میکند.
اختلاف میان کارگردان و شرکت توزیعکننده
مدتی قبل، ویلنوو با اظهار شکایت از “وارنر مدیا” که قصد دارد “تلماسه” را همزمان با نمایش آن در سینماها پخش کند، گفت که این فیلم “بهمثابه ادای احترامی به تجربه پخش روی پردهی بزرگ” ساخته شده است. در آن زمان، این ایده برای من بهنظر دلیلی احمقانه برای ساختن یک فیلم میرسید. با دیدن “تلماسه”، حالا حرف او را بهتر درک کرده و بهنوعی تایید میکنم.
ارجاعات گسترده به آثار مهم تاریخ سینما
فیلم سرشار از اشارات و ارجاعات سینمایی است و عمدتاً به تصاویر مربوط به سنت چشماندازهای سینمایی عالیرتبه اشاره میکند. با توجه به وجود بیابان، مطمئناً به فیلم “لورنس عربستان” هم اشاره دارد. در صحنهی معرفی استلان اسکاشگورد در نقش بارون هارکونن کچل نیز به فیلم “اینک آخرالزمان” اشاره دارد. این فیلم به “2001: ادیسه فضایی” نیز ارجاع میدهد. حتی ارجاعات بحثبرانگیز اما غیرقابل انکاری نیز به فیلمهای کلاسیکی همچون “مردی که زیاد میدانست” هیچکاک و “صحرای سرخ” آنتونیونی دارد. موسیقی متن ” let’s-test-those-subwoofers ” از هانس زیمر، کریستوفر نولان را برای تماشاگر تداعی میکند. (موسیقی او همچنین به قطعه “لورنس” از موریس ژار و قطعه “اتمسفر” اثر گئورگ لیگتی برای فیلم “2001” اشاره دارد). اما پژواکهای بصریای از نولان و همچنین ریدلی اسکات در فیلم وجود دارد.
این موارد بسته به خُلق آنی یا تمایل عمومی سینهفیلهای خاص، یا آنها را قلقلک میدهد یا خشمگین خواهد کرد. من فکر میکردم آن موارد باعث منحرف شدن مخاطب از فیلم میشوند. اما آنها باعث منحرف شدن تماشاگر از خلاصه اصلی فیلم نشدند. من همیشه نسخه “تلماسه” لینچ را دوست خواهم داشت. این فیلم اثری رویاگونه و بهشدت سازشکار است (با توجه به گرایش لینچ هیچ جای تعجب نیست) که برای روش انتقال پیام هربرت کاربرد کمتری را دارد. اما به هرحال فیلم ویلنوو هم “تلماسه” است و ارزشهای خودش را دارد.
دانلود فیلم تلماسه
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…