دراگون بال (Dragon Ball) یک مجموعه انیمه ژاپنی است که اقتباسی از مانگایی به همین نام اثر آکیرا توریاما میباشد. با ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی همراه باشید.
اطلاعات کلی
نام | دراگون بال (Dragon Ball) |
تاریخ پخش | ۲۶ فوریه ۱۹۸۶ – ۱۹ آوریل ۱۹۸۹ |
کارگردانها | دایسکی نیشیئو، مینوری اوزاکا |
سبک | اکشن، رزمی، کمدی، فانتزی، ماجراجویی |
قسمتها | 153 |
موسیقی | شونسوکه کیکوچی |
شبکه | Fuji TV |
نویسنده | هاجیمه ساتسوکی، هیروکو میازاکی، کاتسویوکی سومیساوا |
نقد و بررسی مجموعه دراگون بال
از آگوست گذشته، من برای هر قسمت از انیمه دراگون بال نقدی را یادداشت کردهام. به طور معمول هفتهای سه تا چهار بار این کار را انجام میدهم. با این کار به آرامی در ماجراهای گوکو جوان و دوستانش گام برمیدارم. برای شخص من این کار تاکنون یک تجربه سرگرم کننده بوده است. با این که از زمان تحصیل در دوره راهنمایی دیگر این مجموعه تلویزیونی را ندیده بودم، اما به طرز عجیبی دراگون بال تأثیر زیادی در زندگی من داشته است. به عنوان یک بزرگسال، بیشتر درباره تأثیرات فرهنگی دراگون بال اطلاعاتی را از منابعی مختلف جمعآوری و مطالعه کردهام.
دیدگاه کلی
دراگون بال در ابتدا به صورت مانگا توسط آکیرا توریاما (Akira Toriyama) نوشته شد. بعدتر این مجموعه به صورت انیمهای درآمد که اگر اشتباه نکنم به طور هفتگی در تلویزیون پخش میشد. دو نکته در این رابطه حائز اهمیت است: اول این که دراگون بال اقتباسی از رمان چینی “سفر به بخارا” است. توریاما برخی مواقع نمیداند که داستان را چه طور ادامه دهد. این باعث شده است که او بعضی از فصلها را صرفا سر هم بندی کرده باشد. نتیجه این کار سرعت عجیب و غریب روند داستان است. وقتی قسمت مورد نظر ساختاری قوی دارد و شبیه ترین حالت خود را به سفر به بخارا دارد، همه چیز عالیست. مثل مواقعی که موجودات عجیب با مشکلات عجیب و غریب در مناطق بیگانه در حال سفر هستند. اما وقتی از مسیر خود خارج میشود، به خصوص در قسمتهای تورنومنت و مسابقات، این هماهنگی از بین میرود.
شاید بهتر است قبل از صحبت در رابطه با روند مجموعه، در رابطه با پیش فرضها صحبت کنیم. دراگون بال با ” بولما ” آغاز میشود؛ یک نابغه جوان در عرصه فن آوری که پسر کوچکی او را در ناکجا آباد همراهی میکند. پسرک دم یک میمون را دارد و به تنهایی با چیزی مربوط به پدربزرگش که یک گوی نارنجی با چهار ستاره قرمز است زندگی میکند. به نظر میرسد که این گوی یک دراگون بال است. بولما امیدوار است که همه هفت گوی موجود دردنیا را جمع آوری کند تا بتواند اژدهای افسانهای، شنرون را احضار کرده و به یک آرزو دست پیدا کند. او قصد دارد برای داشتن یک دوست پسر آرزو کند. گوکو موافقت میکند که به او در این راه کمک کند و هر دو با هم به راه میافتند. اولین بخش این مجموعه که شامل حدود دوازده قسمت است بیشتر به معرفی نقشهای اصلی میپردازد.
شخصیتها
نقشهای اصلی دراگون بال عبارتند از: گوکو و بولما – اولونگ (خوکی که تغییر شکل میدهد) – استاد روشی (یک استاد هنرهای رزمی که پدربزرگ واقعی گوکو، گوهان را آموزش داده است) – یامچا (راهزنی با موهای زیبا که از دشمن دیرین به دوست و سپس به دوست پسر بولما تبدیل میشود) – پوار (گربه تغییر شکل دهنده یامچا) – امپراتور پیلاف شرور و همراهان او شو و مای.
در بخش اول آنها نقشه پیلاف را با آرزوی احمقانه اولونگ خنثی میکنند. اژدها این آرزو را برآورده میکند و گویها به مدت یک سال از دسترس خارج میشوند. آن چه گوکو میخواهد برگشتن گوی پدربزرگش است. او برای برآورده شدن این خواسته لازم است که یک سال صبر کند. در این بین، او با روشی برای انجام تمریناتش راهی میشود که با لانچ و کریلین ملاقات میکند. لانچ زنی مهربان با موی آبی است ولی وقتی عطسه میکند بدجنس و بور میشود. کریلین، خواه عطسه کند یا نه، همیشه کچل و به نوعی بدجنس است. بله، فراموش کردم ذکر کنم که گوکو در طول ماه کامل به هیولایی میمون وار تبدیل میشود. در این بازه زمانی آنها برای متوقف کردنش مجبورند با او سر و کله بزنند تا بتوانند دمش را قطع کنند. خوشحالم که تا این جای کار این جزئیات را به یاد آوردهام.
شکل گیری داستان
از اینجای نمایش روند داستان دچار یک ریتم کاملاً ابتدایی میشود. گوکو و دوستانش برای شرکت در مسابقات جهانی هنرهای رزمی تمرین میکنند. مسابقات اتفاق افتاده و بیش از 8 قسمت به طول میانجامند. معمولاً پس از پایان مسابقات سر و کله دراگون بالها پیدا میشود. شخصیتها به دنبال فرد شروری برای مبارزه میگردند. آرزو میکنند و آدم بد قصه را به سزای اعمالش میرسانند و دوباره تمرینات خود را برای مسابقات بعدی شروع میکنند. به عنوان مثال پس از سری اول مسابقات، گوکو باید با ارتش ریبون (Ribbon Army) بر سر دراگون بالها بجنگد. او یکی یکی با رهبران RRA وارد مبارزه میشود. از برجهای عجیب و غریب پر از تله بالا رفته و در غارهای دزدان دریایی غیب میشود. او سرانجام با برخی از افراد در سرزمینی به نام کورین آشنا شده و بنای دوستی را با آنها پایه ریزی میکند.
او از برج بالا میرود، گربه را تعقیب میکند و با یک مزدور شیطانی میجنگد. سرانجام، او پدر دوست خود را از دنیای مردگان برمیگرداند و RRA را نابود میکند. تمرینات و ماجراهای بیشتری در ادامه وجود دارد؛ یک تورنمنت دیگر و دشمنی تازه. پس از این یکی است که پیکولو ظاهر میشود. گوکو باید در یک تورنمنت دیگر با پیکولو جونیور مبارزه کند. مردم میمیرند و توسط دراگون بال بازگردانده میشوند. شهرها نابود میشوند. یامچا و بولما خیلی دعوا میکنند. روشی منحرف است. گوکو و کریلین بزرگ میشوند. همه این اتفاقات هم زمان با همان ریتم ماجراجویی، تمرین، مسابقات و آرزو کردن رخ میدهند.
ماجراجوییهای جذاب
یک موضوع مهم وجود دارد؛ در ابتدای نمایش گوکو با چیچی و اوکس کینگ ملاقات میکند. او موافقت میکند که با چیچی ازدواج کند. هنگامی که آنها در پایان نمایش دوباره ملاقات میکنند چیچی او را در آغوش میگیرد. این یک صحنه خیلی شیرین است اما همه چیز مطابق با یک ریتم ثابت اتفاق میافتد.
بهترین قسمتهای این مجموعه تلویزیونی مربوط به بخشهای ماجراجویی است؛ به خصوص آنهایی که به صورت خودمختار اتفاق میافتند. بهترین قسمت برای من بدون شک یکی از همینهاست؛ قسمتی با عنوان “طاعون و وحشت”. در این قسمت گوکو را میبینیم که به تنهایی در حال تمرین است، زیرا روشی احساس میکند دیگر نمیتواند گوکو را آموزش دهد.
او به دهکدهای میرسد که توسط یک زوج راهزن به نام طاعون و وحشت مورد استثمار قرار گرفته است. آنها چیزی شبیه به گردابی جادویی در اختیار دارند که افراد را به درون خود میمکد. اگر آنها از یک نفر نام ببرند و آن شخص اعلام حضور نکند توسط گرداب به نوعی مایع تبدیل میشود و آن دو قدرتش را مینوشند. گوکو در گرداب گیر میکند. او در آنجا ادرار میکند تا طاعون و وحشت گمان کنند به مایع تبدیل شده است. وقتی بیرون میآید ورقها را برمیگرداند و آن دو را مجبور میکند تا برای روستا کار کنند تا آن چه را که تا الان دزدیدهاند بازپرداخت کنند. درگیری خنده داری وجود دارد که به نظر میرسد مستقیم از داستان سفر به بخارا اقتباس شده است. این بخش یک تقطیر خوب برای داستان است!
نکات مثبت
نکات مثبت بسیاری در این نمایش وجود دارد. از صحنههای اکشنی که به خوبی متحرک شدهاند گرفته تا جهان ساختگی و افراد موجود در آن. صحنههای اکشن اغلب بسیار خنده دار از آب درآمدهاند. دنیای به تصویر کشیده شده و افراد آن هم گرم و به یاد ماندنیاند. شما به راحتی احساس میکنید که در گوشه و کنار تصویر میتوانید هر چیز و هر کسی را پیدا کنید. سرعت پیشرفت دنیای ساختگی هم متناسب است؛ دنیایی که ما به مرور زمان از زاویه چشمان گوکو در حال تماشای آن هستیم.
علی رغم وجود برخی نکات عجیب در رابطه با تصویرسازی افراد از نژادهای مختلف، دنیای دراگون بال بسیار متنوع است. به گمان من بسیار واضح است که گوکو سفر خود را از منطقهای در چین آغاز میکند. در طول راه، ما با افرادی مانند سونو ملاقات میکنیم که در منطقهای قطبی زندگی میکند. نام، در بیابان زندگی میکند و به نظر میرسد فردی هندی است. بورا و اوپا که از برج کورین محافظت میکنند، به نظر بومی آمریکایی هستند. علاوه بر اینها دهها شخصیت دیگر از فرهنگهای مختلف دنیای واقعی در این انیمه به نمایش در میآیند. هم چنین حیواناتی مانند اولونگ و بسیاری دیگر که به طور معمول در طول نمایش ظاهر میشوند را نباید دست کم گرفت. بهترین بخشها در حین برگذاری مسابقات، نمایش جمعیت متنوع حاضر در صحنه است.
نکات آموزنده
هیچ یک از صحنههای متنوع موجود در نمایش، دست کم به عقیده من، کلیشهای و سر هم بندی نیست. توریاما میخواست جهانش را به تنهایی در همان جایی که در آن زندگی میکند، خلق کند. جهان به تصویر درآمده او افراد خاص، آداب و رسوم به خصوص، ایدهها، سبکهای معماری و هر چیز که فکرش را بکنید در بر دارد. در دنیای او مردم عزیزان خود را گرامی میدارند.
آنها تلاش میکنند تا رفتار و عملکرد بهتری داشته باشند. آنها بهترین خود را در دنیایی که میتواند خصمانه باشد به انجام میرسانند. غالباً از طریق تجربه مهربانی است که مردم میفهمند خوب بودن بهتر از بد بودن است. این قسمت اصلی از فلسفه اخلاقی توریاما در دراگون بال است: ممکن است بدی همواره در اطراف ما باشد، اما کسانی که خوب هستند همیشه ظرفیت بهتری برای رشد دارند. در نهایت خوب همیشه میتواند بر بدی غلبه کند. در این فلسفه فکری هیچ بخشی خاکستری نیست، اما باز هم با این وجود رویه دلنشینی برای مخاطب است.
این منش از چند طریق انجام میشود. واضحترین حالت برای گوکو اتفاق میافتد. او که به اندازه کافی سرشت پاکی دارد که میتواند سوار بر ابر نیمبوس شود، به مرور زمان قوی و قویتر میشود. در گذر زمان سرعت او هم برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی بیشتر میشود؛ حتی زمانی که حریفش هم برای شکست دادن او در حال تمرین است.
دوستیها
موضوع بعدی یکی از مضامین بدون تناقض و دل انگیز دراگون بال است: این که شما میتوانید از دشمنتان یک دوست بسازید. یامچا، تین، كیاوتزو، لانچ، كریلین و سرانجام پیكولو، همه به عنوان رقبا یا دشمنان صریح گوكو شروع به ایفای نقش کردند؛ سرانجام همه با هم دوست شدند. تنها این دوستی بود که به آنها اجازه میداد به سطوح واقعی قدرت خود دست پیدا کنند. دنیای دراگون بال دنیایی است که ارتباط و مهربانی در آن به قدرت منجر میشود و نه برعکس. گوکو به دوستانش لطف میکند و متعاقبا آنها به خواستههای او توجه میکنند. اگر بخواهیم خوش بینانه نگاه کنیم، دراگون بال داستانی در مورد این است که چگونه دوستی و خوب بودن میتواند دنیا را نجات دهد. متأسفانه قدمهای اشتباهی هم دراین مجموعه نمایشی وجود دارند.
نکات منفی
اول، یک مورد کاملاً اساسی: سرعت روند موجود در هر قسمت میتواند تا حد زیادی کند و آهسته به نظر برسد. وقتی شما روزانه حداکثر یک اپیزود را تماشا میکنید، این که برای مدت 8 قسمت شاهد مبارزه گوکو و خون آشام تین باشید باعث میشود احساس کنید هیچ چیز هیچ وقت قرار نیست تمام شود! این مساله منجر به این میشود که در این گونه از مبارزات به اندازه کافی تنش اتفاق نیفتد. گرچه بعضی از قسمتهای مبارزات جالب هستند، اما این دلیل کافی نیست که همان مبارزه لعنتی برای چندین هفته من را هیجان زده کند.
این مسئله منجر به مشکل دوم میشود: شما اغلب میتوانید بفهمید که به کجای انیمه بودجه و وقت کمتری اختصاص داده شده است. در حالی که چند سکانس متحرک واقعا نفسگیر وجود دارد، مانند پرواز گوکو بر روی نیمبوس در میان دره در اوایل انیمه، سکانسهای بسیاری هستند که در آنها هیچ اتفاقی نمیافتد، تا جایی که ممکن است فکر کنید صفحه نمایشتان دچار مشکل شده است!
نژادپرستی
موضوعات بزرگ و بحث برانگیز دیگری هم در این انیمه پر طرفدار به چشم میخورند. همانطور که در بالاتر هم ذکر شد، تصویرسازی نگران کنندهای در رابطه با نژادهای متفاوت در دراگون بال اتفاق افتاده است.
افراد سیاه پوست اغلب با لبهای بزرگ و قرمز به تصویر کشیده میشوند. گویی راه دیگری برای بیان آن وجود ندارد. این اتفاق شرم آور است. برای مثال به شخصیتی مانند آقای پوپو که داستان سرایی دوره گرد است توجه کنید. آقای پوپو و بسیاری دیگر از شخصیتهای سیاه پوست شخصیتهایی عالی در نمایش هستند. آنها پویا و جالب توجهند. آقای پوپو فردی با اخلاق گرم و یک مربی قدرتمند است. او با صبر و حوصله به تواناییهای واقعی گوکو جامه عمل میپوشاند. فرمانده بلک، نامی منحوس که به عنوان دستیار وفادار ژنرال رد خدمت میکند، زمانی که نوشته روی دیوار را میبیند به رهبر سابق خود خیانت میکند. اینها شخصیتهایی بسیار خوب هستند، بنابراین شرم آور است که خیلی بد به نظر برسند.
نگرشهای فرهنگی نسبت به نژادهای مختلف در ژاپن غالبا با ایالات متحده متفاوت است. کمبود تجربه برخورد شخصی با سیاه پوستان یا تصاویر آنهاست که در اینجا بیشترین تقصیر را بر گردن دارد. این موضوع اتفاق مخربی نیست، اما یقینا امری ناموزون در پیش چشمان مخاطبان است.
شوخیهای شرمآور
پس از موارد بالا به شوخیهای جنسی میرسیم. من آدم کوته فکری نیستم، اما به خصوص در اوایل نمایش، تعدادی شوخی جنسی وجود دارد که حتی در سال 2019 هم هنوز پذیرفته نیست. در واقع اینها ممکن است باعث شود من از پخش قسمتهای ابتدایی برای فرزندانم صرف نظر کنم. نکته اول این است که گوکو هرگز شخص دیگری غیر از خودش وپدربزرگش را ندیده است.
او نمیداند زن چیست. هنگامی که او سر خود را بین پاهای بولما قرار میدهد تا بخوابد، اظهار میکند که او گویهای خود را از دست داده است. بولما وحشت میکند که نکند دراگون بال را از دست دادهاند؛ با این حال به زودی متوجه میشود که گوکو در واقع زیر لباس زیر او را نگاه کرده است. بعدتر، گوکو بین پاهای چیچی و دیگران را لمس میکند تا ببیند چه جنسیتی دارند. به نوعی به حقوق هرکسی که روی صفحه نمایش است با انجام این کار دست درازی میشود. اما گوکوی بی گناه که راهی بهتر از این بلد نیست.
بعد از این موضوع نوبت به روشی میرسد. او از بولما میخواهد که در ازای دراگون بال برای یک لحظه پیراهن خود را بالا بزند. در این قسمت سن و سال بولما تا حدی مبهم است. روشی به طور مکرر سعی در نقض حریم خصوصی زنان مختلف از جمله لانچ و بولما را در خانه خود میکند. اگرچه نقشههای او معمولا نقش برآب میشوند، اما هنوز هم این اتفاق میتواند باعث سپری شدن زمانی ناراحت کننده در پیش چشم مخاطب باشد. نکته ناراحت کننده این است که با وجود اینها و تصاویر نژادپرستانه، تماشای دراگون بال باید با هشدار همراه باشد. توصیه این انیمه به کودکان و نوجوانان بدون نوعی راهنمایی از طرف والدین امری غیرممکن است.
نتیجه گیری
دراگون بال خوب است! نکات بزرگ و مهمی در رابطه با ساختار و مفهوم وجود دارد، اما باز هم با توجه به این موارد دراگون بال یک مجموعه عالی و کلاسیک برای تماشا است.
نگرش سیاسی این مجموعه تلویزیونی تا حدی ساده لوحانه است. این نمایش دنیایی از افرادی است که به طور مداوم در معرض تسلط مهاجمان، راهزنان و ارتشهای سرکش قرار دارند. چه بسا همه اینها قبل از ورود پیکولو است. این جهانی است که فقط افراد قدرتمند میتوانند از ضعیفان دفاع کنند و نهادها ناتوان هستند.
این باعث شده است که این مجموعه تلویزیونی تفاوت به خصوصی با جهان بینی نمایشهای ابرقهرمانانه دیگر نداشته باشد؛ که اگر نخواهیم بگوییم مانند اکثر آنها فاشیستی رفتار کرده است، دست کم میتوانیم بگوییم کاملاً محافظه کارانه رفتار میکند. گوکو غالباً تنها چیزی است که بین دنیا و تهدیدهای باورنکردنی وجود دارد. سوال باید این باشد که اگر گوکو نبود، چه اتفاقی می افتاد؟ اگر گوکو سهل انگاری کند یا اگر اشتباه کند، چه میشود؟ این سوالات منجر به یک پاسخ کلاسیک است: وقتی مشکلات با مشت زدن قابل حل میشوند، عدالت در دست کسی است که بیشترین مشت را میزند.
گرایشهای سیاسی
به واقع میتوان گفت تمایلات سیاسی خود توریاما اگر چپ هم نباشد، لیبرال است. بسیاری از اشرار او لباس فاشیست میپوشند. بولما وارث یک ثروت هنگفت است. او از این امتیاز بینظیر خود برای سفر به دور دنیا و شکار یک دوست پسر استفاده میکند. در ادامه اما او از ثروتش برای کمک به دوستانش در مواجهه با تهدیدهای بزرگ استفاده میکند. در دراگون بال اکثر مردم فقیر هستند اما نیازهای خود را برآورده میکنند. قحطی و خشکسالی اتفاقات نادری است و معمولاً نتیجه کار دیگری است که نباید انجام دهند. توریاما بنا را بر این گذاشته است که اکثر مردم خوب هستند اما به محافظت در برابر افراد بد احتیاج دارند. اعتماد به چند جنگنده قوی ممکن است ناشی از بی اعتمادی خود توریاما به نهادهای مختلف باشد. این اتفاقی عادی است که در سری دراگون بال زد افراد شرور در جبهه دلالان املاک و مستغلات ایستادهاند.
سایر اشکال سرمایه داران غارتگر، که توسط نهادهای مسئول مهار نشدهاند، به عنوان بمب انرژی توسط توریاما به سوی افراد بد پرتاب میشوند. دولتها به معنای واقعی کلمه قادر به جلوگیری از این تهدیدهای جدید نیست ( تخریب سریع یک شهر توسط پیکولو باعث اتفاقی مشابه با هیروشیما و ناگازاکی میشود ). نهادهای کیهانی هم گویا کاری از دستشان برنمیآید.
تصادفی نیست که کامی پیکولو را نمیکشد ( در واقع آنها یک نفر هستند )؛ یا این که آنین در یافتن راهی برای کمک به نجات پدر چیچی در قسمت آخر مردد است. موسسات خطاپذیر هستند. مسئله این است که ما قرار است چه پیامی را برداشت کنیم. آیا باید به ناجی امیدوار باشیم؟ آیا باید خودمان را برای مقابله با آن آموزش دهیم؟ آیا کلید حل معما داشتن پیوند با دیگران است؟ شاید پاسخ همه اینها و مواردی دیگر است. آیا راه نجات ما در ارتباطمان با دیگران است یا در چند فرد قوی نهاده شده است؟ به نظر نمیرسد دراگون بال پاسخ مطمئنی برای این سوالات داشته باشد. اگر سری دراگون بال زد حرف بیشتری برای زدن داشت شما را در جریان قرار خواهم داد. با تشکر از همه شما برای خواندن این مطلب!
دانلود انیمه دراگون بال (Dragon Ball)
مطالب مرتبط
یک دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…
[…] از طرفداران انیمه از دراگون بال (Dragon Ball) به عنوان معروف ترین انیمه اکشن یاد میکنند. […]