نام فیلم | کروئلا (Cruella) |
کارگردان | کریگ گیلسپی |
ژانر | کمدی جنایی |
سال ساخت | 2021 |
بازیگران | اما استون – اما تامپسون – جوئل فرای |
کشور | ایالات متحده آمریکا |
تولید کننده | والت دیزنی پیکچرز – مارگ پلات پروداکشنر – گان فیلمز |
بر اساس | صد و یک سگ خالدار اثر دودی اسمیت |
توزیع کننده | استودیو سینمایی والت دیزنی – دیزنی پلاس |
زبان | انگلیسی |
فروش کل | 222.1 میلیون دلار |
IMDB | 10/7.4 |
Rotten tomatoes | 74% |
Metacritic | 59% |
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که کروئلا دویل، کاراکتر شیطانی فیلم “101 سگ خالدار” دیزنی، چگونه به این میزان از قساوت رسیده است که بخواهد توله سگها را بکشد و از پوست آنها برای دوختن کت خز استفاده کند؟ خوب، اگر میخواهید بدانید چرا، یک فیلم برای پاسخ به سوالتان وجود دارد: کروئلا (Cruella). دو بازیگر زن برنده اسکار در این فیلم نقش آفرینی میکنند. مدت زمان فیلم دو ساعت و 14 دقیقه است.
طبق گزارشها تولید فیلم نزدیک به 200 میلیون دلار هزینه داشته است. بخش عظیمی از این بودجه صرف تولید موسیقی متن متنوع از آهنگهای پاپ آشنای دهه شصت و هفتاد شده است. با تمامی اینها، فیلم هرگز به سؤالی که با وجود خودش مطرح میشود پاسخ درستی نمیدهد: چه چیز جدیدی میتواند ما را به همدردی با هیولای سگ کش فیلم اصلی وادار کند؟ هرچه بیشتر تلاش کنید، پیدا کردن ارتباط بین کروئلا و 101 سگ خالدار سختتر خواهد شد. به نظر میرسد که نمیتوان هیچ ارتباط اساسیای را به این دو فیلم دیزنی نسبت داد.
ترکیب عجیب و درهم و برهم
کارگردانی فیلم بر عهده کریگ گیلسپی بوده است. او دوربین را در حال پرواز و سوزنهای گرامافون را پایین نگه میدارد. وی چیزی مشابه با همین کار را در فیلم “I, Tonya” انجام داده است. کروئلا به طرز عجیبی چند گزینه محبوب مردمی را با هم ترکیب کرده است. یکی توضیح داستانی بنیادی برای شخصیتی قدیمی و تثبیت شده است. شخصیتی که به واقع نیاز به یک داستان زمینهای ندارد. کافیست به فیلمهای “سولو: داستانی از جنگ ستارگان”، “پن” و “ایندیانا جونز:آخرین جنگ صلیبی” نگاهی بیندازید. در سکانس آغازین آخرین جنگ صلیبی، ایندی در طول 10 دقیقه، شلاق، زخم چانه، کلاه و ترس خود از مارها را به دست آورده است.
گزینه دیگر مصداق ضرب المثل “پاداش کار خوب همه، حتی شیطان را هم باید داد” است. چنین پیامی در تلویزیون با درامهایی مانند “بیتس متل” و “راچد” و در سینما با بازسازیهای مختلف “هالووین” راب زامبی نمایش داده شده است. فیلمی که نمایش دهنده کودکی آزاردهنده قاتل سریالی به نام مایکل مایرز است. فیلم برنده جایزه اسکار، “جوکر و “چارلی و کارخانه شکلات سازی” تیم برتون هم از این گزینهها هستند. این فیلم به دلقکی به نام ویلی وونکا، شخصیتی غیرقابل فهم و شوم در قصههای رولد دال، دوران کودکی غم انگیزی بخشید. “مالفیسنت” یک فیلم دیگر با چنین رویکردی است. “ویکد” برادوی هم جادوگر شریر را قربانی تعصب معرفی میکند. شخصیتی که خصوصیات خود را پذیرفته و از آن به عنوان سلاحی علیه شکنجهگران استفاده میکرد.
فیلمنامه «کروئلا» هم در همین راستا است، یا دست کم گاهی تلاش میکند که باشد. اما کروئلا درهم و برهم است. اغلب به نظر میرسد که فیلم برای یادآوری این که قرار است به “101 سگ خالدار” ربطی داشته باشد متوقف میشود. فیلمنامه توسط دانا فاکس و تونی مک نامارا و برگرفته از داستانی از آلین بروش مک کنا، کلی مارسل و استیو زیسیس نوشته شده است. اگرچه از نظر تئوری فیلم از یک کارتون دیزنی اقتباس شده از کتاب دودی اسمیت، الهام گرفته شده است، اما شما میتوانید با تغییر دادن نام قهرمان، تعدادی از عناصر نمادین (مانند موهای یین یانگ کروئلا و رودستر بنتلی و سگهای خالدار) را به راحتی حذف کنید.
خصوصیت دیگر فیلم داشتن ویژگیهایی مشابه با “ماتیلدا”، “مادلین” یا “سرگذشت ناگوار، داستانهای لمونی اسنیکت” است. در واقع میتوان گفت که فیلم چیزی شبیه یه اقتباسهای بی شمار از داستانهای چارلز دیکنز است. داستانهایی که در آن یک کودک یا نوجوان سالم، در دنیایی از بزرگسالان بی فایده یا خیانتکار، درگیر توطئههایی برای سرقت یک شی یا افشای یک شخصیت بد میشود.
مطالب مرتبط: نقد و بررسی فیلم خانهای که جک ساخت (The House that Jack Built) + دانلود
روایت آغازین

دختری به نام استلا (با بازی اما استون) بدون این که بخواهد سگها را بکشد و پوستشان را بکند، صاحب یک سگ است. او به سگ خود علاقه دارد. در حین پیشروی داستان ما هیچگاه نمیبینیم که او به حیوانی ظلم کند یا حتی کلمهای ناخوشایند در مورد آنها از دهانش دربیاید. او سگهای خالدار را به خاطر مرگ تصادفی مادرش مقصر میداند. نقش این مادر خدمتکار را امیلی بیچام بازی میکند. این نفرت در واقع بیشتر یک عکس العمل انعکاسی است. نفرتی را در نظر بگیرید که در صورت غرق شدن یکی از عزیزانتان در اقیانوس، نسبت به آن خواهید داشت. این طور نیست که او به طور کلی به دنبال انتقام گرفتن از سگهای خالدار باشد. قهرمان ما (یا ضدقهرمان) یتیمی شرور و حیلهگر است. او در خیابانهای پر پیچ و خم لندن با یک زندگی محروم دست و پنجه نرم میکند.
استلا با چند نفر از دوستانش، جاسپر (جوئل فرای) و هوراس (پل والتر هاوزر) به کلاهبرداری و سرقت مشغول هستند. او که یک طراح باهوش است، در یک فروشگاه لباس مطرح شغلی پیدا میکند. استلا، ویترین مغازه را به نحوی جذاب چیدمان میکند. در این روند لباسی که گمان میکند زشت است را در ویترین تغییر میدهد. در ادامه چنین رفتاری استلا توسط بزرگترین فروشنده فروشگاه، طراح مد معروف، بارونس فون هلمن (اما تامپسون) استخدام میشود. بارونس یک دیوانه کنترلگر است. او از کارکنان خود سوء استفاده میکند. با این حال، بارونس نزدیکترین چیز به مربی و مادری است که استلا از زمان مرگ مادرش در کنار خود داشته است.
از طریق ترکیبی از حوادثی بیش از حد درهم پیچیده که اینجا قابل بازگویی نیست، داستان به یک رقابت بین نسلی در بین زنانی خلاق در محل کارشان تبدیل می شود. استلا به طرز غریبی از این که بارونس از او سوء استفاده کرده و ایدههایش را میدزد، عصبانی میشود. با گذشت زمان، او به تدریج میآموزد که بارونس چه شخصیت پستی دارد. استلا با خودش عهد میکند که او را تحقیر و نابود کند و جایگاه او را به عنوان برترین طراح مد لباس در لندن در اختیار بگیرد.
در مجموع، چنین فضایی چیدمان چندان بدی برای یک کمدی-درام پرقدرت نیست؛ جهانی که هوشمندانهتر و رنگارنگتر از دنیایی است که ما در آن گیر کردهایم. این در حالیست که جاسپر و فرای هرگز احساس نمیکنند چیزی بیشتر از یک دستیار موظف هستند. در طول فیلم کروئلا یک دوست صمیمی از دوران کودکیاش به نام مایا (با بازی کربی هاول-باپتیست) را به دست میآورد. مایا یک عکاس خبری و ستون نویس بخش شایعات روزنامه است. این کاراکتر هم در نیمه دوم فیلم به یک وسیله صرف برای پیشبرد داستان تبدیل میشود.
تولد مضحک شخصیتی جدید
استلا باید در طول فیلم تبدیل به کروئلا د ویل (Cruella De Vil) شود. همانطور که آرتور فلک باید جوکر میشد؛ و آناکین اسکای واکر باید تبدیل به دارت ویدر میشد. در غیر این صورت هر تولیدی از دیزنی پلاس در سینماها ناتمام باقی خواهد ماند! بنابراین، کروئلا، دقیقاً شبیه به سولو، درگیر بین دو نیمه خوب و بد، باید تکههای داستان را به هم متصل کند. هیچ چیز مضحکتر از لحظهای نیست که در آن قهرمان فیلم تصمیم میگیرد که به نامی پررنگ و لعابدارتر نیاز دارد. لحظهای که در آن کروئلا نام خود را از روی مدل خاصی از خودرو انتخاب میکند.
آیا ما واقعا به تماشای چنین چیزی نیاز داریم؟ آیا بازی با کلمات “شیطان-Devil” و “da vil(lain)” برای مخاطب کافی نیست؟ ظاهراً نه! البته که چنین نمایشی برای بچههای کوچک سرگرم کننده است. این صحنه به طرز شگفتانگیزی حتی بدتر از صحنهای است که در آن سولو، مامور بینکهکشانی، نامش را به سولو به معنای تنها تغییر میدهد؛ فقط به این دلیل که تنها سفر میکند!
این واقعاً وحشتناک است. مانند بسیاری از موارد “چگونه این شخص به شخصیتی تبدیل شد که ما قبلاً میشناختیم؟”، فیلم کروئلا هم مملو از موقعیتها، صحنهها و لحظات شخصیتپردازی برای نشان دادن این چرایی است. فیلم نشان میدهد که این کاراکتر تمامی چیزهای لازم برای ایستادن روی کفشهای پاشنه بلند خود را در اختیار داشته است. همه چیز به جز ویژگیهای عقلانی و منطقی از سمت بزرگترین شرکت مربوط به حوزه سرگرمی که دنیا تا به حال به خود دیده است.
به عنوان مثال، تمایل به حق استلا برای تنبیه یک فرد بد، با انگیزه او برای موفقیت در تجارت در هم آمیخته است. این نوعی از پیچیدگی روانی است که فیلمنامه دیگر علاقهای به باز کردن آن ندارد. دلیل این امر این است که تا الان هم با تبدیل کردن خود به خودی استلا به شخصیتی سرزنده و کاراکتری که در حال تبدیل شدن به کروئلا است بار خود را سنگین کرده است؛ دگرگونیای که هرچه بیشتر در مورد شخصیت یاد بگیرید، کمتر معنا پیدا میکند.
باعث شرمندگی است که مردم در زندگی واقعی اغلب کارهای خوب را به دلایل بدی انجام میدهند و بالعکس. افراد از آسیبهای روحی خود به عنوان بهانه استفاده میکنند. آنها بدین وسیله مقامان را تا حدی پایین میآورند که خود، به نویسنده دردهایشان تبدیلشان میشوند. از آنجایی که فیلم نمیتواند یا نمیخواهد به مطالبی که درست در مقابلش است بپردازد، به نظر میرسد که به خاطر پیچیدگیای که ندارد به دنبال کسب اعتبار است.
وِیژگیهای نه چندان مثبت
نمیتوان این را انکار کرد که کروئلا شیک و پر تحرک است. فیلمی با ویژگیهایی تند و تیز که در لایو اکشنهای اخیر دیزنی امری غیرمعمول است. کروئلا با وجود این که سخت تلاش میکند تا به شما اطمینان دهد که فیلمی هیجان انگیز و گستاخانه است، خسته کننده، بی نظم و ناامید کننده است. چهل دقیقه ابتدایی آن را تماشا میکنید و میبینید که داستان اصلی هنوز که هنوز است شروع نشده است. اگر دوربینهای آکروباتیک، نقشآفرینی دو اِما و رژه رفتن لباسهای خیرهکننده جنی بیوان در 134 دقیقه نبود، فیلم تصاویری در هم و برهم و بسیار کسل کننده از آب درمیآمد. کروئلا از نظر زیباییشناختی مانند “جنگ ستارگان: ظهور اسکای واکر” و قسمت اول “جوخه انتحار”، فیلمی کاملا شکست خورده است.
آزاردهندهتر از تمامی اینها بی میلی فیلم به نمایش دادن این واقعیت است که شیطان هم نیاز به همدردی دارد. نشانههای آشکاری چون موزیک متن هم این مساله را به ما یادآوری میکند. شخصیت اصلی فیلم واقعاً شیطانی نیست، حتی از دور. همانطور که فیلمنامه مدام به ما میگوید او از بسیاری جهات یک فرد افتضاح است. با این حال انتظار میرود که او را بپرستیم زیرا که بارونس شخصیت خیلی بدتریست!

نمیتوان این را انکار کرد که کروئلا شیک و پر تحرک است. فیلمی با ویژگیهایی تند و تیز که در لایو اکشنهای اخیر دیزنی امری غیرمعمول است. کروئلا با وجود این که سخت تلاش میکند تا به شما اطمینان دهد که فیلمی هیجان انگیز و گستاخانه است، خسته کننده، بی نظم و ناامید کننده است. چهل دقیقه ابتدایی آن را تماشا میکنید و میبینید که داستان اصلی هنوز که هنوز است شروع نشده است. اگر دوربینهای آکروباتیک، نقشآفرینی دو اِما و رژه رفتن لباسهای خیرهکننده جنی بیوان در 134 دقیقه نبود، فیلم تصاویری در هم و برهم و بسیار کسل کننده از آب درمیآمد. کروئلا از نظر زیباییشناختی مانند “جنگ ستارگان: ظهور اسکای واکر” و قسمت اول “جوخه انتحار”، فیلمی کاملا شکست خورده است.
آزاردهندهتر از تمامی اینها بی میلی فیلم به نمایش دادن این واقعیت است که شیطان هم نیاز به همدردی دارد. نشانههای آشکاری چون موزیک متن هم این مساله را به ما یادآوری میکند. شخصیت اصلی فیلم واقعاً شیطانی نیست، حتی از دور. همانطور که فیلمنامه مدام به ما میگوید او از بسیاری جهات یک فرد افتضاح است. با این حال انتظار میرود که او را بپرستیم زیرا که بارونس شخصیت خیلی بدتریست!
دانلو فیلم سینمایی کروئلا (Cruella) با لینک مستقیم
پایان بندی
فیلم در بخش پایانی خود و در زمانی که به مسابقهای بین ارادهها تبدیل میشود، به اوج گیج کننده بودنش میرسد. اینجاست که سرنخهای قبلی به تمامی از دست میروند. تامپسون به طور خاصی به ابهتی کارتونی دست پیدا میکند. او به یک ابرشرور زره پوش در لباسهای نمادین تبدیل میشود. هر حرکت انحرافی سر، نیشخند و چرخش چشم، پیشوازی برای یک حمله غیر فیزیکی به دشمنان و زیر دستان بارونس است. برخی از آنها تا زمانی که سرشان به سقف نخورد متوجه نمیشوند که به طور نمادین اعدام شدهاند. این بخش از فیلم یادآور کیت بلانشت در «ثور: راگناروک» است. فیلم دیگری که در آن لباسها عملاً بیش از بازیگر مسئولیت نمایش را بر عهده داشتند. تنها در چنین وضعیتی است که بازیگران باهوش به خوبی میدانند چگونه خود را با آن ادغام کنند.
با این حال، کروئلا هرگز نمیتواند تاریکی را آنطور که مدام به وسیهاش تهدیدمان میکند در آغوش بکشد. در این فیلم هیچ چیز قدرتمندی وجود ندارد. ما با هیچ نمایشی حتی مشابه با ابتدای فیلم “مالفیسنت”، زمانی که قهرمان پس از گذراندن شب با مردی بر روی یک تپه از خواب بیدار میشود و متوجه می شود که بال هایش بریده شدهاست هم مواجه نیستیم. این وضعیتی ظالمانه است که حتی اگر فیلم هرگز قصدش را هم نداشته است باز هم میتوان از آن به عنوان یک تجاوز جنسی و روانی یاد کرد.
این شروع به ما در ادامه داستان قدرت میدهد. ما را آزاد می کند تا ریشه یک هیولای آسیب دیده و رانده شده را پیدا کنیم. “مالفیسنت” نیز در نهایت کوتاهآمده و نسبت به بدترین تمایلات قهرمان خود عقب نشینی میکند. با این حال، این که فیلم دیزنی هنوز به شیطان اجازه میدهد در کتاب مقدس پاورقی بنویسد، جذابیتی انکارناشدنیست. هر بار که استودیوی دیزنی چیزی شبیه به کروئلا را منتشر میکند، بیشتر متوجه دور شدن فیلم از فرضیه اصلی خودش میشویم؛ حتی اگر این کار را به بهترین نحو انجام دهد.
نکات جالب

- صدای بوق کامیون زمانی که کروئلا در زندان است، همان صدای بوق ماشین او در انیمیشن است.
- جنی بیوان، طراح صحنه و لباسی است که گیلسپی پس از دیدن کارش در فیلم مکس دیوانه (2015) او را استخدام کرد. وی 277 لباس برای بازیگران اصلی خلق کرد که 47تای آنها برای کاراکتر کروئلا بوده است.
- فیلمی که وقتی کروئلا در اتاق هتل است در تلویزیون دیدهمیشود، قایق نجات آلفرد هیچکاک (1944) است. این صحنه تالولا بنکهد را نشان میدهد. وی الهام بخش اصلی شخصیت کروئلا د ویل بوده است.
- یکی از شایعات مبنی بر این است که فیلمبرداری به دلیل دررفتگی کتف اما استون در کنسرت اسپایس گرلز در لندن، به تعویق افتادهاست. استون بعدتر توضیح داد که شب قبل از کنسرت اسپایس گرلز با چکمه در حال دویدن بوده است. وی بر روی یک زمین چوبی لیز خورد و شانهاش از دو جا شکست. فیلمبردای برای این که استون باید به جلسات فیزیوتراپی میرفت به تعویق افتاد.
- گرچه موهای سیاه و سفید طبیعی کروئلا ممکن است کاملاً تخیلی به نظر برسد، اما در واقعیت پایه و اساس دارند. پولیوسیس یک بیماری ارثی است که در آن فرد فاقد رنگدانه در قسمتی از موی سرش است. در نتیجه چنین فقدانی آن بخش کاملاً سفید میشود. این مورد ژنتیکی معمولاً در بین افراد مبتلا به سندرم واردنبورگ رخ میدهد. در حالت عادی معمولا فقط چند رگه یا یک تکه کوچکی از مو سفید میشود و مانند کروئلا دو نیمه متقارن نیست.
- اما استون اجازه نداشت مانند کاراکتر قدیمی فیلم سیگار کشیدن کروئلا را به تصویر بکشد. دیزنی از سال 2007 نمایش دادن سیگار کشیدن شخصیتها را در فیلمهایش ممنوع کرده است.
- پل والتر هاوزر برای بازی در نقش هوراس از باب هاسکینز الهام گرفتهاست. او از گفتار و رفتار هاسکین در فیلم هوک (1991) استیون اسپیلبرگ تقلید کرده است.
- با وجود این که کروئلا د ویل یک شخصیت انگلیسی است، هرگز توسط یک بازیگر انگلیسی بازی نشده است.
- نیکول کیدمن، شارلیز ترون، اما تامپسون، جولیان مور و دمی مور همگی برای ایفای نقش بارونس فون هلمن در رقابت بودند. در نهایت تامپسون نقش بارونس را بر عهده گرفت.
- پس از دریافت نقش کروئلا، اما استون شخصاً با نادیا استیسی تماس گرفت. وی از او خواست که کلاه گیس کروئلا را برای کاراکترش طراحی کند. استیسی پیش از این آرایشگر استون در فیلم سوگلی (2018) بوده است.
- کروئلا دومین فیلم لایو اکشن دیزنی است که بر روی شخصیتی منفی تمرکز دارد. اولین فیلم از این دسته مالفیسنت (2014) بوده است.
- کروئلا اولین فیلمی بود که پس از همهگیری کووید 19 در سال 2020، بر روی فرش قرمز به نمایش گذاشته شد.
- این فیلم در اولین هفته اکران خود در پریمیر اکسس در دیزنی پلاس حدود 20 میلیون دلار درآمد داشت.
- کروئلا سومین اقتباس از مجموعه 101 سگ خالدار است. این فیلم اولین اقتباسی است که به صورت یک پیش درآمد برای داستان اصلی به حساب میآید.
- الکس تیمبرز در ابتدا به عنوان کارگردان اصلی فیلم انتخاب شد. وی در ادامه مجبور شد پروژه را به دلیل مشکلات موجود در برنامه ریزی ترک کند.
مطالب مرتبط: معرفی بهترین فیلمها و سریالهای نتفلیکس در سال ۲۰۲۱ + دانلود
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…