بیل کانینگهام عکاس مشهور مد نیویورک تایمز بود. او عکاسی منحصر بفرد بود و مستند “The Times of Bill Cunningham”، زندگی او را برای مخاظبانش به زیبایی به تصویر کشیده است. در ادامه این مطلب به معرفی بیل کانینگهام و مستند او خواهیم پرداخت. پس همراه ادامه این مطلب از بهترین سرگرمی باشید.
نام فیلم | روزگار بیل کانینگهام (The Times of Bill Cunningham) |
کارگردان | مارک بوزک |
ژانر | مستند |
سال ساخت | 2018 |
راوی | سارا جسیکا پارکر |
کشور | آمریکا |
توزیع کننده | لایو راکت |
زبان | انگلیسی |
IMDB | 6.8 |
Rotten tomatoes | 80% |
Kanopy | 4/5 |
بیل کانینگهام که بود؟
در مستند ” روزگار بیل کانینگهام – The Times of Bill Cunningham ” ما با بیل کانینگهام، عکاس مد فقید مجله نیویورک تایمز رو به رو میشویم. در این فیلم پرتره وی به عنوان فردی سعادتمند و دنیا دیده در برابر چشمان ما ظاهر میشود. او در آپارتمان کوچک خود، در میان قفسههای مملو از آثار و نگاتیوهای عکاسی خودش زندگی میکند؛ فردی با موهای خاکستری و لبخندی برجسته بر لب که هنوز برق اشتیاق نسبت به حرفهاش در چشمانش نمایان است. لبخند از ته دل او جلا دهنده فضای اتاق است.
” روزگار بیل کانینگهام ” دومین مستندیست که در مورد این عکاس خیابانی افسانهای نیویورک تایمز، ساخته شده است. این فیلم روایتی جدید از مستند قبلی مربوط به وی یعنی “Bill Cunningham New York ” را هم آشکار میکند. این فیلم در سال 2011 و زمانی که کانینگهام در اوایل دهه هشتاد زندگی خود بود ساخته شد؛ کانینگهام در سال 2016 درگذشته است. این مستند فیلمی بود که با تایید و همکاری مشتاقانه وی ساخته شد. به همین دلیل است که شما ممکن است تصور کنید شاید او تمایل به شرکت در مراسم افتتاحیه نمایش این فیلم داشته است؛ اما نه! او از شرکت در این مراسم صرفه نظر کرد و حتی در ادامه به دلایل شخصی یک بار هم زحمت دیدن فیلم را به خود نداد.
او در عوض، زمانی که در بعدازظهر بهاری باید روی فرش قرمز راه میرفت سوار بر دوچرخه و با لیاس آبیاش به کار همیشگی خود یعنی عکاسی در خیابانها مشغول بود. او در خیابانهای نیویورک به دنبال پیدا کردن افراد عادی (شاید هم نه چندان عادی!) برای سوژههای عکاسی خود بود. زیبایی کار کانینگهام در این است که او هرگز تمایزی بین افراد قائل نشد. در یکی از کلاژهای معمول عکاسی روز یکشنبه او، ممکن است با پنج تصویر متفاوت از زنان در خیابان رو به رو شوید. در این عکسها تمامی آنان یک لباس را پوشیدهاند و با این حال متفاوت از هم به نظر میرسند.
هنرمندی خاص و پرتلاش
این عکسها در کنار عکسی از یک فرد مشهور که با همان لباس در حال قدم زدن است برای ما به تصویر درآمدهاند. با این حال، شما همیشه قبل از این که بر فرض بگویید ” اوه ، این کلر دانس است ” لازم است تا دوباره عکسها را بررسی کنید. کانینگهام با توانایی شگرف خود شکوه یک شخصیت مشهور را به هر یک از چهرههای عادی موجود در عکسها اعطا کرده است. در صفحه هفتگی او در مجله نیویورک تایمز همه افراد ستاره میشدند.
کانینگهام با وجود بی میلی خود به یک ستاره تبدیل شد. وی فردی سرسخت بود که به صورت خودآموز حضور در پشت دوربین را فرا گرفته بود. وی در دهه 1940 برای کار در Bonwit Teller از بوستون به نیویورک وارد شد. پیشرفت او در این مسیر خیره کننده است. در حال حاضر یک ژانر کامل از مستندهای مربوط به مد در جهان وجود دارد. مستندهایی که در حدود یک دهه پیش جایگاه تجاری خود را در بین مخاطبان با انتشار فیلم ” Valentino: The Last Emperor ” به دست آوردهاند.
چیزی که در طول سال گذشته من را تحت تأثیر قرار داده است این است که کیفیت خاص و مسحور کنندهای در میان این نوع از فیلمهایی که دنیای مد پیش از 1960 را حفاری میکنند، وجود دارد. دهه 50 و پیش از آن دههای بود که اندی وارهول به نقاشی کشیدن از کفشها مشغول بود و سیسیل بیتون به گفته Vogue قلمرو افسانهای خود را بنیانگذاری کرد. بیل کانینگهام جوان در همین دوره از میان یک خانواده کاتولیک ایرلندی محافظه کار طبقه کارگر به نیویورک نقل مکان کرد. او تصمیم گرفت که به طراحی کلاه بپردازد. دلیل این تصمیم او این بود که بیل گمان میکرد کلاه زنانه چیزی فراتر از رویاست.
خط داستانی مستند
روزگار بیل کانینگهام حول مصاحبه مفصلی است که کانینگهام در سال 1994 با خبرنگاری به نام مارک بوزک (کارگردان فیلم) داشته است. قرار بود این مصاحبه 10 دقیقه به طول بینجامد؛ با این وجود، کانینگهام که در آن زمان 65 سال داشت به صحبت ادامه داد. او یکی از افراد خوش شانسی است که راز وجود خوشبختی در زندگی را کشف کرده است. اگر کاری را که انجام میدهید دوست داشته باشید و کاری را که دوست دارید انجام دهید، یک روز را هم در زندگیتان مجبور به کار کردن نیستید.
کانینگهامی که ما ملاقات میکنیم این اخلاق را به سمت افراطی بودایی و تطهیر شده کشانده است. او هر روز از خانه بیرون میرفت تا عکس بگیرد. کانینگهام از هر لحظه این فعالیت لذت میبرد. وی به مهمانیهای بسیار شیک دعوت میشد اما با این حال درگیر تجمل نبود. در دهه 50، او به یکی از استودیوهای افسانهای در کارنگی هال نقل مکان کرد. وی تا زمان مرگ در این فضای استثنایی روزگار گذراند. این مکان به مانند یک نسخه برجسته از هتل چلسی بود. همه ما داستانهای جذابی در رابطه با این مکان مشهور شنیدهایم؛ برای مثال این که چگونه مارلون براندو از دست دختران به استودیوی وی در آنجا پناه میبرد.
ویژگیهای شخصیت اصلی
کانینگهام به سرعت و پر شور صحبت میکند. او هنوز هم تا حدی لهجه بوستونی خود را حفظ کرده است. کیفیتی که او در مصاحبه با مخاطب برقرار میکند اتفاقی الهام بخش است. به گفته او، راز عکاسیاش استعدادش در زیبایی شناسی نبوده است. او معتقد است چشمان کاراگاهیاش به کمکش میآمده تا بتواند افرادی مانند بو جورج یا گرتا گاربو سالخورده را که برای دههها عکسی از او موجود نبود، به سرعت در پیاده رو تشخیص دهد. کانینگهام مرد لحظه بود. وقتی بوزک در اواخر فیلم از کانینگهام میپرسد که آیا او هرگز از چیزی ناراحت شده است وی بدون گفتن کلمهای سر خود را پایین میاندازد و بی صدا شروع به گریه میکند. کمی بعد او به ما میگوید که در فکر تمام دوستانی است که به دلیل ایدز از دست داده است.
کانینگهام در دنیای مد جایگاه خوبی داشت. وی برای طراحان لباس افرادی چون جکی کندی کار میکرد. با این حال، او تا زمانی که دوربین به دست نگرفته بود استعداد به خصوصش را کشف نکرده بود. کانینگهام استعداد طراح بودن را داشت اما در جایگاه ناظر فردی استثنایی بود. وی ابتدا این استعداد خود را در Women’s Wear Daily به نمایش گذاشت. او فردیست که عاشق زندگی بود. وی با نمایش آثار خود در بخشی از گالری هفتگی مجله یکشنبه نیویورک، برای سالها آن را به بخشی پرطرفدار تبدیل کرد. این فیلم مملو از آثار عکاسی وی است؛ تصاویری که بسیاری از آنها هرگز در نیویورک تایمز منتشر نشده است. شما میتوانید با دیدن فیلم لذتی را که وی در حین عکس برداری از هریک از این عکسها احساس کرده است، با تمام وجود لمس کنید.
در وصف بیل کانتینگهام
روزگار بیل کانینگهام تنها 74 دقیقه به طول میانجامد. این فیلم مستند، عکسی فوری از یک زندگی است. شما پس از تماشای فیلم به علت این مواجهه، قدردان خواهید بود. کانینگهام اصرار دارد که او هنرمند نبوده و در فیلم نیز به نوعی این حق به وی داده میشود. او یک عکاس ذاتی بود که دوران دیجیتال را پیش بینی میکرد. استعداد او در تولید تصاویر بی عیب و نقص نبود؛ استعداد او نحوه توصیفش از زندگی از دریچه چشمانش بوده است. او خبرنگاری بود که ضرب آهنگی منحصر به فرد و مخصوص به خود را داشت. وی زیبایی افراد را به بهترین نحو به تصویر میکشید.
مطالب مرتبط
مطالب اخیر
نقد و بررسی سریال House of the Dragon (خاندان اژدها)
House of the Dragon (خاندان اژدها) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی رو به پخش در ژانر درام فانتزی است که توسط…
بررسی بازی Cult of the Lamb (فرقه بره)
Cult of the Lamb (فرقه بره) یک بازی اکشن ماجراجویی است. و توسط توسعه دهنده مستقل Massive Monster ساخته شده…