Trending News

پست وبلاگ

معرفی و بررسی فیلم قهرمان (A Hero)
قهرمان-امیر جدیدی
فیلم

معرفی و بررسی فیلم قهرمان (A Hero) 

قهرمان ساخته‌ی جدید اصغر فرهادی، کارگردان مشهور ایرانی است که توانسته برنده جایزه کن شود و به عنوان یکی از نامزدان اصلی آکادمی اسکار پیش بینی شود. در ادامه به معرفی و بررسی این فیلم فارسی زبان خواهیم پرداخت. پس همراه بهترین سایت باشید.

نام قهرمان
کارگردان اصغر فرهادی
تهیه‌کننده الکساندر ماله-گی، اصغر فرهادی
نویسنده اصغر فرهادی
بازیگران امیر جدیدی، محسن تنابنده، سارینا فرهادی، فرشته صدرعرفایی
تدوین‌گر هایده صفی‌یاری
شرکت تولید ممنتو فیلمز
توزیع‌کننده آمازون استودیوز
تاریخ‌ انتشار 13 ژوئیه 2021 (کن فرانسه)
مدت زمان 127 دقیقه
کشور ایران
زبان فارسی
جوایز جایزه بزرگ جشنواره کن، جایزه فرانسوا شاله


به نظر می‌رسد اصغر فرهادی نویسنده و کارگردان به دلیل فعالیت در تئاتر می‌تواند داستان نمایش را در شگفت‌انگیزترین مکان‌ها پیدا کند. بعد از فیلم اسپانیایی زبان “همه می‌دانند” با ستارگان پنه لوپه کروز و خاویر باردم و مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه، او با فیلم قهرمان (A Hero)، فیلمی بسیار خوب در مورد صداقت، شرافت و بهای آزادی، به کشور خود ایران باز می‌گردد.  پذیرش این فیلم در جشنواره کن می‌تواند بیانگر موارد مهمی باشید. این باید نشان دهد که یک فیلم محلی مانند این تا چه حد می‌تواند در سطح بین‌المللی پیش برود. زندان‌ها یکی از مکان‌های کلیدی سینمای معاصر ایران هستند، هم به عنوان مکان‌های بیش از حد شلوغ برای مجازات هم طبیعتاً حبس در یک جامعه محکم و سخت‌گیر.

روایت داستان

فیلم قهرمان-اصغر فرهادی-جشنواره کن
فیلم قهرمان-اصغر فرهادی-جشنواره کن

در فیلم قهرمان (A Hero)، زندان قفسی درب باز است که توسط اتوبوس‌ها سرویس دهی می‌شود، جایی که قهرمان طبقه کارگر به آنجا وارد و خارج می‌شود. وی بدهی‌های زیادی دارد. از طریق این در است که رحیم بیکار (با بازی امیر جدیدی) سرنوشت خود را انتخاب می‌کند. این فیلم بسیار دور از درام طبقه متوسط کارگردان به نام جدایی نادر از سیمین، اولین فیلم ایرانی که برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد، است. قهرمان فرهادی را در قصه پیچیده‌ای از نیمه حقیقت و دروغ به اصول اولیه داستان‌سرایی ملی باز می‌گرداند که هرکسی در آن‌ها تردد می‌کند را می‌بلعد. فیلم در شیراز ساخته شده است و اولین صحنه، که در آن با شخصیت صادق اما ساده ملاقات می‌کنیم، بر روی یک صخره قرار دارد که حاوی مقبره‌های سلطنتی تخت جمشید است، جایی که پادشاهان امپراتوری هخامنشی در آن در حال استراحت هستند.

رحیم، که به تازگی با مرخصی دو روزه از زندان آزاد شده است، از داربست‌های بسیار طاقت فرسایی که با طناب کشیده شده بالا می‌رود. از هر نظر محل مرگ به نظر می‌رسد. در این منظره نمادین، او با برادر شوهر دوست خود (علیرضا جهاندیده) ملاقات می‌کند و با هم درباره راه‌هایی برای بازپرداخت بدهی قدیمی او که سه سال پیش او را به زندان فرستاده بود، بحث می‌کنند. طلبکار او برادر شوهر دیگرش، بهرام (محسن تنابنده) است، که یک نزول‌خور است. او قصد دارد به رحیم جوان، که قبلاً با خواهرش ازدواج کرده بود، آسیب بزند.

بهرام برای از بین بردن شهرت او و نگه داشتن او در زندان هر کاری از دستش بر می‌آید انجام می‌دهد. در کنار رحیم خواهرش، پسرش و عشق جدید زندگی او، فرخنده (با بازی سحر گلدوست در نقش یک زن مدرن قوی)، که امیدوار است به محض اینکه بتواند بدهی خود را پرداخت کند و به کار خود بازگردد تا با او ازدواج کند، قرار دارند.

داستان مبهمی دیگر از فرهادی

فیلمنامه فرهادی بیننده را به وسط یک داستان مبهم درباره یک کیف دستی گمشده سوق می‌دهد. زنی منتظر سوار شدن به اتوبوس با کیف دستی حاوی 17 سکه طلا است. اما قبل از رسیدن به ایستگاه بعدی، متوجه می‌شود که کیف گم شده است. آنچه می‌بینیم این است که فرخنده با سادگی سکه‌های طلا را به رحیم می‌دهد. آنها با هم سعی می‌کنند طلاها را به فروشنده‌ای بفروشند، اما قیمت آن بسیار پایین است. مبلغ آن حتی برای پرداخت نیمی از پولی که به بهرام برای کاری که با شکست مواجه شد بدهکار است، کافی نیست. رحیم همه درها به روی او بسته شده و وجدانش ناراحت است. او برای پیدا کردن صاحب کیف آگهی پخش می‌کند . رحیم آن را به زن فقیری باز می‌گرداند که با خوشحالی گریه می‌کند تا آن را پس بگیرد.

در ادامه اخبار مربوط به عمل نیک او به گوش همه می‌رسد. مقامات زندان یک تیم تلویزیونی را برای مصاحبه با او می‌فرستند. جدیدی در اوج خود است. لذت ساده لوحانه رحیم از قهرمان شدن را پس از یک عمر برخورد با او مانند یک کرم نشان می دهد. از همه بهتر، او در نظر پسرش قهرمان می شود. یک پسر جدی با اختلال گفتاری که نسبت به سن خود بزرگتر به نظر می‌رسد. اما انتشار داستان رحیم در روزنامه و پخش آن در تلویزیون منطقه‌ای نیز باعث ایجاد حسادت می‌شود، مخصوصا در بهرام نفرت‌انگیز و ناعادل که از مذاکره مجدد درباره بدهی رحیم سر باز می‌زند.

نقطه عطف داستان فرهادی

در این مرحله تار فرهادی تنیده می‌شود. تنها کاری که باید انجام دهد این است که تارها را بکشد تا آن را به دور قهرمان بدشانس محکم کند. مردم داستان و انگیزه‌های او را زیر سوال می‌برند. شکاف‌هایی در حساب ظاهر می‌شود و رحیم مجبور می‌شود نسخه خود را به طور مداوم به روز کند. وقتی یک موسسه خیریه پول جمع می‌کند تا او را از زندان بیرون بیاورد و برایش شغلی پیدا کند، واقعاً همه چیز خراب می‌شود. برای یک فیلم ایرانی جالب است که قدرت رسانه‌های اجتماعی نقش بسزایی در شکست قهرمان بازی می‌کند. همچنین موضوعات مختلف طرح حول انتشار یا عدم انتشار رویدادها می‌چرخد. شاید دردناک‌ترین صحنه فیلم این باشد که یک زندانبان جملاتی را برای شهادت نه چندان واقعی به پسر کوچک رحیم می‌گوید. پسری که شجاعانه تلاش می‌کند از طریق چند جمله که در دوربین ظبط می‌شود وجهه پدرش را بهتر کند.

تنظیم ساده و طبقه پایین فیلم با دوربین، نورپردازی و تدوین مستقیم یکسان مواجه می‌شود. این به نظر می‌رسد که بعیدترین فرهادی ناشی از کارهای صحنه‌ای و عناصر نمایشی غالباً قانع کننده‌ای است که گهگاه به فیلم‌های او وارد می‌شوند. (به عنوان مثال، تجاوز جنسی که ناگهان در فیلم فروشنده ظاهر می‌شود). در اینجا، در عوض، همه چیز آنقدر محتمل به نظر می‌رسد که رویدادها دارای معمول‌ترین ویژگی‌ها هستند. -دیوان سالاری که درخواست کار رحیم را نمی‌پذیرد، با وجود اینکه همه چیز مهیا است. ملکه خیریه‌ای که بسیار مغرور است. اصرار سرسختانه همه به احترام گذاشتن، در حالی که خودشان به دیگران احترام نمی‌گذارند. و زنجیره‌ای بی‌پایان و از دروغ که شخصیت‌ها را به بردگی می‌گیرد و به فیلم ابعاد بزرگتری می‌بخشد.

مطالب مرتبط: معرفی کارگردان اصغر فرهادی + دانلود بهترین فیلم ها

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

بخش های ضروری علامت گذاری شده اند *